حكمت يكم
« . . . فاذا كان ذلك ، ضرب يعسوب الدين بذنبه ، فيجتمعون إليه كما يجتمع قزع الخريف »
پس آنگاه كه وضع اين چنين شد ، پيشواى دين به خشم آيد و آمادگى خود را اعلام كند در اين موقع ـ مؤمنين ـ باشتاب دورش جمع شوند ، همانگونه كه ابرهاى پائيزى به هم پيوسته شوند.
در لغت عرب « يعسوب » به ملكه زنبور عسل گفته مى شود و چون روش زندگانى اين حيوان بظاهر كوچك ، اما پر بركت برخوردار از موقعيت رهبرى زنبوران عسل است كه با جاه و جلال ، و داراى نقش حياتى در جهت پيدايش و زيست صدها و هزارها زنبور عسل ، و محصول ارزنده و شفابخش آنها است ، در حقيقت أنفع و أطهر حيوانات است اميرمؤمنان(ع) از فرزندش حضرت قائم(ع) ( به خاطر نقش رهبرى و روش حكومتى حضرتش كه توأم با عدل و أمنيت جهانى ، و مايه سعادت و نجات بشر ، و مفيدترين و منزه ترين حكومتهاى جهان از انواع آلودگى و وابستگى و تجاوزها خواهد بود ) تعبير به « يعسوب » فرموده و گويد:
يعسوب دين بهنگام ظهور همچون شير ــ كه به هنگام غضب دم بر زمين مى زند و نعره مى كشد ــ حالت خشم از خود نشان دهد و با قاطعيت خود را معرفى ، و آمادگيش را براى قيام جهانى اعلام فرمايد.
در اين موقع مؤمنان ، آنچنانكه توده هاى ابر پائيزى با سرعت به هم مى پيوندند ، از هر سوى دنيا ، شتابان به دور او گرد آيند و با رهبرى حضرتش وارد صحنه عمل شوند.
نيز پيامبر اسلام(ص) كراراً از امام اميرالمؤمنين على(ع) بعنوان « يعسوب » دين نام برده چنانكه شخص امام(ع) نيز در كلماتش ، از خود تعبير به « يعسوب » فرموده است .( [16] )
سيد رضى ، مؤلف « نهج البلاغه » ، مى گويد:
« يعسوب » آقاى بزرگى است كه در آن روز زمامدار مردم خواهد بود. و « قزع » توده هاى ابر بدون آب است.
ابن ابى الحديد مى نويسد:
اين خبر از پيشگوئيهائى مى باشد كه امام ايراد نموده و از مهدى آخرالزمان ياد فرموده است.
و معناى « ضَرَب بِذَنبِه » به حال استقرار و آرامش در آمدن بعد از اضطراب است.
چه « يعسوب » ملكه زنبور عسل و رهبر آن است و بيشتر اوقاتش در حال پرواز با دو بال خود مى باشد و هنگامى كه دم خود را بر زمين مى زند ديگر از پرواز و حركت باز ايستاده ، به آرامش گرايد.
آنگاه مى نويسد:
خواهيد گفت: اين نظريه همانند عقيده اماميه است در اينكه مهدى به حال ترس و پنهانى در گوشه و كنار زمين به سر برد آنگاه در آخر الزمان ظهور كند و در مركز حكومت خود ثابت و مستقر گردد.
ولى من مى گويم طبق مذهب ما ( اهل تسنن ) بعيد نيست كه امام مهدى ، همان كسيكه در آخر الزمان ظهور مى كند ، نخست از روى مصلحتى كه خدا از آن آگاه است در حال اضطراب و پراكندگى حكومت نمايد ، و از آن پس حكومتش مستقر ، و پراكندگيش سامان يابد.( [17] )
در اين جا باز مى بينيم ابن ابى الحديد براى فرار از رفتن زير بار ولادت و غيبت آن حضرت ، به توجيه ناموجه پرداخته و احتمالات غير قابل انطباق با پيشگوئى اميرالمؤمنين(ع) را دستاويز قرار داده و با لقمه دور سر گردانيدن ، همان نظريه شيعه را ارائه مى دهد ، منتها در قالب عقيده شخصى خودش .
نـيز هـِروى اين فراز را به نقل ازاميرالمؤمنين(ع) آورده ، و همچون ابن ابى الحديد پيرامون آن اظهار نظر كرده است.( [18] )
و زمخشرى گويد:
جمله « ضَرَب بِعَسِيبِ ذَنبِه » ( كه معنايش دم بر زمين زدن است ) در اين مورد به معناى ايستادگى و پايدارى او با پيروان خويش است.( [19] )
ابن اثير بدنبال نقل اين جمله مى نويسد:
مقصود دورى گزيدن از برخورد با فتنه و شتابان سير كردن با اتباع خود در زمين ميباشد.( [20] )
و علامه قندوزى در باب 74 كتاب « ينابيع الموده » منظور امام اميرالمؤمنين(ع) را از اين سخن ، حضرت مهدى(ع) دانسته است.
در پايان ، با توجه به اظهار نظرهائى كه درباره اين فراز از سخن امام(ع) بعمل آمده چنين استفاده ميشود:
1 ــ پيشگوئى امام اميرالمؤمنين على(ع) از ظهور فرزندش حضرت مهدى(عج) به عنوان يك امر مسلم و شدنى.
2 ــ ظهور حضرت مهدى(ع) بشكل قيام گسترده دينى ، و بعنوان زمامدار مطلق و بى چون و چراى جهان اسلام.
3 ــ حضرتش ، همانند ملكه زنبور عسل ، از يكسو نقش مركزيت و رهبرى جامعه مؤمنين را به عهده خواهد داشت و از سوئى وجود مقدس او در روش حكومتى مايه خير و بركت و موجوديت افراد بشر است ، چنانكه ملكه زنبور عسل خود منشأ پيدايش و ادامه حيات هزاران هزار زنبور كارگر ، فعال و عسل ساز مى باشد .
4 ــ هنگام ظهور حضرت مهدى(ع) توده هاى انبوه مردم از گوشه و كنار جهان همچون توده هاى ابرپائيزى با شوق و شتاب به سوى او رهسپار ، و پروانهوار دور شمع وجودش گردآيند.
5 ــ حضرت مهدى(ع) ــ بدون هيچگونه برخورد زيان بخشى با فتنه ها و از ناحيه فتنه جويان ــ با پيروان خود به پيروزى مطلق ميرسد و سرانجام مشكلات و موانع يكى پس از ديگرى از سرراهش برطرف خواهند شد.
آرى اينها حقايقى است كه ده هابلكه صدها روايت از پيامبر و امامان معصوم بيانگر آنست و بخاطر اختصار علاقمندان رابمصادر مربوطه ارجاع ميدهيم.