بازگشت

امام حسين و نويد از حضرت مهدي


سرور آزادگان حضرت امام حسين عليه السلام نيز در همان شرايط سخت و دردناكى زيست كه برادر گرانمايه اش ‍ حضرت مجتبى عليه السلام قرار داشت ، بلكه مى توان به اطمينان گفت كه فشار استبداد و ارتجاع روزگار، در دوران امامت آن حضرت به حق و عدالت و طرفداران آن شكننده تر بود.(135)

آن حضرت پس از برادرش حدود ده سال زندگى كرد و در آن مدت كوتاه ، رنجها شدت يافت و بلاها بيشتر شد و فشار به طول انجاميد و با همه اينها امام حسين عليه السلام فرصت را از دست نداد، بلكه با بهرورى از فرصت به ستايش و تمجيد از مصلح بزرگ جهانى حضرت مهدى عليه السلام پرداخت و از وجود گرانمايه و ظهور و نقش ‍ شكوهبارش به مردم ، بشارتها و نويدها داد.

براى نمونه :

((لو لم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطول الله عزوجل ذلك اليوم حتى يخرج رجل من ولدى يملاها عدلا و قسطا كما ملئت جورا و ظلما، كذلك سمعت رسول الله (ص ) يقول )) (136)

يعنى اگر از عمر اين جهان تنها يك روز باقى مانده باشد خداوند آن روز را طولانى مى سازد تا مردى از فرزندان من ظهور كند و جهان را همانگونه كه از ظلم و جور لبريز گشته است از عدالت و قسط مالامال سازد. اين واقعيت را من به همين صورت كه گفتم از پيامبر(ص ) شنيده ام .

2_ و به يكى از مردان قبيله پرآوازه ((همدان ))فرمود:

((قائم هذه الامة هو تاسع من ولدى و هو صاحب الغيبة و هو الذى يقسم ميزاثه و هى وحى .)) (137)

يعنى : ((قائم )) اين امت نهمين فرزند از نسل من است . او غيبتى طولانى خواهد داشت و هموست كه در همان حال كه زنده است ، اموال او را ظالمان به عنوان ميراث به ناروا مى برند.(138)

3_ و نيز از آن حضرت آورده اند كه فرمود:

((لو قام المهدى لانكره الناس ، لانه يرجع اليهم شابا و هم يحسبونه شيخا كبيرا.)) (139)

يعنى : اگر مهدى عليه السلام ظهور كند و براى اصلاح جهان بپاخيزد مردم او را انكار مى كنند و نمى شناسند زيرا مى پندارند كه او پير و كهنسال است در صورتى كه آن حضرت در اوج جوانى ظهور مى كند.

4_ و نيز آورده اند كه فرمود:

((منا اثنا عشر مهديا اولهم اميرالمؤ منين على بن ابى طالب و آخرهم التاسع من ولدى ، و هو الامام القائم بالحق ، يحيى الله به الارض بعد موتها و يظهر به دين الحق على الدين كله ولو كره المشركون . به غيبة يرتد فيها اقوام و يثبت فيها على الدين آخرون فيوذون و يقال لهم : متى هذا الوعد؟ ان كنتم صادقين .)) (140)

يعنى : ما خاندان پيامبر دوازده نفر به عنوان مهدى خواهيم داشت كه نخستين آنان على و آخرينشان نهمين امام از نسل من است .

و اوست كه بحق و براى حق ، قيام مى كند و خداوند بوسيله او زمين را پس از آنكه مرده است زنده مى سازد و دين حق را بر همه عقايد و مذاهب گرچه شرك گرايان را ناخوش آيد پيروزى كامل مى بخشد.

او غيبتى طولانى خواهد داشت و به دليل آن ، گروهى از مردم راه انحراف و ارتداد در پيش مى گيرند و گروهى در دين و آيين توحيدى خويش و ايمان به دوازدهمين امام ثابت قدم و استوار مى مانند و بخطر اين ثبات و استوارى در عقيده ، اذيت و آزارها را تحمل مى كنند و به تمسخر، به آنان گفته مى شود:

((متى هذا الوعد؟ ان كنتم صادقين )) (141)

اگر راست مى گوييد اين وعده (و نويد ظهور) كى خواهد بود؟

اما بدانيد كه شكيبايى بر اذيتها و آزارها در عصر غمبار غيبت آن حضرت بسان مجاهدى است كه پيشاروى پيامبر با شمشيرش در حال جهاد و پيكار با كفر و ارتجاع است .

5_ و نيز آورده است كه مردى بنام عيسى بن خشاب از آن حضرت پرسيد:

((انت صاحب هذا الامر؟))

قال : لا... ولكن صاحب الامر الطريد الشريد، الموتور باءبيه ، المكنى بعمه يضع سيفه على عاتقه ثمانية اشهر.)) (142)

يعنى : پرسيدم : ((سرورم ! آيا شما صاحب الامر هستيد؟))

فرمود: ((نه !... اما صاحب الامر، آن بزرگمرد در نهان است كه دور از نظر است . او انتقام گيرنده خون پاك و بناحق ريخته پدر و هم كنيه عموى گرانقدرش اباجعفر است ؛ براى اصلاح جهان (و برانداختن فتنه ها و تباهيها) هشت ماه شمشير بر دوش خواهد بود.