ديالكتيك طبيعت
يكساني در طبيعت وجود ندارد ، پس شناخت و بينش درست درباره طبيعت
اين است كه همواره اشياء را در حال حركت و دگرگوني مطالعه كنيم و حتي
بدانيم كه فكر ما نيز ، به حكم اينكه جزئي از طبيعت است در هر آن در
حال دگرگون شدن است ، در دو لحظه به يك حال نيست ، در هر لحظه هر
انديشه اي غير از انديشه لحظه پيش است .
ثانيا - هر جزء از اجزاء طبيعت تحت تأثير ساير اجزاء طبيعت است و
به نوبه خود در همه آنها مؤثر است ، يك همبستگي كامل ميان همه اجزاء
وجود دارد ، پس شناخت و بينش ما درباره طبيعت آنگاه صحيح است كه هر
چيز را در حال ارتباط با همه چيز - نه به صورت منفرد و مجزا - مطالعه
نمائيم . يعني همانطوريكه هر چيز به حكم قانون حركت ، در هر لحظه غير از
آن است كه در لحظه پيش بود ، و اگر آنرا در لحظه بعد عينا همان بدانيم
كه در لحظه قبل بوده است شناخت ما از آن شيئي غلط است . همچنين هر چيز
در شرايط خاص و در حال ارتباط با اشياء معين ، غير از آن چيز است در
شرايط ديگر و در حال ارتباط با اشياء ديگر . و اگر بپنداريم كه يك چيز
در شرايط خاص ، عينا همان چيز است در شرايط ديگر ، باز هم شناخت ما
نسبت به آن غلط است