روايت : امت محمد (صلي الله عليه و آله ) و حكومت مرديازاهل بيت
روايتى را كه ابوبصير از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده نيز از جمله روايات در اين زمينه است ، حضرت فرمود:
((اى ابوبصير امت پيامبر (صلى الله عليه و آله ) تا زمانيكه خاندان فلان بر مسند حكم هستند هيچگاه به گشايشى نخواهند رسيد تا آنكه فرمانروائى آنان منقرض شود، با تمام شدن آن ، خداوند آن را به مردى از اهل بيت ارزانى مى دارد كه روش او بر اساس تقوى و عمل وى هدايت گر مردم است . در مقام قضاوت و حكم بر مردم ، اهل رشوه نيست . بخدا سوگند من او و نام او و پدرش را مى دانم آنگاه ، آن مرد تنومند و كوتاه اندام كه داراى علامت خال بر صورت و دو نشانه ديگر بر پوست بدن دارد مى آيد، او پيشوايى عادل است كه حافظ و نگاهبان آنچه كه نزد او وديعه گذاشته شده است مى باشد، دنيا را پر از عدل و داد مى نمايند آنگونه كه بدكاران آن را پر از ظلم و جور كرده اند)) (280)
اين روايت قابل توجهى است ولى متاءسفانه بخش پايانى آن ناقص است ، اين روايت را صاحب بحار از كتاب ((اقبال )) سيد بن طاووس نقل كرده است كه صاحب اقبال در كتابش ص 599 بيان داشته است كه اين روايت را در سال 326 در كتاب ((ملاحم )) بطائنى ديده است و از آن كتاب اين روايت را نقل كرده اما ناتمام ، و در پايان گفتارش گفته است ((سپس تمام روايت را نقل كرده است )) حال آنكه كامل نقل نكرده است ، بطائنى از ياران امام صادق (ع ) بوده و نسخه كتاب وى ناياب است البته ممكن است در كتابهاى خطى ناشناخته در اطراف و اكناف كشورهاى اسلامى ما در كتابخانه ها وجود داشته باشد.
روايت دلالت دارد كه سيد بزرگوارى از ذريّه اهل بيت (ع ) پيش از ظهور حضرت قائم (ع ) حكومت مى كند و مقدمات دولت آن حضرت را فراهم مى نمايد، مردم را متوجه تقوا و پرهيزكارى مى نمايد و طبق احكام اسلام عمل مى كند، وى اهل سازش و رشوه گيرى نيست ، اين سيّد كه ذكر آن در روايت آمده احتمال دارد مراد از او امام خمينى باشد.
اما جمله خاندان فلان كه امام فرمود: ((تا زمانيكه خاندان فلان بر سر كار باشند)) ملازمه ندارد كه مراد از آنها بنى عباس باشند آنگونه كه سيد بن طاووس فهميده است ، همينطور در ساير رواياتى كه امامان (عليه السلام ) در آنها تعبير به فلان و آل فلان نموده اند، البته گاهى منظور امامان (عليه السلام ) از اين تعبير، بنى عباس و گاهى خاندانهايى است كه قبل از ظهور حضرت مهدى (عليه السلام ) فرمانروائى مى كنند، مثلا روايات متعددى كه بازگو كننده اختلاف بين خاندان فلان و آل فلان ، از حكام حجاز است وجود دارد كه آنان بر شخص فرمانروائى از خودشان اتفاق نظر پيدا نمى كنند و بين قبيله ها ايجاد اختلاف مى شود، آنگاه حضرت مهدى (ع ) ظهور مى كند و مانند روايتى كه از اميرمؤ منان على (ع ) روايت شده است كه حضرت فرمود:
((آيا خبر ندهم شما را به پايان سلطنت خاندان فلان ؟ عرض كرديم آرى اى اميرمؤ منان ، فرمود: كشته شدن بى گناهى در سرزمين حرم از قبيله قريش ، سوگند به خدايى كه دانه را شكافت و موجودات را هستى بخشيد بعد از پانزده شب ديگر، سلطنتى برايشان نخواهد بود)) (281)
و غير از اين روايت ، روايات متعدد ديگرى كه اختلاف بين بنى فلان و يا به هلاكت رسيدن فرمانرواى ظالمى از آنان را بيان كرده است و اينكه پس از آن سفيانى خروج خواهد كرد و يا ظهور حضرت مهدى (ع ) بوقوع مى پيوندد و يا اينكه بيانگر برخى از نشانه ها و پيشامدهاى نزديك ظهور آن حضرت است ... بنابراين بايد اين روايت را به غير بنى عباس تفسير نمود زيرا صدها سال پيش ، حكومت و فرمانروائى آنها سپرى شده است .
بلكه رواياتى كه به صراحت از بنى عباس نام برده است ، حتما بايد مورد بررسى و دقت قرار گيرد. چه اينكه اين روايات از امامان (ع ) با عبارت ((فرزندان فلان )) و ((خاندان فلان )) وارد شده است و شخص راوى آن را بلفظ بنى عباس روايت كرده به اين اعتقاد كه مراد از گفته امام (ع ) از ((فرزندان فلان ))، بنى عباس مى باشد.
گاهى در روايات ظهور، تفسير به بنى عباس صحيح است زيرا مراد از ذكر نام آنها، روش آنان است كه در نقطه مقابل امامان (ع ) بوده است ، نه اينكه مراد شخص آنها و فرزندان و يا ذريّه آنان باشد... البته بندرت نياز به چنين تفسيرى پيدا مى كنيم زيرا در اغلب روايات تعبير به فرزندان و خاندان فلان شده است .
به هر حال ، منظور از خاندان فلان در روايت مورد بحث كه فرمود: ((تا زمانيكه خاندان فلان بر مسند حكم باشند، تا اينكه فرمانروائى آنان منقرض شود، با تمام شدن آن خداوند آن را بر مردى از اهل بيت قرار مى دهد)) حكّام ظالم و ستم پيشه ، غير از بنى عباس است كه سيّد موعود، بعد از آنان ظاهر مى شود و قبل از ظهور حضرت مهدى (عليه السلام ) با عدالت حكمرانى مى كند.
اما لفظ ((آنگاه ، آن مرد تنومند كوتاه اندام كه داراى علامات خال بر صورت و دو نشانه ديگر بر پوست بدن دارد، پيشوايى است عادل )) حكايت از اين دارد، بعد از آن سيّد كسى خواهد آمد كه مفهوم آن اين است كه آن شخص حضرت مهدى (عليه السلام ) است و هم اوست كه داراى اين نشانه هاست ، چنانكه در اوصاف حضرت آمده است . اما صفت ((مرد تنومند كوتاه قد)) بر آن حضرت تطبيق نمى كند. زيرا در مجموعه روايات ، آن حضرت بلند قامت و موزون ياد شده است ، بعيد نيست كه يك بخش و يا بيشتر از اين روايت ، در اثر نقل سيد بن طاوس و يا ديگرى از راويان ، افتاده باشد. و اين مرد تنومند و كوتاه اندام ، بعد از سيّد مورد نظر مى آيد و برخى از صفات ديگرش از روايت افتاده است ، بدين سان نمى توانيم ، اتصّال زمان اين سيّد مورد نظر را به زمان ظهور حضرت مهدى (ع )، از اين روايت استفاده كنيم .
پاورقي
280- بحار ج 52 ص 269.
281- بحار ج 52، ص 234.