نفوذ در قلبها
نفوذ
در قلبها
صـلـح و آرامـش از نـفوذ خود باز نمى ايستد
و تا قلب درندگان پيش مى رود و خوى درندگى را تـغـيير مى دهد يعنى آن
توحش كه در ماهيتها رسوخ كرده است از بين مى رود ودرندگان چنان
تغيير مى كنند كه غريزه
خونريزى را از يادمى برند, گوئى در روزگارى كه صلح و دوستى از همه
چـيز وهمه كس
هويداست حيوانات نيز شرم از كار خود مى كنند, تاحدى كه ابن عباس (رض ) در
ذيل آيه شريفه (ليظهره
على الدين كله ولو كره المشركون )
نقل مى كند:
. . . حتى يامن الشاة والذئب والبقرة
والاسد والانسان والحية وحتى لاتقرض فارة جرابا . . . وذلك يكون
عندقيام
القائم .
. . . تـا آنجا كه گوسفند و
گرگ , و گاو و شير, و انسان ومار در كنار هم آرامش مى يابند و تا حدى
كه موش كيسه ها را نمى جود . . . و آن در وقت قيام قائم است . و بـاز بـشـنويد اين حديث زيبا
را كه از صحف ادريس على نبينا وآله وعليه السلام يكى از پيامبران
پيشين نقل شده است كه درباره آرامش و امنيت در آن زمان سخن مى گويد:
والقى في تلك الزمان الامانة
على الارض فلايضرشي ء شيئا, ولايخاف شي ء عن شي ء, ثم تكون الهوام
والمواشي بين الناس فلايؤذي
بعضهم بعضا,وانزع حمة كل ذي حمة من الهوام وغيرها, واذهب سم
كـل ما يلدغ ولنزل بركات
من السماء والارض ,وتزهر الارض بحسن نباتها, وتخرج كل ثمارهاوانواع
طيبها, والقى الرافة والرحمة
بينهم .
در زمان ظهور آن
حضرت امنيت بر زمين نازل مى شود و ديگر هيچ چيز ديگرى را ضررنمى رساند
و هيچ كس از چيزى نمى هراسد
تابدانجا كه درندگان و چهارپايان در بين مردمند و به هم آزارى
نمى رسانند و جسارت
از درندگان گرفته مى شود و زهر حيوانات گزنده از بين مى رود وبركات
از آسـمـان و زمـيـن
ظـاهـر مـى شـود و زمـيـن ازحسن گياهانش زيبا مى شود و همه گلها و
ميوه هاى معطر
را ظاهر مى گردد و رافت و رحمت در قلب مردم قرار مى گيرد. اينها همه از بركت
آن پيك صلح و امنيت است كه چون قدم به عرصه ظهور مى گذارد درندگان
از كـار خود خجل مى شوند
و گزندگان زهر كينه از ياد مى برند و چنين است كه كسى از ديگرى
نـمـى تـرسـد و از لطف
آن كيمياى رافت دلهاى مالامال از كينه و بغض , لبريز از رحمت و شفقت
مى شود و تاآنجا مهر و عطوفت
به پيكار خشم و نفرت مى رود كه قفل سينه هاى كينه توز را شكسته
و عـفـريت عناد و دشمنى
را ازتخت بر زمين كوفته و ملكه رافت تاج بر سر نهاده بر سرير دل تكيه
مى زند.