بازگشت

دشمنان و رافت مهدوي


دشمنان

و رافت مهدوى

حـال به آنچه بيان شد رونقى ديگر مى دهيم و

به بررسى بعضى روايات مى پردازيم كه در آن نقاب از چـهـره رافـت مـولاى زمان

برداشته شده و باب توبه را به روى همه گشوده است ,باشد تا غبار

توهمات از آئينه دلها زدوده شود و نيكو جمالش را نظاره گر باشيم . مفضل كه يكى

از اصحاب خاص حضرت امام صادق (ع )است و به عنوان باب حضرت امام صادق (ع )

از او تعبيرمى شود و

حضرتش گنجينه هائى بس گران از احاديث را نزد اوبه وديعت نهاده و خود

نـيـز از مـنـتـظـرين ظهور

منجى عالم بوده ودر زمان ظهور آن جناب نيز از كسانى است كه به

دنيابرمى گردند

و رجعت خواهند نمود و با عده اى به نصرت حضرتش خواهند شتافت . حضرت امام جعفر صادق (ع ) مى فرمايند:

يـا مـفضل انت و اربعة واربعون

رجلا تحشرون مع القائم , انت على يمين القائم تامر وتنهى والناس

اذذاك اطوع لك منهم

اليوم .

اى مـفـضـل , تو و

چهل و چهار مرد ديگر در زمان امام زمان ((ع )) باز مى گرديد و تو طرف راست

قائم هستى و امر و نهى

مى كنى و مردم مطيع تو هستندبيش از آنكه امروز اطاعت تو مى كنند. مـفـضـل روايـتى زيبا

كه خود منبع بسيارى از اطلاعات محققان پيرامون ظهور حضرت بقية اللّه

ارواحـنا فداه و رجعت ائمه

هدى (ع ) مى باشد از امام صادق (ع ) نقل مى كندكه گوشه هائى از آن را

مناسب با موضوع سخن خواهيم آورد. حـضـرت امام

صادق (ع ) وقتى ظهور آن حضرت را در كنار خانه كعبه و جمع شدن اصحاب خاص

آن جناب را در يك لحظه

ازسرتاسر جهان بيان مى فرمايند و اينكه حضرت بقية اللّه ارواحنافداه در

صـبح آن روز اعلام قيام

و حركت جهانى مى نمايند وسپس متذكر هلاك سپاه سفيانى و به زمين

فـرو رفـتـن سپاه دربيابان

مدينه مى گردند كه در اينجا مفضل سئوال مى كند: پس آن حضرت با

اهل مكه چه خواهد كرد؟

حضرت امام صادق (ع ) مى فرمايند:

يدعوهم بالحكمة والموعظة

الحسنة .

آنـان را بـا كـلامـى حـكـيـمـانـه

دعـوت مـى كـنـد و بـه زيـبـاترين و شيرينترين كلمات آنها را

موعظه مى فرمايد. سـپـس بـه اطاعت او گردن

مى نهند و امام (ع ) نيز مردى ازخاندان خود را در ميان آنها جانشين

قـرار مـى دهـد و از مكه خارج

شده به سوى مدينه روانه مى شود . . . و زمانى كه از مكه دور شد اهل

مـكـه عـلـيه جانشين

حضرت شورش كرده و بر سراو ريخته او را شهيد مى كنند, پس امام (ع ) باز

مى گردد. فـيـاتـونـه مـهـطعين مقنعي

رؤوسهم يبكون ويتضرعون ويقولون : يا مهدي آل محمد(ع ), التوبة

التوبة ,فيعظهم وينذرهم ويحذرهم ويستخلف عليهم خليفة . پـس (اهـل مكه ) به نزد

آن امام مى آيند در حالى كه ازنگاهشان ذلت و خضوع هويداست و سرها را

درگـريـبان شرمندگى

خود برده و گريه مى كنند والتماس و زارى مى نمايند و مى گويند: اى

مـهدى آل محمد, توبه

كرديم توبه كرديم , سپس حضرت آنان را وعظ مى كند و انذار مى نمايد و از

اين كاربرحذرشان مى دارد و ديگرى را جانشين قرارمى دهد. بنگريد كه چگونه

در ابتداى حركت آن حضرت , با آن جناب نيرنگ مى كنند و چنين ضربه اى را بر

او وارد ساخته يكى از

عزيزانش را مى كشند ولى آن حضرت تقاضاى عفو وبخشش آنها را مى پذيرد

در حـالـى كـه او مـى دانـد

ايـنـان از كـرده خـود پـشيمان نيستند و دوباره به آن دست خواهند

زدهمانگونه كه از روايت

نيز استفاده مى شد كه حضرت آنها را ازتكرار چنين عملى برحذر مى دارد

و آنان را انذار مى فرمايد. اما باز چون از مكه مكرمه

خارج مى شود مردم مكه عليه جانشين آن حضرت شورش كرده و او را به

شـهـادت مـى رساننددر

اين هنگام است كه سربازان خود از جن و نقباء از اصحابش را به سوى آنها

مـى فـرسـتـد و دسـتـور مـى دهد

كه از اهل مكه فردى را باقى نگذاريد مگر آنكه ايمان آورد و در

بـعـضـى روايـات ايـن

عـمل سه بار تكرار مى شود و در هر سه بار حضرت از آنها اغماض مى كند و

شخصى را به عنوان جانشين تعيين كرده باز او را شهيد مى كنند. ايـن واقـعه مكه خود سند

ارزشمندى است بر رافت بى پايان آن امام كه چگونه افرادى را كه ايمان

نداشته و نفاق مى ورزند عفومى فرمايد

و به آنها مهلت رجوع به سوى رحمت الهى رامى دهد و آنها

از پذيرش آن سرباز مى زنند.