بازگشت

رواياتي پيرامون ياران امام مهدي (ع)


رواياتى پيرامون ياران امام مهدى عليه السلام

برگرفته از آثار آية الله سيد محمد كاظم قزويني

در سـتـايش از اين گروه وارسته و شايسته اى كه خداوند اينان را برگزيده و به هـمـراهى و يارى حضرت مهدى عليه السلام مفتخرشان ساخته ، روايات بسيارى وارد شده اسـت . در ايـن روايـات ضـمـن ترسيم شخصيت ارزشمند و نقش سازنده و اوصاف برجسته آنان ، از چگونگى پيوستن آنان به امام عصر عليه السلام در مكه ، سخن رفته و فراتر اينكه ، آياتى از قرآن شريف در مورد آنان تاءويل شده است .

مـا نـخـست برخى از روايات را در اين مورد مى آوريم و آنگاه به شرح و توضيح آنها مى پردازيم :

1ـ از دو امـام گـرانـمـايـه حـضـرت بـاقـر و حـضـرت صـادق عـليـهـمـاالسـلام در تاءويل اين آيه شريفه :

((و لئن اخرنا عنهما العذاب الى امة معدوده .))(536) آمده است كه :

((ان الامـة المـعدودة ، هم اءصحاب المهدى فى آخر الزمان ، ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا، كعدة اءهل بدر، يجتمعون فى ساعة واحدة ، كما يجتمع قزع الخريف .))(537)

يعنى :

امـت (538) مـورد اشـاره در آيـه شـريفه ، ياران حضرت مهدى در واپسين حركت تاريخ و آخـرالزمـان هـسـتـند. آنان به شمار ياران پيامبر صلى الله عليه و آله در جنگ بدر، 313 نـفـرنـد و بـسـان ابـرهـاى پـراكـنـده پـايـيـزى ـ كـه بـنـاگـاه بـراى نزول باران رحمت ، به خواست خدا متراكم و منسجم مى گردند ـ ظرف يك ساعت از سراسر جهان در مكه ، برگرد وجود آن خورشيد جهان افروز، گرد مى آيند.

2ـ از امام صادق عليه السلام در مورد آيه شريفه :

((فـاستبقوا الخيرات اينما تكونوا ياءت بكم الله جميعا.))(539) آورده اند كه فرمود:

((يـعـنـى اصـحـاب القائم ، الثلاثمائة و بضع عشرة و هم ـ الله ـ الامة المعدودة ، يجتمعون فى ساعة واحدة كقزع الخريف .))(540)

يعنى :

اين آيه شريفه اشاره به 313 نفر ياران اصلى حضرت مهدى عليه السلام دارد. بخداى سـوگـنـد! كه آنان در شمار، اندك هستند. اما در كارآيى و ايمان و شكوه معنوى ، بسيار. و بـسـان ابـر پراكنده پاييزى ـ كه بناگاه به فرمان خدا به هم مى پيوندد و متراكم مى گردد ـ آنان نيز ظرف يك ساعت از سراسر گيتى در مكه حاضر مى گردند.

3ـ از اميرمؤ منان عليه السلام آورده اند:

((يجتمعون قزعا كقزع الخريف من القبائل ، ما بين الواحد والاثنين والثلاثة والاربعة والخمسة والستة والسبعة والثمانية والثمانية والتسعة والعشرة .))(541)

يعنى :

يـاران او، بـسـان ابـرهـاى پـراكـنـده پـايـيـزى ـ كـه بـنـاگـاه بـراى نـزول بـاران رحـمـت ، بـه خـواسـت خـدا مـتـراكـم مـى گـردنـد ـ از نـقـاط و قـبـايـل و نـژادهـاى گوناگون ، بصورت يك نفر، دو نفر، سه نفر، چهار نفر، پنج نفر، شـش نـفـر، هـفـت نـفر، هشت نفر، نه نفر و ده نفر، در مكه به گرد آن خورشيد جهان افروز گرد مى آيند.

4ـ از امام باقر عليه السلام آورده اند كه فرمود:

((اصـحـاب القـائم ثـلاثـمـائة و ثـلاثـة عـشـر رجـلا، اءولاد العـجـم ، بـعـضـهـم يـحـمـل فـى السحاب نهارا، يعرف باسمه و اسم ابيه و نسبه و حليته ، و بعضهم نائم على فراشه ، فيوافيه فى مكة على غير ميعاد.))(542)

يعنى :

هـسـتـه مركزى ياران قائم ، 313 نفر هستند برخى از آنان در روز روشن با نام و نشان و حـسـب و نـسـب شـناخته شده و بطور آشكار، بوسيله ابرها بسوى آن حضرت مى شتابند و بـرخـى همانگونه كه شبانگاه بر بستر خويش خفته اند، بدون وعده و آگاهى پيشين ـ در مكه ـ به خدمت سالار خويش مفتخر مى گردند.

5 ـ از اميرمؤ منان عليه السلام آورده اند كه فرمود:

((ان اصـحـاب القـائم شـبـاب ، لا كـهـول فـيـهـم الا كالكحل فى العين ، او كالملح فى الزاد و اءقل الزاد، الملح .))(543)

يعنى :

يـاران اصـلى قـائم عـليـه السـلام همگى جوان هستند و سالخورده در ميان آنان اندك است ، بسان سرمه در چشم يا نمك در طعام ، باز هم كمتر...

6ـ و نـيـز ضـمـن پـاسخ به فردى كه از وجود گرانمايه حضرت مهدى عليه السلام مى پرسد، فرمود:

((...فيجمع الله تعالى له قوما، قزع كقزع السحاب ، يؤ لف الله بين قلوبهم ، لا يـسـتـوحـشـون مـن اءحد و لا يفرحون باءحد يدخل فيهم ، على عدة اءصحاب بدر، لم يسبقهم الاءولون و لا يدركهم الآخرون ... .))(544)

يعنى :

...آنگاه خداوند گروهى را بر گرد او مى آورد ـ كه بسان ابرهاى پراكنده و پاييزى به هـم پيوسته و متراكم مى گردند ـ ميان دلهاى آنان پيوندى از مهر و ايمان بوجود مى آورد كـه نـه از قـدرتى مى هراسند و نه بخاطر پيوستن فرد يا قدرتى به گروهشان دچار شادمانى و غرور مى گردند، شمارشان شمار ياران پيامبر در ((بدر)) است واز نظر مقام و منزلت ، نه گذشتگان از آنان سبقت جسته اند و نه آيندگان به آنان مى رسند.

7ـ و نيز از امام صادق عليه السلام آورده اند كه فرمود:

(( فـيـصـيـر اليه اءنصاره من اءطراف الاءرض ، تطوى لهم طيا، حتى يبايعوه . )) (545)

يـعـنى : ياران حضرت مهدى عليه السلام از كران تا كران گيتى بسوى او مى شتابند و زمـيـن زيـر پـاى آنـان بـسـان طـومارى ، در هم پيچيده مى شود تا هر چه سريعتر به مكه برسند و با آن گرامى بيعت نمايند.

8ـ و نيز فرمود:

(( اذا اذن الامـام دعـا الله بـاسـمـه العبرانى ، فاتيحت له صحابته الثملاثمائة و ثـلاثـة عـشـر قـزع كقزع الخريف ، فهم اصحاب الاءلوية ، منهم من يفقد من فراشه ليلا، فـيـصـبـح بـمـكـة و منهم من يرى يسير فى السحاب نهارا، يعرف باسمه و اسم اءبيه و حليته و نسبه ... )) (546)

يعنى : هنگامى كه خداوند به حضرت مهدى عليه السلام فرمان قيام براى اصلاح زمين و زمـان مـى دهد او خداى را به نام خاصى مى خواند و روى نياز به بارگاه آن بى نياز مى برد، آنگاه است كه ياران اصلى او كه 313 نفر هستند بسان ابرهاى پراكنده پاييزى از سراسر جهان به لطف خدا بر گرد او حاضر مى گردند، اينان پرچمداران لشكر عظيم و پرشكوه او هستند، برخى از آنان شامگاه ـ همانگونه كه در خانه و در بسترش خفته است ـ نـاپـديـد و در مـكه حاضر مى گردد و برخى ديگر از نظر نام و نشان و ديگر ويژگيها شناخته شده و در روز روشن بوسيله ابرها، بسوى هدف مى شتابند.

راوى پـرسـيـد: ((فـدايـت گردم ! كداميك از اين دو گروه از نظر ايمان و ديگر ويژگيها برجسته ترند؟))

فرمود: ((آن كسانى كه به وسيله ابر در روز روشن بسوى هدف ، سير داده مى شوند... آنان ناپديد شدگانند و اين آيه در مورد آنان آمده است :

(( اينما تكونوا ياءت بكم الله جميعا )) (547)

يعنى : هر كجا باشيد خداوند شما را گرد مى آورد.

9ـ امام صادق عليه السلام فرمود:

(( ... و رجـال كـاءن قـلوبـهـم زبر الحديد، لا يشوبها شك فى ذات الله ، اءشد من الحـجـر، لو حملوا على الجبال لا زالوها... كاءن على خيولهم العقبان يتمسحون بسرج الامام يطلبون بذلك البركة و يحفون به ، يقونه باءنفسهم فى الحروب و يكفونه ما يريد.

رجـال لا يـنـامـون الليـل ، لهـم دوى فـى صـلاتـهـم كـدوى النـحـل ، يـبـيـتـون قـيـامـا عـلى اطـرافـهـم ، ويـصـبـحـون عـلى خـيـولهـم ، رهـبـان بـالليـل ، ليـوث بـالنـهـار. هـم اءطوع له من الاءمة لسيدها كالمصابيح ... كاءنّ قلوبهم القـنـاديـل و هـم مـن خـشـيـة الله مـشـفـقـون ، يـدعـون بـالشـهـادة و يـتـمـنّون اءن يقتلوا فى سبيل الله ، شعارهم : يا لثارات الحسين !

اذا سـاروا يـسـير الرعب امامهم مسيرة شهر، يمشون الى المولى ارسالا، بهم ينصرالله امام الحق ... )) (548)

يعنى :

ياران مهدى و هسته مركزى آنان بزرگ مردانى هستند كه دلهايشان بسان پاره آهن است .

در ايـمـانـشـان بـه خدا و وعده او، ذره اى ترديد ندارند و ايمانشان از كوه سخت تر است . اگـر بـر كـوهها يورش برند، آنها را نابود مى سازند. چابك و چالاك بسان عقاب ، بر مركبهاى خويش سوارند و در عشق به حضرت مهدى عليه السلام چنانند كه زين مركب او را بـراى تـبـرك جـسـتـن مـسـح مـى كـنند و بر گرد يار حلقه مى زنند و در فراز و نشيبها و پـيـكـارهـا او را بـسـان جـان شـيـرين با همه وجود محافظت مى كنند و هر دستورى دهد او را بسنده اند و به انجام رساننده .

بـزرگ مـردانـى هـسـتـنـد كـه شـبـهـا را نـمـى خـوابـنـد و بـسـان انـبـوه زنـبـوران كـنـدوى عـسل تا صبحگاهان زمزمه نيايش و مناجاتشان گوشها را مى نوازد. شبها را شب زنده دارى مـى كـنـنـد و گاه آن را سوار بر مركبهاى خويش به بامداد مى رسانند. راهبان شب هستند و شيران روز و در فرمانبردارى و اطاعت از سالار خويش هيچ ترديد و چون و چرايى ندارند، آنـان بـسـان چـراغـهـاى روشـنـگرند... دلهايشان بسان مشعلهاى پرنور است و از ترس و خـشـوع در بـرابر خدا هراسانند. از خداى خويش طلب شهادت مى كنند و آرزوى مرگ در راه خدا را مى كشند و شعارشان : (( يا لثارات الحسين )) است .

هـنـگـامـى كـه بـه حركت در مى آيند، امواج رعب و وحشت از برابر آنها مى گريزد، بسوى سـالارشان بسرعت مى شتابند و خداوند بوسيله اينان ، آن پيشوايان راستين بشريت و آن اصلاحگر بزرگ جهانى را، يارى مى نمايد.

10ـ و از امام باقر عليه السلام آورده اند كه فرمود:

(( ... فـمـن كـان ابـتـلى بـالمـسـيـر، وافـى فـى تـلك السـاعـة و مـن لم يـبـتـل بـالمـسـيـر فـقد من فراشه و هو قول اميرالمؤ منين على عليه السلام ((المفقودون من فراشهم ))... .))(549)

يـعـنى : هر كس از ياران مهدى عليه السلام حركت كرد، همان ساعت به مكه و به حضور او مـفـتخر مى گردد و هر كس ‍ در خواب مانده و به راه نيافتاده باشد در بسترش ناپديد مى گـردد و هـمانگونه در قرارگاه يار، حاضر مى شود و او از همانهايى است كه اميرمؤ منان عليه السلام آنان را ((ناپديد شدگان در بستر خود)) خواند.

11ـ امام صادق عليه السلام فرمود:

(( بـيـنـا شـباب الشيعة على ظهور سطوحهم نيام ، اذ وافوا الى صاحبهم فى ليلة واحدة على غير ميعاد، فيصبحون بمكة . )) (550)

يـعـنى : به هنگام ظهور مهدى عليه السلام ، جوانان و جوانمردان شيعه همانگونه كه بر پـشـت بـام خـانـه هـاى خـويش در خوابند، همگى يك شب بدون وعده قبلى ، بامداد را در مكه حاضر و به ديدار امام عصر عليه السلام مفتخر مى گردند.

12ـ و از اميرمؤ منان عليه السلام آورده اند كه فرمود:

(( ...اءلا و ان المهدى اءحسن الناس خلقا و خلقا، ثم اذا قام ، يجتمع اليه اءصحابه ، عـلى عـدّة اءهـل بـدر و هـم ثـلاثـمـائة و ثـلاثـة عـشـر رجـلا، كاءنّهم ليوث قد خرجوا من غـابـاتـهـم ، مـثـل زبـر الحـديـد، لو اءنـّهـم هـمـّوا بـازالة الجـبـال الرواسـى لا زالوهـا عـن مـواضـعـهـا فـهـم الذيـن وحـدوا الله حـق تـوحـيـده ، لهـم بـالليـل اءصـوات كـاءصـوات الثـواكـل ، خـوفـا و خـشـيـة مـن الله تـعـالى قـوام الليـل ، صـوام النـهـار، كـاءنـّمـا ربـّاهـم اءب واحـد وامّ واحـدة ، قـلوبـهـم مجتمعة بالمحبة والنصيحة ... اءلا و انّى اءعرف اءسماءهم و امصارهم ... .)) (551)

يـعنى : بهوش باشيد كه مهدى عليه السلام زيباترين انسانها در سيما و كاملترينها در اخلاق و ارزشهاى معنوى و انسانى است . هنگامى كه قيام كند ياران اصلى او كه شمارشان 313 نـفـر و بـه شمار ياران پيامبر در جنگ بدر است ، همگى بسان شيرانى از قرارگاه خـويـش خـارج گشته و برگرد آن گرامى حلقه مى زنند. آنان براستى بسان پاره آهنى هستند كه بر متلاشى نمودن كوهها تصميم بگيرند آنها را نابود مى سازند.

آنـان خـداى را آنـگـونـه كـه شايسته است به يكتايى و يگانگى مى پرستند، شبانگاهان نداى دلنواز نيايش و گريه هاى آنان از خوف خدا، بسان مادران جوان مرده ، طنين افكن است . شب زنده دارانند و روزه گيران و از نظر معنوى و اخلاقى همه بسان هم هستند، گويى يك پـدر و مادر آنان را پرورانده اند و دلهايشان لبريز از مهر و خيرخواهى ... است ، بهوش باشيد كه نام بلند آنان را مى دانم و از شهرهايشان نيز آگاهم ... .

13ـ امام باقر عليه السلام فرمود:

(( يـبـايـع القـائم ـ بـيـن الركـن و المـقـام ـ ثـلاثـمـائة و نـيـف ، عـدّة .اءهـل بـدر، فـيـهـم النـجـبـاء مـن اءهـل مـصـر و الاءبـدال (552) مـن اءهل الشام و الاءخيار من اهل العراق . )) (553)

يـعـنـى : بـا قـائم آل مـحـمـد(ص ) ميان ركن و مقام ، 313 شخصيت بزرگ به شمار ياران پيامبر در بدر، بيعت مى نمايند در ميان اينان چهره هاى برجسته اى از مصر و شايستگانى از شام و خوبانى از عراق هستند.

14ـ و نيز حذيفه از پيامبر گرامى (ص ) آورده است كه :

(( اذا كان عند خروج القائم ، ينادى مناد من السماء: اءيّها الناس ، انّ الله قطع عنكم مـدّة الجـبـّاريـن و ولّى الاءمـر خير امّة محمد(ص ) فالحقوا بمكّة ، فيخرج النجباء من مصر و الاءبدال من الشام و عصائب العراق ، رهبان بالليل ، ليوث بالنهار، كاءنّ قلوبهم زبر الحديد فيبايعونه بين الركن و المقام . )) (554)

يعنى : هنگامى كه زمان ظهور قائم فرا رسد ندا كننده اى از آسمان ندا مى دهد كه : ((هان اى مـردم ! خـداونـد سـلطـه خـودكامگان را از سر شما برداشت و سررشته كارها و تدابير امـور گـيتى را، شايسته ترين و والاترين امت محمد(ص ) به كف با كفايت خويش گرفت ، ايـنـك خـود را بـه مـكـه بـرسـانـيـد و آنـگـاه اسـت كـه چـهـره هـاى پـرفـضيلتى از مصر، شايستگانى از شام و گروههايى از عراق ، بسوى مكه مى شتابند.

انـسـانـهـاى شـايـسـته و وارسته اى كه عبادت كنندگان شبهايند و شيران بيشه شجاعت و شهامت روزها و قلبهايشان بسان قطعه آهن است . اينان ميان ركن و مقام با سالار شايستگان گيتى و اصلاحگر بزرگ عصرها و نسلها دست بيعت مى دهند.