سنّت انتظار
از آن زمان كه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) سخن از جهانى شدن آيين توحيد، به دست حضرت مهدى(عليه السلام)، به ميان آورد و نويد غلبه اسلام بر تمامى اديان را به مسلمانان داد، و بهترين عبادت را انتظار فرج اسلام و مسلمين به حساب آورد( [12] )، مسلمانان ديده انتظار به راه دولت كريمه اى دوختند كه در آن اسلام و اسلاميان عزّت مى يابند و كفر و نفاق به ذلّت و زبونى گرفتار مى آيند.( [13] )
در دوران پس از پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) نيز، هر زمان كه فتنه خلفاى جور شدت مى گرفت، پيشوايان معصوم (عليهم السلام) مى كوشيدند با انگيزش انتظار، اميد را در دلهاى ستم ديدگان زنده نگه دارند وشور مقاومت و مبارزه را در وجودشان بر انگيزانند.
چنانكه اميرالمؤمنين على (عليه السلام) به اصحاب خويش مى فرمود:
«انتظروا الفرج، و لاتيأسوا من روح اللّه، فاِنَّ احب الاعمال الى اللّه عزّوجلّ انتظار الفرج (إلى أن قال:) الأخذ بأمرنا معنا غداً فى حظيرة القدس و المنتظر لأمرنا كالمتشحّط بدمه فى سبيل اللّه.»( [14] )
«چشم انتظار فرج باشيد و از يارى و رحمت خدا نا اميد نشويد، به يقين، محبوب ترين كارها در نزد خدا، انتظار فرج است (تا آنجا كه فرمود:) كسى كه به امر ولايت ما چنگ زند، فرداى قيامت در روضه رضوان با ما خواهد بود و كسى كه د رانتظار امر ما به سر ببرد، مانند كسى است كه در راه خدا به خون غلطيده باشد».
تأكيد بر امر انتظار فرج، از طرف پيشوايان دين تا آنجا بود كه بسيارى از اصحاب، شرايط موجود زمان خود را براى حصول فرج كافى دانسته، امام آن دوران را به عنوان صاحب الامر مى پنداشتند و در اين باره از او سئوال مى كردند. چنين توهمى در دهها روايت، از جمله روايت شعيب بن ابى حمزه در برابر امام صادق (عليه السلام) و ريّان بن الصلت، در برابر امام رضا(عليه السلام) مطرح گرديده كه مى پرسد:
أنت صاحب الأمر؟( [15] )
و نيز در همان زمانها، كسانى از مواليان اهلبيت (عليهم السلام) بودند كه بر سنّت انتظار فرج آنچنان پافشارى مى كردند كه به ترك كسب و كارشان مى انجاميد. بطور نمونه مى توان از شخصى به نام عبدالحميد واسطى نام برد كه خدمت امام محمد باقر (عليه السلام)مى رسد و مى گويد: «اصلحك اللّه، لقد تركنا اسواقنا انتظاراً لهذا الامر».
خدا امرت را اصلاح كند، ما به خاطر انتظار اين امر، كار و كسب خويش در بازارها را رها كرده ايم.
امام صادق (عليه السلام) به عنوان تأييد و تصديق موضع منتظرانه او مى فرمايد:
«يا عبدالحميد! أترى من حبس نفسه على اللّه عزّوجلّ، لا يجعل اللّه له مخرجَاً؟ بلى، واللّه ليجعلنَّ له مخرجاً».( [16] )
«اى عبدالحميد! آيا به نظر تو كسى كه خودش را وقف براى خداى عزّوجلّ نموده باشد خداوند برايش فرج و گشايشى حاصل نمى فرمايد؟ چرا، به خدا سوگند كه حتماً براى او گشايش و رهايى قرار مى دهد».
سنّت انتظار در دوران غيبت حضرت مهدى(عليه السلام) به حق، جلوه اى ويژه دارد. منتظران حقيقى اين دوران، هيچ شبى را بدون حالت انتظار به صبح نرساندند، انتظار تا آنجا كه شمشير بر زير بستر خود مى نهادند تا اگر فردا روز ظهور باشد، بى درنگ به يارى مولاى شان بشتابند.
پاورقي
[12] ـ ينابيع المودة صفحه 494 و 495.
[13] ـ اللهم انّا نرغب اليك فى دولة كريمة تعزّبها الاسلام و اهله و تذلّ بها النفاق و اهله ـ دعاى افتتاح ـ.
[14] ـ منتخب الاثر فصل 10 باب 2 ص 498.
[15] ـ منتخب الاثر صفحه 221 و 249 و ساير ابواب.
[16] ـ كمال الدين ج 2 ص 644.