تاريخ از نظر قرآن منبع شناسايي است
در اين كه آيه قرآن مجيد تاريخ را به عنوان يك درس و يك منبع معرفت
و شناسائي ، يك موضوع تفكر و مايه تذكر و آيينه عبرت ياد مي كند جاي
ترديد نيست . ولي آيا قرآن به تاريخ به چشم فردي مي نگرد يا به چشم
اجتماعي ؟ آيا قرآن تنها نظرش اين است كه زندگي افرادي را براي عبرت
ساير افراد طرح كند يا نظرش به زندگي جمعي است ، لااقل زندگي جمعي نيز
منظور نظر قرآن هست ؟ و به فرض دوم آيا از قرآن مي توان استنباط كرد كه
جامعه ، مستقل از افراد ، حيات و شخصيت ومدت و اجل و حتي شعور و
ادراك و وجدان و ذوق و احساس و نيرو دارد يا نه ؟ و بنابراين فرض آيا
از قرآن كريم مي توان استنباط كرد كه بر جامعه ها و اقوام و امم " سنت "
ها و روش ها و قوانين معين و مشخص و يكساني حاكم است يا نه ؟
البته بررسي كامل اين مطلب نيازمند به رساله اي جداگانه است ، اين جا
به طور اختصار عرضه مي دارم كه پاسخ هر سه پرسش مثبت است ( 1 ) .
قرآن كريم لااقل در بخشي از عبرت آموزيهاي خود
پاورقي :
1 - رجوع شود به تفسير الميزان جلد 4 ص 102 و جلد 7 ص 333 و جلد 8 ص
85 جلد 10 ص 71 - 73 و جلد 18 ص . 191 ( متن عربي ) .