بازگشت

وعده الهي نسبت به نابودي يهوديان


((منزه و پاك است آنكه يك شب ، بنده اش را به سفر شبانه برد از مسجد الحرام به مسجد اقصى كه مبارك گردانيم (بركت داديم ) پيرامونش ‍ را تا از نشانه هاى خود به او نشان دهيم بدرستى كه او شنوا و بيناست . و به موسى تورات را داده و او را هدايت گر فرزندان يعقوب (بنى اسرائيل ) گردانيديم ، كه غير از من سرپرستى را نپذيرند. فرزندان كسى را كه با نوح حمل نموديم ، كه او بنده اى شكرگزار بود.))

((ما در تورات حكم در انقراض بنى اسرائيل نموديم زيرا شما (بنى اسرائيل ) در زمين دو بار فساد نموديد و بر ديگر فخر و بزرگى بسيار خواهيد نمود.))

يعنى ما در توراتى كه بر آنان فرو فرستاديم حكم قطعى به انقراض آنها كرديم شما بزودى از راه راست منحرف شده و دوباره در جامعه تبهكارى مى كنيد، چه اينكه بزودى بر ديگران فخر و برترى جوئى بسيار مى نمائيد.

((وقتى كه هنگام كيفر اولين فساد فرا رسد بندگانى را از ناحيه خود كه توانمند و ستبر مى باشند جهت سركوبى شما فرستاديم ، در ميان خانه ها به جستجوى خانه به خانه پرداختند و اين وعده اى قطعى بود.))

زمانيكه وقت مجازات شما بر نخستين تبهكارى خودتان رسيد بندگانى را از اطراف خود كه داراى صلابت مى باشند بسوى تان فرستاديم تا شما را گوشمالى سخت بدهند آنان ميان خانه ها به جستجوى خانه به خانه پرداختند و اين وعده اى حتمى است .

((آنگاه پيروزى را براى شما، بر آنان گردانديم و شما را با ثروتها و پسران يارى نموديم و تعداد شما را بيش از آنان قرار داديم .))

سپس پيروزى را براى شما بر كسانى كه آنها را عليه شما برانگيختيم برگردانديم و به شما ثروت ها و فرزندانى را عطا كرديم و شما را از ياوران بيشترى برخوردار نموديم كه به كمك شما عليه آنان بستيزند.

((اگر خوبى كرديد، خوبى به خود نموده ايد و اگر بدى كرديد به خود بدى نموده ايد و هنگامى كه وعده بار دوم بيايد چهره هاى شما را ناخوش دارند و وارد مسجد اقصى گردند همانگونه كه نخستين بار داخل شدند و آنچه را كه برتر آمده نابود كنند نابود كردنى .))

و آنگاه وضع شما مدتى بدين گونه ادامه داشته و چنانچه توبه نموده و بواسطه نعمتهايى كه از ثروتها و اولاد به شما بخشيديم ، نيك عمل نموديد به سود خودتان بوده و اگر به بدى و طغيان و خود بزرگ بينى پرداختيد فرجام بد آن ، مربوط به خودتان خواهد بود، اما شما بزودى نه تنها عمل نيك ننموده بلكه به اعمال بد دست مى يازيد، ما شما را مهلت مى دهيم تا زمانى كه وقت مجازات و كيفر شما بر دومين فسادتان فرا رسد، آنگاه فرستادگانى را از ناحيه خودمان كه بمراتب سخت تر از مرحله اول رفتار مى نمايند، مى فرستيم بلا و گرفتارى را كه ناخوش داريد به ارمغان شما بياورند و سپس فاتحانه وارد مسجد اقصى گرديده به همان سان كه در زمان تعقيب و جستجوى دشمن در منازل شما در مرحله اول ، وارد گرديده و برترى جويى و فساد گرائى شما را به نابودى كشاندند.

((شايد پروردگار شما بر شما رحم نموده و اگر باز گرديد باز گرديم و ما دوزخ را تنگنائى براى كافران قرار داديم .)) (40)

شايد پروردگارتان شما را بعد از دومين كيفر با رحمت خويش ببخشايد و چنانچه بعد از كيفر دوم ، بازگشت به انحراف نموديد، ما نيز مجازات شما را از سر خواهيم گرفت و شما را در تنگناى دنيوى قرار داده و در آخرت دوزخ را زندان و حصارى بر شما قرار خواهيم داد.

نخستين نتيجه اى كه از آيات قرآن كريم استفاده مى شود اين است كه : تاريخ يهوديان بعد از موسى تا پايان زندگانى آنها بدين صورت خلاصه مى شود كه آنها در جامعه فساد نموده تا آن هنگام مجازات شان فرا رسد، و خداوند افرادى را از ناحيه خود برمى انگيزد كه بر آنان چيره خواهند شد سپس ‍ خداوند بنابر مصلحت هايى يهوديان را بر آنان پيروز مى گرداند و اموال و اولاد به آنها عطا نموده ، و طرفدارانشان را در جهان بيش از آن قوم مى گرداند، اما يهود از اين اموال و ياران بهره بردارى صحيح نمى نمايند، بلكه سوء استفاده نموده و بار دوم در روى زمين فساد به بار مى آورند، البته اين بار علاوه بر فساد، گرفتارى خوى تكبر و برترى طلبى شده و خويش را بسيار بهتر و برتر از ساير مردم مى پندارند. و زمانى كه وقت كيفرشان فرا مى رسد خداوند بار ديگر آن قوم را بر آنان چيره ساخته ، و گوشمالى را در سه مرحله سخت تر از بار اول بر آنان وارد مى سازد.

دومين نتيجه : اين است كه ، قومى را كه خداوند بار اول بر ضد آنان بر مى انگيزد، به آسانى بر آنان چيره مى گردند، و به جستجوى خانه به خانه مى پردازند، آن گاه داخل مسجد اقصى شده و نيروهاى نظامى آنان را متلاشى مى كنند آنگاه خداوند بار دوم آنها را مى فرستد و بر خلاف غلبه يهوديان بر آنها و زيادى ياران و هوادارانشان ، ضربات شديدترى را در سه نوبت بر آنها وارد مى سازند، كه در اولين نوبت ، چهره هاى پليد آنان را آشكار و آنها را رسوا ساخته و چنانكه نخستين بار وارد مسجد اقصى شدند، فاتحانه وارد مسجد مى گردند. و سپس خوى تكبر و برترى جوئى آنان بر ملتها را، پايمال مى كنند.

سؤ ال اساسى كه مفسران مطرح مى كنند اين است كه آيا اين دو نوع فساد كه يكى همراه با برترى طلبى است پايان يافته و يا آن دو كيفر وعده داده شده بر آنان واقع شده است يا خير؟

برخى از مفسران بر اين عقيده اند كه هر دو مورد، انجام شده بدين ترتيب كه كيفر فتنه و فساد نخستين بنوخذ نصر (بخت النصر) و مجازات دومين مرحله فساد و تباهى به دست (تيتوس ) رومى انجام پذيرفته است و بعضى ديگر معتقدند كه هنوز آن دو كيفر رخ نداده است .

اما نظريه درست اين است كه : اولين كيفر در برابر نخستين فساد، در صدر اسلام بدست مسلمانان انجام پذيرفته ، و آنگاه كه مسلمانان از اسلام فاصله گرفته و دور شدند خداوند يهوديان را بر آنان چيره ساخت ، و در اين مرحله نيز براى دومين بار، يهوديان در زمين ايجاد فساد و طغيان نمودند و هرگاه كه مسلمانان دوباره به اسلام روى آورند زمان كيفر دوم فرا رسيده و به دست مسلمانان انجام خواهد شد. و بر اساس همين تفسير از امامان عليهم السلام رواياتى رسيده ، از جمله آنكه ، آن قومى را كه خداوند در مرحله دوم عليه يهوديان برمى انگيزد، حضرت مهدى (ع ) و ياران وى اند كه اهل قم مى باشند و هم آنان كه خداوند آنها را قبل از ظهور حضرت قائم (ع ) برمى انگيزد، در تفسير عياشى از امام باقر (ع ) روايت شده كه حضرت بعد از آن كه آيه شريفه ((بعثنا عليكم عبادا لنا اولى باءس شديد)) را قرائت نمود، فرمود:

((مراد از اين آيه حضرت قائم (ع ) و ياران اوست كه نيرومند و داراى صلابت مى باشند.))

و نيز در تفسير نور الثقلين ، از كتاب روضه كافى از امام صادق (ع ) نقل شده كه آن حضرت در تفسير آيه شريفه فوق فرمود:

((خداوند قبل از خروج حضرت قائم ، قومى را برانگيزد كه دشمنى از دشمنان آل محمد (ص ) را رها ننموده ، مگر اينكه او را به هلاكت مى رسانند.))

و در كتاب بحارالانوار، از امام صادق (ع ) روايت شده كه وقتى اين آيه را قرائت فرمود، عرض كرديم ((فدايت گرديم آنها چه كسانى هستند؟ امام سه بار فرمود: آنان به خدا سوگند اهل قم ، آنان بخدا سوگند اهل قم ، آنان بخدا سوگند اهل قم مى باشند.)) (41)

اين سه روايت از نظر مراد و مقصود يكسان و هماهنگ بوده و هيچ گونه اختلافى بين آنها وجود ندارد ، زيرا اهل قم يعنى اهل ايران ، همان ياران حضرت مهدى (ع ) هستند كه خداوند آنان را براى زمينه سازى ظهور آن بزرگوار بر مى انگيزد و به طورى كه روايات دلالت دارد ، به هنگام ظهور تعدادى از اصحاب خاص ايشان در بين آنها وجود دارند . علاوه بر اينكه مقاومت يهوديان در مقابل اين مردم و مسلمانان هواداران آنان در چند نوبت انجام مى گيرد ، تا آنكه حضرت مهدى (ع ) ظهور كند كه نابودى نهائى يهوديان را به رهبرى وى و بدست با كفايت او ، ارواحنا فداه خواهد بود .

و از مطالبى كه دلالت دارد بر اينكه ، دومين كيفر وعده داده شده يهوديان بدست مسلمانان انجام خواهد گرفت ، اين است كه آن قومى را كه خداوند وعده فرمود ، دوبار عليه يهوديان برمى انگيزد، يك امت بوده و صفاتى كه براى آنان ياد شده و ويژگيهاى جنگ آنان با يهوديان جز بر مسلمانان تطبيق نمى كند. زيرا پادشاهان مصر و بابل و يونان و ايران و روم و ديگران كه بر يهوديان تسلط يافتند با صفت ((عبادالنا)) (بندگان ما) سازگار نيستند وآنگهى طبق بيان آيات بعد از كيفر اول حادثه اى پيش نيامده كه يهوديان بر آنان چيره گردند، در حالى كه پس از مجازات اول يهوديان ، بدست ما در صدر اسلام ، آنان بر ما غلبه پيدا نمودند، و خداوند آنها را با اموال و فرزندان يارى داد، به گونه اى كه افزايش هواداران آنها در جهان بيش از طرفداران مسلمانان گشته و با پشتيبانى ابر قدرتها عليه ما قيام نمودند .و هم آنان هستند كه در زمين فساد نموده ، و بر ما و ملتهاى محروم ،برترى طلبى وفخر مى كنند و اين مجاهدان و كفرستيزان اسلام هستند كه ضربات خود را بر پيكر و چهره كريه آنها وارد مى سازند.

نيز آنچه بر اين معنى دلالت دارد و با بررسى تاريخ يهوديان بعد از حضرت موسى (ع ) روشن مى گردد، اين است كه فساد در زمان گذشته ، و حال يهود تحقق يافته ، اما برترى وعده داده شده آنها تنها در زمان ما بوجود آمده است و همين غلبه آنهاست كه در پى آن دومين كيفر وعده داده شده فرا رسيده و آنها را نابود مى سازد.

و اين مطلب براى كسانى كه مختصرى تاريخ يهوديان را، كه به زودى از آن ياد خواهيم نمود، مورد مطالعه قرار دهند، اءمرى روشن است

پاورقي



40- اسراء 1 9.

41- بحار ج 60 ص 216.