بازگشت

وجوب اطاعت امام


در وجوب اطاعت امام و وليّ امر اختلافي بين مسلمين نيست و عقلاً و شرعاً وجوب آن ثابت است.

عقلاً براي اينکه همانطور که عقل لا مرکزي را تقبيح مي نمايد وبه لزوم زعامت و رهبري و مدير حکم مي نمايد و بسياري از امور مستحسن مثل امنيّت و عدالت و نظم را متوقّف بر وجود زعيم و مسؤول تأمين آنها مي داند اطاعت از مدير و وليّ امر را نيز واجب مي داند والاّ اگر اطاعت آن لازم نباشد نقض غرض مي شود و نتايج و فوائدي که از وجود مرکز و ولايت امور منظور است حاصل نخواهد شد و همانطور که مديريّت و وجود رهبر مقدّمه تأمين و تحقّق اموري است که عقل و عق: به ضرورت آنها حکم مي نمايند اطاعت از اولي الامر نيز مقدمه تمام اين مقاصد عاليه است لذا عقلاً هيچ شکي در وجوب اين اطاعت نيست و عقلاً کسي را که از اطاعت مدير و مدبّر صالح سرباز زند و تخلّف نمايد توبيخ و سرزنش مي نمايند و عمل او را غير عقلائي مي دانند. شرعاً نيز اوّلاً مسلّم است که بسياري از مقاصد شرعي و اهداف اسلامي بدون اطاعت از ولّي امر محقّق نخواهد شد و از باب مقدمه واجب وبه اصطلاح «ما لا يتم الواجب الا به» واجب است هر چند اين وجوب عقلي باشد امّا چون ذي المقدّمه شرعي است و در وجوب عقلي مقدمّه آن شرع دخالت دارد يعني بدون وجوب شرعي ذي المقدمه، عقل حکم به وجوب مقدمه آن نخواهد نمود

و ثانياً دليل واضح و صريح و محکم آيه شريفه: (ياأيها الذين آمنوا أطيعوا الله وأطيعوا الرسول واُولي الامر منکم) [1] = «اي کساني که ايمان آورده ايد، خدا و رسول وصاحبان امر از ايشان را اطاعت نمائيد». مي باشد.

اين آيه به صراحت، امر به اطاعت اولي الامر مي نمايد و اطاعت اولي الامر را مقرون به طاعت رسول خدا صلي الله و عليه و آله نموده است که از همين اقتران و عدم تکرار کلمه «اطيعوا» نسبت به اولي الامر معلوم مي شود که اطاعت اولي الامر مثل اطاعت رسول خدا صلي الله و عليه و آله بطور مطلق واجب است. و لذا از اين لحاظ و از جهت اينکه امر به اطاعت اولي الامر مطلق است استفاده مي شود که مراد از اين اولي الامر مذکور و در آيه اولي الامر، معصومين يعني ائمه اثني عشر: مي باشند چنانکه در روايات نيز وارد شده است که هنگام نزول اين آيه کريمه، جابر خدمت رسول خدا صلي الله و عليه و آله عرض کرد:

«قد عرفنا الله ورسوله فمن اُولوا الامر الذين قرن الله طاعتهم بطاعتک = شناختيم خدا را و فرستاده او را، پس کيستند اولوا الامري که قرين کرده است خدا اطاعتشان را به اطاعت تو؟»

حضرت در پاسخش فرمود:

«هم خلفائي وأئمة المسلمين بعدي أولهم علي بن أبي طالب ثم الحسن ثم الحسين ثم علي بن الحسين ثم محمد بن علي المعروف في التوراة بالباقر وستدرکه ياجابر فاذا لقيته فأقرأه عني السلام [2] = ايشان جانشينان مي و امامان مسلمين بعد از من هستند اوّل ايشان علي بن ابيطالب و پس از او حسن و پس از او حسين و پس از او علي بن الحسين و سپس محمد بن علي که در تورات به باقر معروف است و زود باشد که تو او را درک کني پس وقتي او را ملاقات کردي از من به او سلام برسان».

پس از آن رسول خدا صلي الله و عليه و آله نام ساير ائمّه را از امام جعفر صادق عليه السلام تا حضرت مهدي (عج) براي جابر فرمود و سپس از غيبت و مطالب ديگر مربوط به حضرت صاحب العصر عليه السلام به جابر خبر داد.

بنا بر اين مراد از اولوا الامر، ائمه اثني عشر: مي باشند که اطاعتشان بطور مطلق بر همه کس واجب است و تفسير اولوا الامر در اين آيه بر غير ايشان هر کس باشد (حتي فقهاء) تفسير به رأي بوده و مورد تهديد: «من فسّر القرآن بالرأي فليتبوأ مقعده من النار» [3] مي باشد.

بديهي است که اطاعت غير معصوم بطور مطلق و بطور مقرون به اطاعت پيغمبر صلي الله و عليه و آله واجب نخواهد بود زيرا امکان معصيت و خطاء و اشتباه در غير معصوم قابل دفع نيست و لذا حتي اطاعت فقهاء در مواردي که ولايتشان ثابت است اگر چه واجب است در صورتي که معصيت خدا باشد به حکم «لا طاعة لمخلوق في معصية الخالق [4] = اطاعت و پيروي مخلوق سزاوار نيست در جايي که نافرماني خدا در آن باشد». حرام است.

و خلاصه سخن اينکه اطاعت امام واجب بوده و هيچ گونه قيد و شرطي چون امام معصوم است ندارد.


پاورقي

[1] سوره نساء، آيه59.

[2] منتخب الاشراف، ج1، باب8، حديث4.

[3] محجة البيضا، ج2، ص250، آداب تلاوة القرآن.

[4] نهج البلاغه فيض الاسلام، حکم156.