بازگشت

ب : گروه دوم


ب : گروه دوم

برگرفته از آثار آية الله سيد محمد كاظم قزويني

ايـنـان كـسـانـى بـودنـد كه به انگيزه هاى فريبكارانه و جاه طلبانه ادعاى مهدويت نـمـودنـد و بـراى جـلب عـواطـف و احساسات ، تسخير دلها و قلبها و بدست آوردن قدرت و عظمت به دروغ و دجالگرى ، خود را مهدى نجاب بخش ‍ معرفى كردند.

اين گروه بسيارند، از جمله آنان ((مهدى عباسى )) است ، پدرش منصور دوانيقى ادعا كرد كه پسرش مهدى عباسى ، همان مهدى موعود است ، با اينكه اين عنصر فريبكار پيش از اين ادعا، به محمد بن عبدالله محض ، به عنوان مهدى نجات بخش دست بيعت فشرده بود و او را مهدى نجات بخش مى دانست .

راسـتى كه رسواييهاى فرصت طلبان و دنياپرستان و فريبكاران را تماشا كن و بنگر كـه آنـان چـگـونـه بـا عـقـايـد و انـديـشـه هـا و مـفـاهـيـم مـقـدس ، بـر اسـاس هـواى دل خـويـش و طـبـق شـرايـط و اوضـاع ، بازى مى كردند! و هر چند گاهى يكى از آنان طبق هـواهـا، كـشـشـهـا و تـمـايـلات خـويـش بـا دسـتـاويـز سـاخـتـن ايـن اصل عقيدتى و دينى ، ظهور مى كرد و به دروغ خود را مهدى نجات بخش عنوان مى ساخت .

شگفتا! از بى حيايى اين گروه و گزافه گويى اينان كه چگونه آشكارا در برابر خدا و خـلق بـه ايـن دروغ رسوا و فصاحت بار، دست مى يازيدند با اينكه خود به خوبى مى دانستند كه ادعايشان دروغى رسوا بيش نيست ، چرا كه امام مهدى عليه السلام را كه پيامبر صـلى الله عـليـه و آله و امـامـان اهـل بيت عليهم السلام نويد آمدنش را دادند، داراى صفات ويـژه و نـشـانـه هـا و عـلائم خـاص و ويـژگـيـهـاى مـشـخـص و مـعـيـن و معلومى است كه هيچ دجـال و دروغ پـردازى نـمى تواند آن روايات و آن ويژگيها را بر خود منطبق سازد و خود را بجاى آن امام راستين جا بزند.

مشهورترين ويژگيهاى آن حضرت اين است كه : او در نقش اصلاحگرى بى نظير است كه زمين را سرشار از عدل و داد مى كند آن هم پس از آنكه از ظلم و بيداد لبريز گردد.

اينك بايد پرسيد كه : ((آيا اين دروغ پردازان توانستند چيزى از ستم و بيداد جهانى را كه جامعه ها و تمدنها و كران تا كران گيتى را فرا گرفته است ، از ميان بردارند؟))

و عجيب تر از اين فريبكاران ، آن ابلهانى بودند كه ادعاهاى پوچ و دروغين اينان را باور نـمـودنـد و بـه آنـان و بـافـتـه هـاى خرافيشان دل بستند با اينكه مى ديدند كه روايات رسيده از پيامبر و امامان نور عليهم السلام در اين مورد، بر اين فريبكاران هرگز تطبيق نمى كند.

ايـن بـلاهـت و آفـت پـذيـرى بـرخـى ، هـر دليـلى داشـتـه بـاشـد، يـك دليـل آن فـقـدان انـديـشه و عقيده صحيح و فقر فرهنگى و دينى است كه اين آفت پذيران بـدان گـرفـتـار بـوده ، و از آن رنـج مـى بـرنـد. و بـه هـمـيـن دليل هم با هر صدايى هم آوا مى شوند و با هر بادى به راه مى افتند.