بازگشت

سومين سفير آن حضرت


برگرفته از آثار آية الله سيد محمد كاظم قزويني





--------------------------------------------------------------------------------





او بـنـام ((حـسـيـن بـن روح )) بـود و كـيـنـه اش ((ابـوالقـاسـم )) و در لقـب بـه ((نوبختى )) شهرت داشت .

در جـامعه تشيع آن روزگار، شخصيت پر آوازه ، انديشمند و معروف بود و پيش از افتخار تـصـدى نـيـابت خاص ، وكيل دومين سفير حضرت مهدى (عليه السلام ) جناب محمد بن عثمان بـود، هـم بـه امـلاك او نـظـارت داشـت و هم رابط ميان او و بزرگان شيعه در نقاط مختلف كـشـور پـهـنـاور اسـلامـى بـود و از ايـن راه دسـتـورات و تـعـليـمـات اهل بيت (عليه السلام ) و اخبار نهانى را به آنان مى رساند.

بـه هـمـين جهت ، هنگامى كه شيعيان ديدند دومين نايب امام عصر (عليه السلام ) او را امين مى شـنـاسـد و بـه او اعـتـمـاد مـى كـنـد و بـه فـضيلت و ديندارى او گواهى مى نمايد و او را شـايـسـتـه وكـالت خـويش مى نگرد، به تدريج اعتماد همگى به او فزونى يافت و مورد توجه همگان قرار گرفت .

او شـخـصـيـت والايـى بـود كـه بـه خـردمـنـدى و فـرزانگى و رشد فكرى و دينى شهرت بـسـزايـى داشـت و مـوافـق و مـخـالف بـر ايـن واقـعـيـت گـواهـى مـى دهـنـد، تـا جـايـى كه اهل سنت نيز او را تكريم و احترام مى نمودند.

اين امتيازات و شرايط و ويژگيها براى ((جناب حسين بن روح )) پايگاه پرشكوه مردمى و موقعيت بلندى بخشيده بود كه همه مردم ، با وجود راه و روش مختلف و هدف و مذهب متفاوت و در سطوح گوناگون به او بهاى بسيار مى دادند و به ديده احترام مى نگريستند.

پيش از رحلت دومين نايب ، خاص فرمانى از جانب امام عصر (عليه السلام ) صادر گرديد كه به موجب آن ، جناب ((محمد بن عثمان )) دستور يافت تا ((حسين بن روح )) را بجاى خويش معرفى كند و چنين كرد.

او آنـگـونه كه مى بايد اعلان كرد كه جانشينش پس از رحلت ، حسين بن روح خواهد بود و بـدين منظور، بزرگان شيعه را گرد آورد و ضمن بياناتى از جمله فرمود: ((اگر من از دنـيـا رفـتـم حـسـيـن بـن روح جـانـشـيـن مـن اسـت چرا كه دستور يافته ام او را بجاى خويش بـرگـزيـنـم ، از ايـن رو در زنـدگـى خـود بـه او مـراجـعـه كـنـيد و در كارها به او اعتماد ورزيد.))(272)

و نـيـز هـنگامى كه ساعتهاى واپسين عمر او فرا رسيد، انبوهى از سرشناسان و بزرگان شـيعه كنار بسترش گرد آمدند و آن جناب خطاب به آنان گفت : ((اين ابوالقاسم ، حسين بـن روح نوبختى جانشين من است و ميان شما و حضرت صاحب الامر (عليه السلام ) سفير و وكيل و مورد اطمينان و امين است .

از ايـن رو در كارهايتان به او مراجعه كنيد و در كارهاى مهم خود به او اعتماد نماييد. من اين فـرمـان را دريـافـت داشـتـه بـودم و آن را بـه شـمـا دوسـتـداران اهل بيت رسانيدم .))(273)

روايـت اسـت كـه دومـيـن نـايـب خـاص امام عصر (عليه السلام ) دوست گرم و پر مهرى بنام ((جعفر بن احمد)) داشت و با او بسيار نشست و برخاست مى نمود.

ايـن دوسـتـى بـه جـايـى رسيده بود كه آن جناب ، در اواخر زندگى اش جز غذايى كه در خـانـه اين دوست فراهم مى شد چيزى ميل نمى كرد و بسيارى از شيعيان با آگاهى بر اين دوستى در اين انديشه بودند كه جعفر بن احمد، سومين نايب خاص امام عصر (عليه السلام ) و جـانـشين دوست خود خواهد بود، اما حضرت مهدى (عليه السلام ) حسين بن روح نوبختى را به سفارت برگزيد.

جـالب اسـت كـه ((جـعـفـر بـن احـمد)) با وجود ارتقاء مقام حسين بن روح ، هرگز رفتار و عملكرد دوستانه و صميمانه خويش را با او تغيير نداد بلكه همانگونه ، كه در خدمت دومين نـايـب امـام عـصـر (عـليـه السـلام ) تـا آخـر كـار، در كـمال مهر و وفا ايستاد، به خدمت سومين نايب نيز كمر همت بست . همواره در مجلس او حضور مـى يافت و او را مخلصانه در راه انجام وظايف و به دوش كشيدن بار گران مسئوليتهايش يـارى مـى كـرد و تـا آخـريـن لحـظات زندگى ((جناب نوبختى )) در خدمت او ايستاد، تا سـرانـجـام سـومـيـن نـايـب خـاص نـيـز پـس از 21 سـال خـدمـت بـه حـق و عـدالت ، در سال 326 هجرى جهان را بدرود گفت .