خَرقِ عادت
قضيّه ي حضرت مهدي (عج)، يک قضيّه ي خرق عادت (خرق عادت يعني «کاري غير از جريان عادي آن صورت پذيرد») است و ما در اين جهان، قضاياي خارق عادت فراوان داريم. ما نبايد قضيّه ي مهدي موعود (عج) را يک جريان طبيعي بدانيم، تا در توجيه و تفسير آن بکوشيم. قرآن شريف قضاياي خارق عادت بسياري نقل مي کند.
قرآن کريم، قضيّه ي حضرت عيسي عليه السلام را نقل مي کند که او در گهواره با مردم سخن مي گفت. (مريم/30)
داستان حضرت يونس عليه السلام را نقل مي کند مي فرمايد: «اگر از تنزيه کنندگان نبود، حتماً تا روز قيامت در شکم ماهي مي ماند». (صافات/143و144)
جريان اصحاب فيل را نقل کرده که «پرستوها» اصحاب فيل را مثل کاه جويده نمودند. (فيل/5)
اينها همه براي اين است که اگر به قضيّه ي مهدي رسيديم و گفتند که: «او حين تولّد، قرآن خواند و خبر از حکومت داد و اينکه او در طفوليّت امام بود»، حاشا نکنيم و خاطره ي حضرت عيسي عليه السلام در ذهنمان زنده شود.
از طول عمر حضرت بقيّة الله هم متعجّب نباشيم، آن خدايي که مي تواند حضرت يونس عليه السلام را تا روز قيامت در شکم ماهي نگاه دارد، مي تواند وليّ خود را در قِشْر عصمت در اين جهان باقي بدارد. و نيز با در نظر داشتن قضيّه ي اصحاب فيل بدانيم که حضرت حجّت به واسطه ي امدادهاي غيبي مي تواند به آساني بر اين جهان مسلّط شود. («زندگاني چهارده معصوم (ع)»، ص 173)