بازگشت

رسول اكرم و روز خلاصي دنيا


رسول اكرم و روز خلاصى دنيا

برگرفته از كتاب : نشانه هاى ظهور

از رسول گرامى خدا صلى الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود:

اذا كانت الصيحة فى رمضان فانها تكون معمة فى شوال و تمير القبائل و تتحارب فى ذى القعدة و يسلب الحاج و تسفك الدماء فى ذى الحجة و المحرم و ما المحرم ؟ هيهات هيهات يقتل الناس هرجا هرجا ثم ينادى مناد من السماء الا ان فلانا ابن فلان هو المهدى قائم آل محمد فاسمعوا له و اطيعوا و ذلك الصوت صوت جبرائيل حين يدعوا للبيعة فى صبيحة يوم الخلاص . (56)

زمانى كه صيحه در ماه رمضان شنيده شد پس همهمه و آواز جنگ در شوال بلند مى شود و قبايل طعام گردآورى و ذخيره مى كنند و ذى القعده با هم نبرد مى كنند و در ماه ذى الحجه حجاج بيت الله الحرام قتل و غارت مى شوند و خونها ريخته مى شود. و محرم ، چه محرمى ؟ هرگز نمى توانى درك كنى ! نه هرگز! مردم ، دسته دسته در اين فتنه و آن فتنه كشته مى شوند (در هرج و مرج )؛ آنگاه منادى از آسمان ندا مى كند كه فلانى پسر فلانى ، مهدى و قائم آل محمد صلى الله عليه و آله است ، به فرمان او گوش فرا دهيد و اطاعت كنيد. آن صدا صداى جبرئيل است كه در بامداد روز رهايى ، مردم را به بيعت فرا مى خواند.

از حضرت رسول صلى الله عليه و آله منقول است كه مى فرمايند:

لا تقوم الساعة حتى يقوم القائم منا و ذلك حين ياءذن الله عزوجل له و من تبعه نجا و من تخلف عنه هلك الله الله عبادالله فاءنوه ولو حبوا على الثلج فاءنه خليفة الله عزوجل و خليفتى . (57)

روز رستاخيز برپا نمى شود تا اينكه قائم ما قيام كند و اين قيام در وقتى است كه خداوند فرمان ظهورش را امضاء فرمايد. هر كس كه آن روز از قائم ما متابعت كند نجات مى يابد و كسى كه سرپيچى نمايد دچار هلاكت دو جهان خواهد شد. اى بندگان خدا! از خدا بترسيد و به سوى قائم ما بشتابيد اگرچه مجبور باشيد روى برفها به نحو سينه خيز خود را بكشيد، زيرا او جانشين خداوند و خليفه من است (در روى زمين ).

رسول اكرم صلى الله عليه و آله به فرزند عزيزش حضرت امام حسين عليه السّلام مى فرمايد:

ثم يظهر اءمير الامرة و قاتل الكفرة السلطان الماءمول الذى تتحير فى غيبته العقول و هو التاسع من ولدك يا حسين يظهر بين الركنين يظهر على الثقلين و لايترك فى الارض الا دنين طوبى للمؤ منين الذين ادركوا زمانه و لحقوا اوانه و شهدوا ايامه و لا قوا اقوامه . (58)

(اى حسين !) امير همه اميران عالم ، كشنده كافران و ستمگران جهان و شهريار منتظرى كه در غيبتش عقلها مات و حيران شده اند، نهمين فرزند از فرزندان شماست . اى حسين ! او بين ركن و مقام ظاهر مى شود و بنيان و اساس گمراهى و پستى را از ريشه مى كند و چه سعادتمند افرادى كه عصر پرشكوه حكومت او را درك و در دولت حقه اش زندگى مى كنند و آن روزگار ميمون و مبارك را مى بينند و اصحاب باوفاى آن سرور را ملاقات مى كنند.

واقعا خوشا به حال مردم آن زمان . از خداوند بخواهيم لياقت درك آن زمان را به همه ما عنايت بفرمايد.

رسول اكرم صلى الله عليه و آله درباره نشانه هاى قيام حضرت بقية الله ارواحنا له الفداء مى فرمايد:

يستخرج الزبور من بحيرة طبرية فيها مما ترك آل موسى و هارون تحمله الملائكة و فيها الا لواح و عصا موسى (ع )... يستخرج الكنوز يفتح مدائن الشرك . (59)

(حضرت مهدى عليه السّلام ) زبور را از درياچه طبريه (كه گويا در شمال فلسطين است ) بيرون مى آورد كه از خاندان موسى و هارون چيزهايى به عنوان ماترك اين دو خاندان با آن هست و ملائكه آن را به دوش مى گيرند (يا به هر وسيله اى آنها را مى برند) و نيز الواحى كه بر حضرت موسى نازل شده و عصاى آن حضرت در اين اشياء هست ... گنجها را از دل زمين بيرون مى آورد و شهرهاى شرك را فتح مى كند.

درباره لشكر سفيانى كه به عزم نبرد با حضرت مهدى عليه السّلام به طرف مكه معظمه حركت مى كند از رسول اكرم صلى الله عليه و آله چنين نقل مى كنند:

يبعث الله جبرائيل فيقون يا جبرائيل اذهب فاءبدهم فيضربها برجله ضربة يخسف الله بهم عندها و لايفلت منهم الا رجلان من جهينة . (60)

خداوند جبرئيل را مى فرستد و به او مى فرمايد: برو نابودشان كن . پس ، با پاى خود به زمين مى كوبد و خداوند همه آنان را در كام زمين فرو مى برد و جز دو نفر از اهل جهينه كسى از آنها زنده نمى ماند.

مفضل بن عمر از امام صادق عليه السّلام در ضمن حديث طويلى چنين نقل مى كند:

ثم يقبل على القائم رجل وجهه الى قفاه الى صدره و يقف بين يديه و يقول يا سيدى انا بشير امرنى ملك من الملائكة ان الحق بك فابشرك بهلاك جيش السفيانى بالبيداء فيقول القائم بين قصتك و قصة اخيك فيقول الرجل كنت و اخى فى جيش السفيانى و خربنا الدنيا من دمشق الى الزوراء و تركناها جماء و خربنا الكوفة و خربنا المدينة و كسرنا المنبر فى حضرة الرسول و رانت بغالنا فى مسجده و خرجنا منها و عددنا ثلاثمائة الف رجل نريد اخراب البيت و قتل اهله فلما صرنا فى البيداء عرسنا فيها فصاح بنا صائح يا بيداء ابيدى القوم الظالمين فانفجرت الارض و ابتلعت كل الجيش فوالله ما بقى على وجه الارض عقال ناقة فما سواه غيرى و غير اخى فاذا نحن بملك قد ضرب وجوهنا فصارت الى ورائنا كما ترى فقال لاخى و يلك يا نذير امض الى الملعون السفيانى بدمشق فانذره بظهور المهدى من آل محمد و عرفه ان الله قد اهلك جيشه بالبيداء و قال لى يا بشير الحق بالمهدى بمكة و بشره بهلاك الظالمين و تب على يده فانه يقبل تو بتك فيمر القائم يده على وجهه فيرده سويا كما كان و يبايعه و يكون معه . (61)

آنگاه در اين موقع كه حضرت قائم ارواحنا له الفداء در مسجدالحرام و در كنار كعبه تشريف فرما هستند، مردى كه صورتش به عقب برگشته است وارد مى شود و در حضور حضرتش مى ايستد و عرض مى كند: من بشير هستم و يكى از ملائكه به من امر فرموده است كه خدمت شما شرفياب شوم و به هلاكت لشكريان سفيانى شما را بشارت بدهم . آرى ، همه آنها در سرزمين بيداء در زمين فرو رفتند. امام قائم عليه السّلام فرمودند: جريان خودت و برادرت را بيان كن . عرض كرد: من و برادرم در لشكر سفيانى بوديم كه شهرها را از دمشق تا زوراء (بغداد) ويران كرديم و نيز شهر كوفه را. آنگاه به مدينه آمديم و اين شهر را نيز در هم كوبيديم و منبر مسجد نبوى را خرد كرديم و مركبهاى سوارى خود را در روضه نبوى بستيم و مركبهاى سوارى ما آنجا را آلوده كردند. سپس از مدينه با سپاهى مجهز كه بيش از سيصد هزار نفر جمعيت بود به قصد خراب كردن خانه خدا يعنى كعبه حركت كرديم و نيز كشتار مردم مكه در برنامه كار ما بود. چون به سرزمين بيداء رسيديم لختى در آنجا توقف كرديم . ناگاه صدايى بلند شد كه گفت : ((اى سرزمين بيداء! ستمگران را در كام خويش فرو بر و آنها را هلاك كن )). در اين حال ، زمين شكافته شد و تمام جمعيت را در كام خويش فرو برد. به خدا سوگند جز من و برادرم كس ديگرى نماند. نه تنها همه افراد بشر نابود شدند بلكه افسار مركبى هم نماند. در اين موقع فرشته اى نمايان شد و به صورت من و برادرم آنچنان كوبيد كه صورت ما اين گونه كه ملاحظه مى فرماييد به عقب برگشت و به برادرم دستور داد و فرمود: اى نذير! برو و خبر هلاكت و نيز ظهور مهدى آل محمد صلوات الله عليهم را به سفيانى كه در دمشق است ، برسان و به او بگو خداوند در سرزمين بيداء تمام سپاهيانت را نابود كرد و آنان در دل زمين فرو رفتند. و نيز به من فرمود:اى بشير! برو به مكه معظمه و خودت را به حضور مهدى عليه السّلام برسان و عرض كن بشارت باد شما را كه خداوند لشكر سفيانى را از بين برد (در سرزمين بيداء به زمين فرو رفتند) و در خدمت آن حضرت توبه كن كه او توبه ات را مى پذيرد. آنگاه حضرت قائم عليه السّلام دست مباركش را به صورت او مى كشد و به حالت اول برمى گردد. وى با آن حضرت بيعت مى كند و همراه ايشان خواهد بود.