بازگشت

نشانه هاي نزديك ظهور


نشانه هاى نزديك ظهور

برگرفته از آثار آية الله سيد محمد كاظم قزويني

بخش دوم ، نشانه هايى است كه نزديك به ظهور حضرت مهدى عليه السلام پديدار مـى گـردد و ايـنـهـا نيز بسيارند. مرحوم شيخ مفيد، در كتاب خويش ، ارشاد، انبوهى از اين نشانه ها و علايم را از روايات صحيح و معتبر از ديدگاه خويش ، به طور فشرده ترسيم نـمـوده اسـت و دو دسـتـه عـلايـم ظـهـور را كه يك دسته پيش از ظهور و دسته ديگرمقارن و هـمـزمـان بـا ظـهـور آن حـضـرت پـديـدار مـى گـردد، هـمـه را بـه صـورت اجـمال و فشرده آورده است كه ما براى بهره ورى بيشتر شما خواننده عزيز، نخست سخنان او را در ايـن مـورد مـى آوريـم و آنـگـاه بـه شـرح و تـوضـيـح بـرخى واژه ها و كلمات مى پردازيم .

بيان شيخ مفيد

مـرحـوم شـيـخ مـفـيـد مى فرمايد: روايت رسيده از پيامبر و خاندان وحى و رسالت عـليـه السـلام بـيـانـگر علايم و نشانه ها ورخدادهايى است كه پيش از قيام حضرت مهدى عليه السلام پديدار مى گردند كه اهم آنها عبارتند از:

جنبش ارتجاعى ((سفيانى ))،

قتل ((سيد حسنى ))،

جنگ قدرت (بنى عباس ))،

گرفتن خورشيد در نيم روز ماه رمضان ،

گرفتن ماه در آخر ماه رمضان ، بر خلاف عادت ،

شكافته شدن زمين و فرو بردن تجاوزكاران ،

فرو رفتن زمين در مشرق ،

فرو رفتن زمين در مغرب ،

توقف خورشيد به هنگام نيم روز در وسط آسمان ،

طلوع خورشيد از مغرب ،

قتل ((نفس زكيه )) پشت دروازه كوفه در زمره هفتاد نفر از شايستگان ،

بريده شدن سر مردى از بنى هاشم ميان ركن و مقام ،

ويران شدن ديوار مسجد كوفه ،

آمدن پرچمهاى سياه از طرف خراسان ،

قيام و جنبش يمنى ،

آشكار شدن مرد مغربى و تصرف شام به وسيله سپاه او،

فرود آمدن تركها در جزيره ،

فرود آمدن روميان در ((رمله ))،

طلوع ستاره اى درخشان و نورانى بسان ماه و آنگاه انعطاف خاص آن ...،

پديدار شدن سرخى در آسمان و گسترش آن در آفاق آسمان ،

پيدايش ستون آتشى در مشرق به مدت سه تا هفت روز،

قيام امت عرب و بركنار شدن زمامداران عرب به وسيله ملتهاى خويش و بدست گرفتن زمام امور كشورها به وسيله مردم ،

خروج جهان عرب از سيطره عجم ،

كشته شدن رهبر مصر بدست مردم ،

انهدام شام و اختلاف سه جريان سياسى در آن ،

ورود پرچمهاى ((قيس )) و ((عرب )) به مصر،

و پرچمهاى ((كنده )) به خراسان ،

ورورد سپاهى از سوى مغرب و رسيدن آنها به دروازه شهر ((حيره ))،

آمدن پرچمهاى سياه از سوى مشرق ،

شكستن ديوار فرات و جريان يافتن آب در كوچه هاى كوفه ،

خروج 60 پيامبر دروغين ،

خروج دوازده امام دروغين ،

و به آتش كشيده شدن مرد گرانقدرى از بنى عباس بين ((جلولاء)) و ((خانقين ))،

ايجاد پل ارتباط ميان ((كرخ )) و بغداد،

وزش بادى سياه در آغاز روز،

زلزله اى كه انبوهى را به زمين فرو مى برد،

ترس و ناامنى فراگيرى كه همه عراق و بغداد را فرا مى گيرد،

مرگ سريع و دردناك و نقص و زيان در اموال و جان و ثمرات ،

آفت ملخ نابهنگام و به هنگام كشاورزى ،

برداشت كم محصولات زراعى ،

جنگ قدرت ميان عجم و خونريزى بسيار در ميان آنان ،

شورش بردگان بر ضد برده داران و كشتن آنان ،

مـسـخ شـدن گـروهـى از بـدعـت گـذران و بـه صـورت مـيمون و خوك در آمدن آنان ، تسلط كشورهاى عقب مانده به كشورهاى زورمند و ثروتمند،

طنين افكن شدن ندايى از آسمان و رسيدن آن به گوش جهانيان به زبانهاى گوناگون ،

پديدار شدن چهره و سنيه اى در كره خورشيد،

زنـده شـدن گـروهـى از مـردگان و بازگشت آنان به دنيا به گونه اى كه مردم آنان را شناخته و با آنان ديدار مى كنند.

و آنـگـاه بـه پايان اين سلسله رخدادهاى شگرف و شگفت و اعجاب انگيز بوسيله 24 روز رگـبـار بـاران پـيـاپى كه زمين راپس از مردنش زنده مى سازد و بركاتش را پديدار مى كند و پس از آن همه آفتها، رنجها و دردها از حق طلبان و حق پذيران و شيعيان حضرت مهدى عـليـه السـلام زايـل مى گردد و آنگاه است كه از ظهور آن گرامى در مكه مكرمه وبيت اللّه آگاه مى گردند و با شور و شوق و درايت و اخلاص براى يارى او مى شتابند.(411)

نگرشى بر دريافتهاى شيخ مفيد

به باور او، برخى از نشانه هايى را كه مرحوم مفيد از روايت مورد بحث دريافت داشـتـه و آنـهـا را تـلخيص نموده است ،تاكنون پديدار گشته و برخى در آينده نزديك يا دور، پديدار خواهد گشت .

برخى از اين نشانه ها نياز به اندكى شرح و توضيح دارد و برخى نيز براى ما روشن نـيـسـت و تـوان تـفسير آنها را نداريم .اينك به خواست خدا و يارى او، به شرح و تفسير آنچه به نظر مى رسد مى پردازيم با اين يادآورى كه هرگزمدعى آن نيستيم كه مفهوم و مقصود اين روايات ، درست همينهايى است كه ما دريافت داشته ايم .

در مـورد سـفـيـانـى و جـنـبش ارتجاعى او و نيز قتل حسنى ، گرفتگى خورشيد و ماه ، فرو رفـتـن زمـين ، قتل نفس زكيه و مردهاشمى ، بزودى بحث خواهد آمد، اما جنگ قدرت بنى عباس چـگـونـه از نـشـانـه هـاى ظـهـور اسـت ؟ بـا ايـنـكـه مـى دانـيـم آنـان بـه ظـاهر حدود 800 سال پيش منقرض شده اند؟

اما توقف خورشيد در آسمان يا طلوع آن از مغرب : اين رخدادى خواهد بود كه دانش جديد در روزگـار مـا آن نمى تواندهضم و تحليل كند، اما به نظر ما مى توان گفت خداوند بر هر كـارى تـوانـاسـت و مـا بـراى روايات نيازى به تاءييدو تصديق دانش جديد در اين موارد نداريم .

امـا آمـدن پـرچـمـهـاى سـيـاه از خـراسـان ، نـمـى دانـيـم كـه ايـن عـبـارت اشـاره بـه هـجـوم مـغـول و سـقـوط خـفـت بـار خـلافـت عـبـاسـى اسـت كـه صـدهـا سال قبل به وقوع پيوسته و يا اشاره به رخدادى در آينده است ؟

و خـراسـان نـيز نام منطقه وسيعى است كه شامل بخشى از افغانستان و بخشى از شوروى سابق و شهر مشهد و اطراف آن مى گردد.

امـا خـروج مـرد يـمـنـى و ظـهـور مرد مغربى در مصر: تاريخ بيانگر اين است كه مصريان بارها بر شام سلطه يافته اند و ممكن است بار ديگر اين تسلط تكرار گردد.

امـا سـرخـى مـورد اشاره ، كه در آسمان ظاهر مى گردد: اين رخداد ممكن است انعكاس پرتو خـورشـيـد در افـق يـا فـضا باشدو اين از آثار و نشانه هاى خشم خدا بر زمينيان است كه نظير آن در عاشورا و پس از شهادت امام حسين عليه السلام پديدار شده است .

((ابوالعلاء)) در اين مورد مى گويد:

((و على الافق من دماء الشهيدين على و نجله ، شاهدان .))

يعنى :

بر افق آسمان ، دو شاهد از خون مقدس على عليه السلام و فرزندش موجود است .

امـا آتـشـى كـه بـه صورت ستونى سر به آسمان كشيده : در مشرق پديدار مى گردد و سه يا هفت روز، نمايان است ، شايد ازآتشهاى سهميگينى باشد كه پيش از ظهور ظاهر مى گـردد و شـايد هم چاههاى نفتى باشد كه در برخى مناطق طعمه حريق مى گردد و فضا را مملو از آتش و دود مى سازد و سه يا هفت روز تلاش براى خاموش ساختن آن ادامه مى يابد. ((و اللّه العالم ))

امـا قـيـام امـت عـرب و بـركـنـار سـاخـتن زمامداران و به كف گرفتن زمام امور خود در برخى كشورهاى عربى و نيز رهايى عرب از سيطره عجم : اينها امورى است كه شايد رخ داده است و مى دانيم كه ((عجم )) در اينجا منظور((فارس )) نيست بلكه غير عرب مى باشد خواه فارس يا ترك يا ديگر ملل .

از ايـنـرو پـس از حـكـومـت امـپـراطـورى بـزرگ عـثـمـانـى بر جهان عرب و بخش عمده اى از كشورهاى مهم آن ، همچون :عراق ، اردن ، فلسطين ، سوريه ، لبنان ، مصر، سودان ، يمن ، حجاز،... و آنگاه سقوط آن امپراطورى بزرگ ورهايى كشورهاى عربى از سيطره عثمانى ، مى توان گفت شايد اين رخداد بزرگ از همان امور است .

اما ويرانى شام و جنگ قدرت ميان سه پرچم و سه جريان ، در صفحات آينده خواهد آمد.

و ورود پـرچـمـهـاى ((قـيـس )) و ((عرب )) به مصر: از اخبارى است كه رويدادهاى آينده تاريخ و جامعه ها آن راروشن خواهد ساخت .

امـا ورود سـپـاه از ((مـغـرب )) و رسـيـدن آن بـه دروازه ((حـيـره )) در عـراق : بـدان دليـل كـه نـمـى دانـيـم مـنظور از مغرب كجاست ، نمى توانيم در مورد سپاه آن نيز كه به سوى عراق خواهد آمد، نظر قطعى بدهيم .

و در مورد آمدن پرچمهاى سياه از جانب مشرق به سوى حيره عراق ، نيز نمى توانيم اظهار نظر كنيم .

امـا شـكـستگى ديواره فرات ، شايد اين شرايط از فرو ريختن آب بند فرات و بالا آمدن آب و طـغـيـان و جـارى شـدن آب دركـوچه هاى كوفه پديد آيد، در گذشته نيز بارها چنين حوادثى رخ داده است .

امـا ظـهـور 60 پـيـامـبـر دروغـيـن ، اين نشانه نيز تا حدودى رخ داده و شمارى از اين مدعيان دروغپرداز، در دو قرن گذشته آمده اند فريبكارانى نظير ((على محمد باب )) رهبر مسلك بـى اسـاس بـهـايـيـت ، ((احـمـد قـاديـانـى )) رهـبـر مـدام منحرف قاديانى گرى و ديگر دروغپردازانى كه نيازى به آوردن نام آنان نيست .

امـا بـه آتـش كـشـيـدن شـدن مـرد بـزرگـى از بـنـى عـبـاس ، ميان دو نقطه ((خانقين )) و ((جـلولاء)) در عـراق : در ايـن مـورداينك چيزى به ذهن نمى رسد، شايد گذشت زمان آن را روشن سازد.

امـا پـلى كـه كـرخ و بـغـداد را بـه هـم پـيـونـد دهـد: دهـهـا سال قبل بنياد گشته و اينك شمار آن پلها به هفت عدد رسيده است .

امـا وزش و ارتـفـاع بـاد سياه در آغاز روز در بغداد: ممكن است ره آورد انفجارهاى مهيب و آتش سوزيهاى بزرگ يا عذاب دردناكى از جانب خدا باشد، همانگونه كه در برخى جامعه ها و تمدنهاى پيشين پديد آمد.

امـا زلزله اى كـه انـبـوهـى را در بـغـداد بـه قـعـر زمـيـن فـرو مـى برد: شايد اشاره به بـمـبـارانـهـاى وحـشـتـناكى باشد كه شهر را به لرزه درمى آورد و ساختمانها را منهدم مى سازد، يا اينكه اشاره به زمين لرزه ها و زلزله هاى واقعى باشد كه هنوز رخ نداده است .

اما هراس و دلهره اى كه عراقيان را در كام خود فرو مى برد: ممكن است اشاره به ديكتاتور وحشتناكى باشد كه اينك حاكم است و كسى از شرارت آن احساس امنيت نمى كند.

اما مرگ دردناك : ممكن است اشاره به اعدامهاى بسيار، كشتارهاى دسته جمعى و... باشد كه هم اكنون بطور مرتب و روزانه ، بلكه هر ساعت ، ادامه دارد.

امـا نـقـص در جـانـها: ممكن است اشاره به جنگ خونبارى باشد كه ميان ايران و عراق و غرب به وقوع پيوست .

امـا كـمـبـود و نـقـص در مـحـصـولات زراعـى و مـيوه جات : ممكن است اشاره به سياست مخرب اصـلاحـات ارضـى بـاشـد كـه شـهـرهـاى سـرسـبـز و خـرم و بـاطـراوت و شاداب را به بيابانهاى خشك و خالى تبديل ساخت .

امـا مـلخ مورد اشاره كه به هنگام يا نابهنگام خواهد آمد و آفت جان زراعت ، محصولات ، دانه ها و غلات خواهد شد، بنظر مى رسد هنوز نيامده باشد.

امـا عـدم رشـد در كـشـت و زرع و سلب بركات از محصولات كشاورزى : ممكن است اشاره به حـشـراتـى بـاشـد كه به صورت آفتى همه چيز را تباه مى كنند يا اشاره به بارانهاى پياپى و بسيارى كه همه چيز را نابود مى سازد.

امـا جـنـگ و جـدال دو دسـتـه از عـجـم : بـراى مـا روشـن نـيـسـت ، چـرا عـجـم شامل همه ملتها و نژادهاى غير عرب مى شود و نه فارس تنها، بنابراين ، نكته مورد نظر اين جمله براى ما مبهم است و خداست كه حقايق امور را مى داند.

اما شورش بردگان بر ضد سردمداران خويش و كشتن آنان : ممكن است اشاره به سركشى و تـمـرد مـيـان طـبـقـات گـونـاگـونـى از مـردم باشد كه رخ داده و رخ خواهد داد؛ از تمرد كـشـاورزان در بـرابـر زمـيـن داران ، انـقـلاب كـارگران بر ضد كارخانه داران ، شورش نـظـامـيـان بـر فـرمـانـدهـان خود كه دستورات آنان را اجرا نمى كنند و سلاحهاى خويش را بـسـوى آنـان نـشـانـه مـى روند و آنان را درو مى كنند و ممكن است اشاره به انقلاب صاحب ((زنج )) باشد كه در بصره روى داد. ((و الله العالم ))

اما به نداى آسمانى كه همه جهانيان آن را مى شنوند اشاره خواهيم كرد.

اما چهره و سينه اى كه در آسمان و خورشيد ظاهر مى گردند: از امور مهم و پيچيده اى هستند كـه در تـفـسـيـر و تحليل آنان نمى توان به پندار و حدس بسنده كرد. اما مردمانى كه از قـبـرهـاى خـويش برمى خيزند، ممكن است اين اشاره به مساءله رجعت باشد كه در اين مورد، روايت مفصلى خواهيم آورد.

اما باران بسيار: در اين مورد نيز در صفحات آينده بحث خواهد شد.

در پـايـان ايـن بـحـث ، بـار ديـگـر يـادآور مـى شـوم كـه آنـچـه در تـفـسـيـر و تـحـليـل سـخـنان شيخ مفيد آورديم ، همه و همه ، چيزهايى است كه برخاسته از ظن است نه يـقـيـن و مـمـكن است اين مجموعه روايات ، اشاره به مفاهيم و معانى ديگرى داشته باشد كه به انديشه ما نرسيده است . ((و الله العالم ))