بازگشت

امام مهدي (ع) و ميراث پيامبران


امام مهدى عليه السلام و ميراث پيامبران

برگرفته از آثار آية الله سيد محمد كاظم قزويني

آن گـرامـى بـه فـرمـان خـدا بـراى اصـلاح جـهـان بـپا مى خيزد در حالى كه ميراث پـيـامبران خدا، بويژه پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله نزد اوست . ميراثهايى كـه از نـظـر ارزش و بـهـا وصـف ناپذير و بى همانندند و نمى توان براى آنها بهايى مادى در نظر گرفت و يا در برابر آنها قيمتى مشخص ساخت .

يك پرسش و پاسخ آن :

سؤ ال : ((ميراث پيامبران چيست ؟))

جواب : منظور از ميراث پيامبران در اينجا، مال و املاك و چيزى كه انسان پس از مرگ براى بـازمـانـدگـان بـرجـاى مى گذارد نيست ، بلكه منظور چيزهاى نفيس و پرارزشى است كه پـيـام آوران خـدا از خـود بـجـاى نـهـاده انـد و از وصـى راسـتـيـن هـر كـدام بـه ديـگـرى انتقال يافته است .

ايـن مـيـراثـهـاى خاص ، از همه پيام آوران خدا به برترين و آخرين پيامبر اسلام رسيد و پـس از رحلت آن بزرگوار نيز به جانشين راستين او امير مؤ منان على عليه السلام و پس از او بـه امـام مجتبى عليه السلام و پس از او به امام حسين عليه السلام رسيد و همين طور از امـامـان راسـتـيـن يـكى پس از ديگرى دست به دست گرديد تا به آخرين جانشين پيامبر اسـلام صـلى الله عـليـه و آله حـضـرت مـهـدى عـليـه السـلام انـتـقـال يـافت و اينك ، همه آنها نزد آن گرامى موجود است و حضرت مهدى عليه السلام آن مـيـراثـهـاى ارزشـمند را تا روز ظهور خويش براى تحقق بخشيدن به فرمان خدا حفظ مى كند.

نقش ميراث پيامبران

سـؤ ال : ((ايـن مـيـراثـهاى پيامبران به هنگام ظهور امام مهدى عليه السلام و دوران حكومت عادلانه او چه نقشى خواهند داشت ؟))

جـواب : ايـن مـيـراثـهـا، نـشـانـگـر اين واقعيت است كه امام مهدى عليه السلام از همه مردم و پيامبران و جانشينان راستين آنان ، نزديكتر است و آن گرامى ادامه دهنده همان خط آسمانى و خـدايـى اسـت كـه تـمـامى پيامبران ، از آدم تا محمد صلى الله عليه و آله در پى تحقق آن بودند. و نيز نشانگر نكات ديگرى است كه خواهد آمد.

اينك برخى نكات از روايات در اين مورد:

1ـ امام باقر عليه السلام فرمود:

(( اذا ظـهـر القـائم عـليـه السـلام ظـهـر بـرايـة رسـول الله صـلى الله عـليـه و آله و خـاتـم سـليـمـان و حـجـر موسى و عصاه . )) (606)

يعنى : هنگامى كه قائم عليه السلام ظهور نمايد با پرچم ويژه پيامبر، خاتم سليمان ، سنگ و عصاى ويژه عصاى موسى ، ظهور مى كند.

از امـام صـادق عـليـه السـلام آورده انـد كـه در روايتى پيرامون پرچم خاص پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:

(( نزل بها جبرئيل يوم بدر ...نشرها رسول الله صلى الله عليه و آله يوم بدر، ثـم لفـهـا و دفـعـهـا الى عـلى عـليـه السـلام فـلم تـزل عـنـد عـلى عـليـه السـلام حـتى اذا كان يوم البصرة ، نشرها اميرالمؤ منين ففتح الله عـليـه ، ثـم لفها و هى عندنا ... لاينشرها احد حتى يقوم القائم ، فاذا هو قام نشرها... )) (607)

يـعـنـى : جبرئيل در روز بدر، آن پرچم را براى پيامبر آورده و آن حضرت آن را گسترد و بـه اهـتـزاز درآورد آنگاه پس از پيروزى آن را پيچيد و به امير مؤ منان عليه السلام داد و روز جنگ بصره نزد آن حضرت بود، در آنجا آن پرچم را گسترد و پس از رسيدن پيروزى از جـانـب خـدا، بـار ديـگر آن را بست و به امام راستين پس از خويش سپرد... و هم اكنون آن پرچم پيروزى بخش نزد ما خاندان پيامبر است و كسى آن را نخواهد گشود تا قائم ما قيام كند و آنگاه است كه او پس از قيام آن پرچم ويژه پيامبر را خواهد گشود.

اما ((خاتم سليمان ))، روايت است كه :

(( ... اذا لبسه سخر الله له الطير و الريح و الملك . )) (608)

يـعـنـى : آن حـضـرت هـنـگـامى كه آن خاتم را با خود برمى داشت ، خداوند پرنده و باد و فرشتگان را مسخر او مى ساخت .

اما سنگ و عصاى موسى عليه السلام ، قرآن شريف مى فرمايد:

(( و اذا اسـتسقى موسى لقومه ، فقلنا اضرب بعصاك الحجر، فانفجرت منه اثنتا عشرة عينا، قد علم كل اناس ‍ مشربهم ... . )) (609)

يعنى : و بيادآور آنگاه را كه موسى براى قوم خويش آب خواست و ما گفتيم : ((عصايت را بر آن تخته سنگ بزن !))

پس دوازده چشمه از آن جوشيدن گرفت (به گونه اى كه ) و هر گروهى آبشخور خود را مى دانست .

و در مورد عصاى او مى فرمايد:

(( و اوحينا الى موسى ان الق عصاك فاذا قى تلقف ما ياءفكون . )) (610)

يـعـنـى : بـه مـوسـى وحـى كـرديـم كه عصاى خويش را بيفكن و به ناگاه ديدند كه همه جادوهايشان را مى بلعد.

امام صادق مى فرمايد:

(( عـصـى مـوسـى قـضـيـب آس ، مـن غـرس الجـنـة ، اءتـاه بـهـا جبرئيل لما توجه تلقاء مدين . )) (611)

يـعـنى : عصاى موس از چوب ((آس )) بوده است كه از درختهاى بهشت است و هنگامى كه او به سوى مدين حركت كرد، جبرئيل آن را براى او آورد.

و امام باقر عليه السلام فرمود:

(( اذا خـرج القـائم ... و يـحـمـل مـعـه حـجـر مـوسـى بـن عـمـران ـ و هـو وقـر بعير ـ فلاينزل منزلا الا نبعت منه عيون ... . )) (612)

يـعنى : هنگامى كه قائم عليه السلام ظهور كند... سنگ عظيم و ويژه موسى بن عمران به هماره اوست و در هر منزلگاهى فرود مى آيد از آن سنگ ، چشمه ها مى جوشد... .

2ـ امام صادق عليه السلام به يعقوب بن شعيب فرمود:

(( الا اريك قميص القائم الذى يقوم عليه ؟ ))

قال : ((بلى !))

(( فدعى بقمطر ففتحه و اخرج منه قميص كرابيس فنشره ، فاذا فى كمه الايسر دم .))

فـقال عليه السلام : ((هذا قميص رسول الله صلى الله و آله و سلم الذى كان عليه يوم ضربت رباعيته و فيه يقوم القائم .))

قال يعقوب بن شعيب : ((فقبلت الدم و وضعته على وجهى ، ثم طواه ابو عبدالله و رفعه . )) (613)

يـعنى : آيا پيراهن خاصى را كه قائم عليه السلام به هنگام ظهور بر اندام مبارك خويش دارد به تو نشان دهم ؟

پاسخ داد: آرى فدايت گردم .

امام صادق عليه السلام بسته خاصى را طلبيد و آن را گشود و پيراهن ويژه اى را بيرون آورد كه در آستين چپ آن ، قطرات خون بود.

آنـگـاه فـرمـود: ((ايـن پـيـراهـن پيامبر گرامى است . در جنگ احد آنگاه كه دندان مباركش را شـكـسـتـنـد، اين پيراهن بر تن پيامبر بود. و قائم عليه السلام نيز به هنگامى كه ظهور كند اين پيراهن را بر تن دارد.))

يـعـقـوب مـى گويد: ((من آستين خون آلود پيراهن را بوسه زدم و بر چهره ام نهادم . آنگاه امام صادق عليه السلام آن را بست و در جاى خود قرار داد.))

3ـ امام صادق عليه السلام به مفضل فرمود:

(( اءتدرى ما كان قميص يوسف ؟))

قلت : ((لا!))

قـال : انّ ابـراهـيـم عـليـه السـلام لمـا اءوقـدت النـار. نـزل اليه جبرئيل بالقميص و اءلبسه اياه ، فلم يضره معه حرّ و لا برد، فلما حضرته الوفاة جعله فى تميمة و علقه على اسحاق عليه السلام و علقه اسحاق على يعقوب عليه السلام فلما ولد يوسق علقه عليه و كان فى عضده ، حتى كان من امره ما كان .

فـلمـا اءخـرجـه يـوسـف عـليـه السـلام مـن التـمـيـمـة وجـد يـعـقـوب ريـحـه و هـو قـوله عزوجل : ((انى لاجد ريح يوسف لو لا اءن تفندون .)) فهو ذلك القميص من الجنة .))

قلت : ((جعلت فداك !... فالى من صار هذا القميص ؟))

قال عليه السلام : ((الى اءهله و هو مع قائمنا اذا خرج .))

ثـم قـال : ((كـل نـبـى ورث عـلمـا ـ اءو غـيـره ـ فـقـد انـتـهـى الى آل محمد عليه السلام . )) (614)

يعنى : ((آيا مى دانى پيراهن يوسف چه بود؟))

مفضل گفت : ((نه ! فدايت گردم !))

فـرمـود: ((هـنـگـامـى كـه ابـراهـيـم را بـه آتـش افـكـنـدنـد جـبـرئيـل فـرود آمـد و آن پـيـراهـن را بر اندام او پوشانيد، آنگاه ديگر با آن پيراهن ، نه حرارت آتش به او آسيب رسانيد و نه سوز سرما. هنگامى كه رحلت او فرا رسيد، آن را در بسته خاصى قرار داد و به اسحاق سپرد و اسحاق نيز به يعقوب سپرد و يعقوب نيز آن را بـه يـوسـف سـپـرد و هـمـچـنـان بـه هـمـراه يـوسـف بـود تا آن لحظه اى كه خود را به بـرادرانـش شـنـاسـانـد و آن پـيـراهن را از جايگاه ويژه اش خارج ساخت تا به سوى پدر بفرستد و آنگاه بود كه يعقوب بوى عطرآگين آن را استشمام كرد كه قرآن مى فرمايد:

(( ... انى لاجد ريح يوسف لو لا ان تفندون . )) (615)

((و اين پيراهن از بهشت بود.))

مـفـضـل مـى گـويـد: گـفـتـم : ((فـدايـت گـردم ! ايـن پـيـراهـن بـه كـجـا و چـه كـسـى انتقال يافت ؟))

فرمود: ((به اهلش ! هنگامى كه قائم ما قيام كند به همراه او خواهد بود.))

سـپـس فـرمـود: ((هـر پـيـامـبـرى دانشى از خود بجاى گذارد يا ارث ديگرى از او بماند، سرانجام به آل محمد صلى اللّه عليه و آله مى رسد.))

4ـ امام صادق عليه السلام فرمود:

(( ... يكون عليه قميص رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله الذى كان عليه يوم احد و عـمـامـتـه السـحـاب و درع رسـول اللّه السـابـغـة و سـيـف رسول اللّه ذوالفقار. )) (616)

يـعـنـى : پـيـراهـن پـيـامـبـر كـه در جـنـگ احد بر تن مباركش بود، عمامه آن حضرت و زره و شـمـشيرش كه ((ذوالفقار))(617) نام داشت ، همه به هنگام قيام قائم همراه آن حضرت خواهد بود.

5ـ امام باقر عليه السلام فرمود:

(( كانت عصى موسى لآدم عليه السلام فصارت الى شعيب ، ثم صارت الى موسى بـن عـمـران و انها لعندنا و ان مهدى بها آنفا و هى خضراء كهيئتها حين انتزعت من شجرتها و انـها لتنطق اذا استنطقت ، اعدت لقائمنا عليه السلام يصنع بها ما كان يصنع بها موسى بـن عـمـران عـليـه السـلام و انـهـا تـصـنـع ما تؤ مر و انها حيث القيت تلقف ـ ما ياءفكون ـ بلسانها. )) (618)

يـعـنى : عصاى موسى نخست مال آدم بود. از او به شعيب پيامبر و آنگاه به موسى رسيد و ايـنـك آن عـصـا نـزد مـا خاندان پيامبر است . من تازه آن را ديده ام كه سبز رنگ است ، درست بسان هنگامى كه از درخت بريده شده است .

آن عـصـا، هـنـگـامى كه خواسته شود، به قدرت خدا سخن مى گويد و براى قائم ما، آماده شده است و آن گرامى از آن ، همانگونه بهره مى برد كه موسى عليه السلام بهره برد. و آن عـصـا هـر آنـچـه دسـتـور يـابد انجام مى دهد و هنگامى كه افكنده شود هر آنچه را كه فـريبكاران و ساحران و دروغپردازان و شيادان روزگار بافته باشند، همه را مى بلعد و باطل مى سازد.