بازگشت

كمال الدين و تمام النعمه


كمال الدين و تمام النعمه



برگرفته از كتاب : چشم به راه مهدي




نوشته : ابى جعفر محمد بن على بن الحسين بن بابويه قمى ، معروف به شيخ صدوق .

مصحح : على اكبر غفارى .

ناشر: مؤ سسه نشر اسلامى ، وابسته به جامعه مدرسين ، قم .

شماره صفحه ها: 686

ابن بابويه ، در قم ، چشم به جهان گشود. در نزد فقهاى بزرگ و محدثان نامدارى
چون : على بن بابويه (پدر خود) محمد بن حسن بن وليد، احمد بن على بن ابراهيم هاشم
قمى ، احمد بن محمد بن يحيى عطار اشعرى قمى ، حسن بن ادريس قمى ، حمزه بن محمد
علوى و... دانش فقه و حديث را فرا گرفت (667) .

روح جست و جوگرش آرام نگرفت و براى بهره گيرى از محضر ابوالحسن محمد بن احمد
بن على اسدى ، راه يافت و از وى حديث شنيد.

در سال 352 ه - .ق . به نيشابور رفت و از علماى آن جا، استفاده برد.

آن گاه به مشهد، كوفه ، بغداد، همدان ، بلخ ، سرخس ، ايلاق و مكه مكرمه رفت و از
متخصصان فن حديث ، آموخت (668) .

شيخ عبدالرحيم ربانى شيرازى ، در مقدمه معانى الاخبار، تا دويست و پنجاه و دو تن ، از
بزرگان را كه شيخ صدوق ، از آنان استفاده كرده ، ياد مى كند.

شيخ صدوق ، با كوشش فراوان ، در راه كسب و دانش ، به مقامهاى عالى علمى دست يافت و
در رشته حديث ، به جايى رسيد كه ((رئيس ‍ المحدثين )) نام گرفت .(669)

شيخ طوسى درباره شخصيت والاى ايشان مى نويسد:

((ابو جعفر محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه قمى ، دانشمند
جليل القدر، بزرگوار، حافظ احاديث صاحب نظر در
رجال و ناقد اخبار بوده است . در ميان دانشمندان قم ، در حفظ و كثرت علم ، كسى مانند وى ،
ديده نشده است . وى ، نزديك به سيصد كتاب ، داشته است .))(670)

از جمله آثار وى ، كمال الدين و تمام النعمه است كه گويا، پس از بازگشت از سفر
مشهد، در سال 252 ه - .ق . نگاشته است و انگيزه خود را از نگاشتن آن ، چنين اعلام مى دارد:

((آنچه مرا واداشت كه به نگارش اين كتاب بپردازم چنين بود: از زيارت حضرت امام
رضا، صلوات الله عليه ، به نيشابور برگشتم . ديدم . شيعيان آن جا درباره قائم (عج
) مساءله دار شده اند. سعى كردم ، آنان را با بيان رواياتى كه از پيامبر(ص ) و ائمه
(ع ) رسيده به راه درست ، رهنمون گردم . در اين روزگار، بزرگى از مشايخ
فضل و دانش و تقوا، از اهالى قم ، به نام : نجم الدين ابو سعيد محمد بن احمد بن على
بن صلت قمى ، ادام الله توفيقه ، در بازگشت از سفر بخارا، بر ما وارد شد. روزى
درباره آراء و باورهاى برخى از فلاسفه و علماى منطق بخارا گفت : از آنان درباره
حضرت قائم (عج ) سخنانى شنيدم كه مرا در مورد غيبت طولانى حضرت ، دچار حيرت و
ترديد كرده است . من مطالبى در اثبات وجود حضرت مهدى (عج ) براى زدودن ترديد از
او بيان كردم و رواياتى درباره غيبت ، بر او خواندم ، حيرت او بر طرف شد و دلش آرام
گرفت . از من خواست ، كتابى درباره غيبت حضرت مهدى (عج ) بنويسم پذيرفم و به او
وعده دادم كه ان شاءالله وقتى به وطن خود (رى ) برگشتم آن را عملى خواهم ساخت . تا
اين كه شبى در خواب ديدم خانه كعبه را طواف مى كنم و به حجرالاسود رسيدم و آن را
استلام كردم ناگاه ديدم ، مولى صاحب الزمان (ع )، پهلوى در كعبه ايستاده است . سلام
كردم . حضرت جواب دادند.

فرمود: چرا كتابى راجع به ((غيبت )) نمى نويسى ، تا ناراحتى برطرف شود؟

عرض كردم : يابن رسول الله (ص ) من كتابها درباره غيبت شما نوشته ام .

حضرت فرمود: نه ، آن موضوعات را نمى گويم ، كتابى راجع به غيبت من بنويس و
غيبتهاى پيامبران را در آن نقل كن . سپس از نظرم غايب شد. من با اضطراب از خواب بيدار
شدم و تا طلوع فجر، به گريه و زارى پرداختم ، چون صبح شد، به منظور انجام امر
ولى الله و حجت خدا، آغاز به نوشتن اين كتاب كردم .))(671) .

اين اثر نفيس ، در دو نوبت به گونه سنگى در ايران و يك نوبت به گونه حروفى در
نجف و يك مرتبه با ترجمه چاپ شده است ولى ، اين چاپها، افتادگى ، تحريف و اشتباه
فراوان دارد.

از اين روى ، آقاى على اكبر غفارى ، به تصحيح آن پرداخته و مؤ سسه نشر اسلامى ،
به گونه زيبا و مطلوب ، آن را چاپ و نشر داده است .

در تصحيح و مقابله اين كتاب ، بر هفت نسخه خطى اعتماد شده ، از جمله :

1. نسخه كتابخانه شخصى آيت الله ربانى شيرازى .

2. نسخه كتابخانه شخصى محدث ارموى به خط نستعليق ، همراه
علل الشرايع .

3. نسخه حاج باقر ترقى .

4. نسخه كتابخانه ميرزا حسن مصطفوى تبريز.

5. سه نسخه ديگر، از كتابخانه آيت الله مرعشى .

كتاب ، پس از خطبه و مقدمه طولانى ، كه بخش عظيمى از كتاب را در برگرفته ، آغاز
مى شود. در مقدمه ، مباحث كلامى سودمندى به رشته تحرير درآمده كه مصحح محترم
بحثهاى مطرح شده را تفكيك كرده و با عناوين زير، آورده است : الخليفه ،
قبل الخليفه .

وجوب طاعة الخليفه .

ليس لاحدان يختار الخليفه الا الله عزوجل .

وجوب وحدة الخليفه فى كل عصر.

لزوم وجود الخليفه .

وجوب عصمة الامام .

السرفى امره تعالى الملائكة بالسجود لادم عليه السلام .

وجوب معرفة المهدى (عج ) فرجه .

اثبات الغيبة و الحكمة فيها.

آن گاه به پاسخ از شبهات مى پردازد و ديدگاههاى گروههاى گوناگون ، چون :
كيسانيه ، ناووسيه ، واقفيه و زيديه را در باب غيبت امام عصر(ع ) به بوته نقد و
بررسى مى نهد و خرده گيريهاى ابن بشار و پاسخ ابن قبه رازى و... را مى آورد.

بر وجود امام غايب و اين كه از عترت است و ظهور مى كند و زمين را پر از
عدل و داد خواهد كرد، دلايل محكم ، متين و منطقى اقامه مى كند.

پس از اين ، گزارشى دارد خواندنى از مناظره اى كه بين او و يكى از ملحدان ، در حضور
ركن الدوله امير سعيد، انجام گرفته است .

در نقض و ابارم مسائل كلامى كه از سوى مخالفان مطرح شده ، كلام را به اوج مى رساند
و مباحث جالبى را عرضه مى دارد(672) كتاب ، در 57 باب تنظيم شده كه مطالب مهم
آن ، بدين شرح است :

1. انبيا و حجتهاى الهى كه مدتى ازديدگان پنهان بوده اند: ادريس ، نوح ، صالح ،
ابراهيم ، يوسف ، موسى ، عيسى و...

2. كسانى كه داراى عمر طولانى بوده اند.

3. نياز بشر به امام .

4. سخنان پيشوايان دين درباره غيبت .

5. كسانى كه به محضر حضرت مشرف شده اند.

6. اخبار و رواياتى كه بيانگر نشانه هاى ظهورند.

7. توقيعات صادر شده از ناحيه مقدسه

و...

گرچه در اين اثر از همه گونه احاديث : صحيح ، ضعيف ، حسن و مردود استفاده شده ، ولى
شيخ صدوق در اثبات غيبت و ظهور و ديگر مطالب حساس ، سعى مى كند بر احاديث صحيح
اعتماد كند.

كتاب ، دائرة المعارف روايى است با دسته بندى بسيار جالب در باب موضوعات مربوط
به امام عصر(ع ).