بازگشت

آيا تفكر اسلامي ، تفكر ديالكتيكي است


اينرو مساوي با " شدن " يعني حركت است . هر چيز لزوما نفي خود را در

درون خود مي پرورد و سپس متحول به آن مي گردد ، آن نيز به نوبه خود چنين

جرياني طي مي نمايد و به اين ترتيب طبيعت و تاريخ همواره از ميان اضداد

عبور مي كنند . از نظر اين مكتب تكامل ، جمع ميان دو ضد است كه يكي به

ديگري تبديل شده است .

اصل تضاد به معني جنگ اجزاء طبيعت با يكديگر و احيانا تركيب آنها با

يكديگر اصلي است كهن ، آنچه در تفكر ديالكتيكي تازگي دارد و از مختصات

اين طرز تفكر است ، اين است كه نه تنها ميان اجزاء طبيعت جنگ و تضاد

هست ، در درون هر جزء تضاد وجود دارد و اين تضاد به صورت جنگ عوامل نو

و رشد يابنده با عوامل كهنه و درحال زوال است و منتهي به پيروزي نيروهاي

در حال رشد مي گردد .

اينست دو چيزي كه بايد هسته اصلي و ما به الامتياز تفكر ديالكتيكي از

غير ديالكتيكي شمرده شود .

بنابراين سخت اشتباه است كه هر مكتبي را كه به اصل حركت و يا اصل

تضاد ميان اجزاء طبيعت قائل باشد داراي تفكر ديالكتيكي بدانيم .

برخي در مورد تفكر اسلامي دچار چنين اشتباهي