الاذاعة لما كان و ما يكون بين يدى الساعة
برگرفته از كتاب : چشم به راه مهدي
نوشته : سيد محمد صديق حسن .
ناشر: مؤ سسه سعودى مصر.
شماره صفحه ها:
مؤ لف ، در قنوج هند، چشم به هستى گشود، در دهلى به كسب دانش پرداخت ، سپس براى
امر معاش ، به ((بهوبال )) سفر كرد و با تلاش و پشتكار، ثروت فراوان ، به دست
آورد و با ملكه ((بهوبال ))، ازدواج كرد.
با حضور در صحنه افكار جديد و اصلاح طلبانه و در شمار شخصيتهاى دوره نوين
نهضت اسلامى قرار گرفت . از وى آثار ارزشمندى در علوم و معارف اسلامى به زبانهاى
: عربى ، فارسى و هندى به يادگار مانده است (711) .
از جمله كتاب : ((الاذاعة لما كان و ما يكون بين يدى الساعة )).
اين اثر، همان گونه كه از نامش پيداست ، ملاحم و فتن پيش از قيامت را در بر دارد.
نويسنده ، ابتداء احاديثى كه در باب حضرت مهدى و مساءله غيبت در منابع روايى چون :
سنن ، معاجم ، مسانيد و... آمده و از آنها استفاده تواتر مى شود، گرد مى آورد.
پس از اثبات تواتر احاديث ، به شبهات و خرده گيريهايى كه از سوى ابن خلدون و...
در مورد احتجاج به احاديث حضرت مهدى شده مى پردازد و به ابن خلدون كه مى نويسيد:
((احاديث مربوط به غيبت مهدى ، برخى با برخ ديگر معرض است و راويان بعضى
احاديث ، چون حافظه و ضبط قوى نداشته اند مورد طعن و جرح قرار گرفته اند. تنها
به رواياتى كه از سوى محققان از محدثان رسيده ، مى شود
عمل كرد.))
پاسخ مى دهد:
اولا، در كتابهاى صحيح نيز، راويان مورد طعن و جرح وجود دارد. افزون بر اين احاديث
مربوط به مهدى را محدثان مورد اعتمادى ، چون : ترمذى ، ابى داود، ابن ماجه ، حاكم ،
طبرانى و ابى يعلى الموصلى به اسناد جماعتى از صحابه
نقل كرده اند.
ثانيا، احاديث مربوط به مهدى ، برخى صحيح و بعضى حسن و ضعيف هستند. از آن جا كه
برخى احاديث ، به برخ ديگر يارى مى رسانند و به شواهدى نيز، تقويت مى شوند،
مى شود بر آنها اعتماد كرد.
ثانيا، مساءله امام زمان (عج ) و ظهور وى ، مشهور بين همه مسلمانان و
اهل اسلام است و در طول عصرها و قرنها، زبان به زبان
منتقل شده و همه بر آن بوده و هستند كه ناچار در آخر الزمان ، فردى از
اهل بيت پيامبر(ص ) ظهور مى كند و دين را تاءييد و
عدل را ظاهر مى سازد و مسلمانان از وى پيروى مى كنند و بر بلاد اسلامى مسلط مى شود.
اين شخص مهدى ناميده مى شود.
آنگاه مى نويسد: خروج دجال و فرود آمدن عيسى و وقايع پس از آن ، از نشانه هاى
رستاخيزند و روايات صحيح و در حد تواتر، بر آنها دلالت مى كنند و جايى براى انكار
آنها نيست و براى تاءييد ديدگاه خود سخن شوكانى را گواه مى آورد:
(( قال : و الاحاديث الوارده فى المهدى التى امكن الوقوف عليها منها خمسون حديثا
فيها الصحيح و الحسن و الضفيف المنجبر و هى متواترة بلا شك و لا شبهة ،
بل يصدق و صف التواتر على ما هو دونها على جميع الاصلاحات المحررة ى
الاصول و اما الآثار عن الصحابة المصرحة بالمهدى فهى كثيرة ايضا...))(712)
احاديثى كه درباره حضرت مهدى (عج ) رسيده و امكان دسترسى به آنها وجود دارد، از جمله
پنجاه حديث است كه در بين آنها، صحيح ، حسن ، ضعيف و منجبر وجود دارد و اينها متواترند،
بدون شك و شبهه ، بلكه كمتر از اينها بنابر همه اصطلاحاتى كه در
اصول بدان اشاره شده ، تواتر صدق مى كند. اما آثار صحابه كه در آنها تصريح
به مهدى شده نيز، زياد است .
در اينجا اشاره اى دارد به كتاب سيد علامه بدرالملة المنير محمد بن
اسماعيل اليمانى و رواياتى كه وى گردآورى كرده درباره : ظهور مهدى از
آل محمد در آخر الزمان ، مشخص نبودن زمان ظهور و اشاره به روايتى كه مى گويد:
((پيش از ظهور مهدى دجال خروج مى كند)).
آنگاه ، احاديث رسيده درباره حضرت مهدى را اين گونه دسته بندى مى كند:
1. درباره اسم ، نسب ، مولد، بيعت كنندگان ، هجرت كنندگان باورى ، سيره و صفات وى
.
2. برشمارندگان ويژگيها حضرت و نشانه هاى ظهور.
3. درباره فتنه ها و حادثه هايى كه پيش از ظهور پديد مى آيد.
4. ملاحمى كه در زمان حضور حضرت ، واقع مى شوند و نشانه نزديكى رستاخيزند.
نويسنده در ذيل هر حديثى كه مى آورد، نكاتى را درباره حديث و راويان آن ، يادآورى مى
شود. از باب نمونه ، در ذيل روايت طلحة بن عبدالله مى نويسد:
(( اخرجه الطبرانى فى الاوسط و فيه مثنى بن الصباح و هو متروك و ضعيف جدا و
وثقه ابن معين رواية و ضعفه ايضا و ليس فى الحديث تصريح بذكر المهدى ...))
طبرانى در الاوسط، روايت را آورده است . در سند روايت ، مثنى بن الصباح ، كه كنار
گذاشته شده و جدا ضعيف شمرده شده ، وجود دارد. در روايتى ، ابن معين ، او را توثيق
كرده و ضعيف نيز دانسته است . در حديث ، تصريح نام مهدى نشده است .
به ديدگاههاى متصوفه و شيخيه اشاره مى كند و ابزار مى دارد:
((آنان ديدگان درستى نسبت به مساءله مهدى ندارند و مبناى سخنان خود را از
اصول واهى گرفته اند.))
مى نويسد:
((ما، در اعتقادات و ديدگاههاى مذهبى خويش ، جز به قرآن و احاديث تمسك نمى جوييم و
دين را جز از اين دو راه اثبات نمى كنيم .))
در مورد رد كسانى كه استدلال به اين روايات را درباره مهدى ، نادرست مى پندارد،
بويژه ابن خلدون ، افزون بر آنچه يادآور شده مى نويسد:
((اين احاديث ، كمتر از احاديثى كه در باب احكام شرعى مورد استناد قرار مى گيرد، نيست
و معمول است كه فقها به اينگونه روايات استدلال مى كنند و آنچه راجع به جرح و
تعديل راويان گفته شده ، در ساير سندهاى روايات نيز، وجود دارد.
بنابراين ، مساءله مهدى جاى شك و شبهه ندارد و با وجود دليلهاى بسيار، انكار آن
ايستادگى در برابر نصوص مستفيضه اى است كه به حد تواتر نيز مى رسد.))
سپس استناد مى كند به ديدگاه شيخ علامه محمد بن احمد السفارينى حنبلى كه مجموع
احاديث را موجب علم قطعى دانسته و ايمان به خروج حضرت را واجب شمرده است .
(( ... ما يفيد مجموعة العلم القطعى فالايمان بخروج المهدى واجب كما هو مقرر
اهل العلم و مدون فى عقائد اهل سنة و الجماعة .)) (713)
مجموع احاديث ، مفيد علم قطعى به وجود قيام مهدى است . از اين روى ، ايمان به قيام مهدى ،
واجب است همان گونه كه نزد اهل دانش ثابت شده و در عقايد
اهل سنت و جماعت تدوين شده است .
سخن آخر را به حوادثى كه پيش از خروج حضرت مهدى ، رخ خواهد داد و نشانه ظهور و...
اختصاص مى دهد.