نتيجه
مساءله مهدويت و غيبت امام دوازدهم ، بر خلاف پيشينه اى كه در اسلام داشته ، بيشتر در دامن شيعه پرورش يافت و حكمت الهى اهل سنت ، اجازه نداده است چنين عقيده اى رسميت بيابد. هر چند كم نيستند معاريف و مشاهير سنى كه آن را بخشى از عقيده خود قرار داده . و كتابهايى در اين باب ، نوشته اند.
به عقيده شيعيان ، غيبت امام ، مانع از آن نيست كه وى قائد حقيقى جهان باشد. چون او در غيبت نيز، مددكار مومنان است و با حضور خود در جامعه ، سبب قوت دل ارباب معرفت مى شود و آنان براى اين كه گامى به سوى ظهور مهدى برداشته باشند، خود را به انجام كارهاى نيك موظف مى دانند و همين پروسه عمل است كه شيعيان مؤ من را براى درك حقيقت عمل صالح و دسترسى به جامعه آرمانى آماده مى كند و به آنان اميد ماندن و حركت مى بخشد. در واقع ، فلسفه سياسى شيعه را در فلسفه غيبت مهدى مى توان ، جست .
متفكران شيعه ، در رد اين ادعا كه وجود امام غايب نمى تواند براى جامعه بشرى سودى داشته باشد، از ديرباز، پاسخهايى داده اند كه در يك دسته بندى كلى آنها را مى توان در اين چند پاسخ خلاصه كرد:
1. اين امر مسلم نيست كه امام از ديد همه غايب باشد، چه بسا اوليايى كه به دليل عمل به وظايف خود توانايى درك محضر او را دارند و از اين نعمت بزرگ الهى ، برخوردار مى شوند.
2. اعتقاد به ظهور امام ، نوع بشر، بخصوص مؤ منان را از انجام گناهان باز مى دارد.
3. وجود امام ، لطف است و اگر چهره پنهان داشته ، به اين جهت است كه در ميان مردم دشمنانى دارد و شرايط براى ظهور او، كه چون پيشوايان ديگر تقيه نخواهند كرد، فراهم نشده است .
4. اماميه تا آمدن موعود، مجاز و گاه مجبورند تقيه كنند. عمل به تقيه ، با پيروى از روش خود امام غايب ، كه براى حفظ حيات شخصى ، تا روز ظهور تقيه مى كند، تاييد مى شود.
فرزانگان شيعى ، چون ابن ابى زينب نعمانى (م : 360) شيخ مفيد (385-413 ه- .ق .) سيد مرتضى (355 - 366 ه - .ق .) و شيخ طوسى (460 - 385 ه - .ق .) با پديد آوردن آثارى تحت عنوان غيبت و طرح مباحث كلامى و استدلالى درباره مساله غيبت و فلسفه آن ، كوشيدند از يك طرف حضور امام را با بهره گيرى از آموزه هاى پيشوايان معصوم در باطن ثابت كنند و از طرف ديگر، تلاش كردند كه حكومت ظالمان و غاصبان را نامشروع قلمداد كنند و مردم را در انتظار فرج ، جدى و استوار سازند و اين اطمينان را به وجود آورند كه سرانجام امام خواهد آمد و حكومت عدل الهى و علوى را در سطح جهان تشكيل خواهد داد و با اين كوششها، كه تا عصر خواجه نصيرالدين طوسى و علامه حلى دوام آورد، مساءله انتظار جا افتاد و در انتظار مهدى بودن يك عمل دينى شمرده شده و اين امر، عملا توانست شيعه را در دوره رويكرد به سلطان عادل (329 - 905 ه - .ق .) و دوره مشروعيت دادن به سلطان عادل (1324 - 1358 ه - .ق .) در برابر همه ناسازگاريهاى زمان متحد گرداند و با تاسيس حكومت دينى و آغاز رويكرد به ولايت فقيه ، بخشى از تمايل رمز آلود سياسى شيعه را تحقق عينى ببخشد.