بازگشت

ايرانيان و آغاز زمينه سازي براي ظهور حضرت مهدي (ع)




كليه منابع روايى شيعه و سنى ، پيرامون حضرت مهدى عليه السلام اتفاق نظر دارند كه آن بزرگوار بعد از نهضتى مقدماتى كه برايش بوجود مى آيد، ظهور مى كند... و ياران درفش هاى سياه ، ايرانى اند كه زمينه ساز حكومت آن حضرت و آماده كننده مقدمات فرمانروائى وى مى باشند. در اين روايات ، اتفاق است كه دو شخصيت وعده داده شده ، سيد خراسانى و يا هاشمى خراسانى و ياور او شعيب بن صالح هر دو ايرانى هستند... تا پايان رواياتى كه مربوط به آنان در منابع شيعه و سنى آمده است .

اما منابع حديث شيعه علاوه بر ايرانيان ، افراد ديگرى را بعنوان زمينه سازان ظهور حضرت مهدى عليه السلام بنام يمنى ها ذكر نموده است چنانكه روايات بيشمارى در منابع شيعه وجود دارد كه بطور عموم دلالت دارد كه قبل از ظهور آن حضرت ، حكومت و يا نيرو و يا نهضتى مبارز و انتقام گيرنده بر پا خواهد شد... مانند اين روايتى كه مى گويد: ((او مى آيد و براى خداوند، شمشيرى است از نيام كشيده شده )) البته اگر چنين روايتى وجود داشته باشد.

چه اينكه صاحب كتاب ((يوم الخلاص )) آن را با ذكر پنج منبع نقل كرده است كه من اين روايت را در اين منابع نيافتم ، همچنين موارد متعدد ديگرى كه براى آنها هم منابعى را ذكر نموده است ! خداوند به ما دقت و امانت در نقل روايات را عنايت فرمايد... و مانند روايت ابان بن تغلب از امام صادق عليه السلام كه گفت شنيدم ، حضرت مى فرمود:

((هنگاميكه درفش حق برافراشته ميگردد شرقى ها و غربى ها را لعن و نفرين مى كنند! آيا ميدانى براى چه ؟ عرض كردم خير. براى آنچه را كه مردم با آن روبرو ميشوند از اهل بيت و فرزندان آن حضرت پيش از ظهور وى )) (273)

اين روايت دلالت دارد كه اهل بيت آن حضرت ، از بنى هاشم اند و پيروان وى ، غرب و شرق را خشمگين و ناراحت كرده اند، آنها (دشمنان ) زمانيكه با نهضت ظهور حضرت مهدى عليه السلام روبرو ميشوند براى آنان مصيبتى بس بزرگ است كه در اثر آن اعصابشان را از دست مى دهند و روايتى كه قبلا از روضه كافى در تفسير آيه شريفه ((بعثنا عليكم عبادا لنا اولى باءس شديد)) از امام صادق عليه السلام نقل شد حضرت فرمودند:

((گروهى را كه خداوند پيش از ظهور قائم برمى انگيزد، هيچ دشمنى را از آل پيامبر صلى الله عليه و آله فرا نمى خوانند مگر اينكه او را بقتل مى رسانند))

و ساير رواياتى كه دلالت دارد، مهيا شدن مقدمه و زمينه براى ظهور آن حضرت ، با نيروى نظامى و تبليغاتى جهانى است و چنانكه در برخى روايات آمده است بگونه اى است كه ((نام او بر سر زبانهاست )).

بنابراين روايات مربوط به مقدمات ظهور، به سه دسته تقسيم مى شود:

الف روايات مربوط به روى كار آمدن ياران درفشهاى سياه كه شيعه و سنى بر آن اتفاق دارند.

ب روايات مربوط به حكومت يمنى كه فقط در منابع شيعه وارد شده است ، البته شبيه اين روايات ، احاديثى در برخى از منابع اهل سنت است مبنى بر ظاهر شدن يمنى پس از ظهور حضرت مهدى عليه السلام .

ج رواياتى كه حاكى از ظاهر شدن و روى كار آمدن زمينه سازان ظهور آن بزرگوار است ، بى آنكه آنها را مشخص نمايد... اما بزودى متوجه خواهيد شد كه اين روايات بطور عموم دلالت بر ياران و يمنى آن حضرت دارد كه زمينه ساز حكومت وى هستند.

اما روايات ، زمان روى كار آمدن حكومت يمنى ها را مشخص نموده است كه در همان سال ظهور حضرت و همزمان با خروج سفيانى از سرزمين شام و يا نزديك خروج سفيانى كه دشمن و مخالف حضرت است ، مى باشد. چنانكه خواهيد دانست .

اما حكومت زمينه سازان ايرانى ، به دو مرحله مشخص تقسيم مى شود: مرحله اول ، آغاز نهضت آنان بوسيله مردى از قم ، كسى كه حركتش سرآغاز اءمر ظهور حضرت مهدى عليه السلام است ، چه اينكه روايات گوياى اين است كه ((آغاز نهضت آن حضرت از ناحيه مشرق است )).

مرحله دوم ، ظاهر شدن دو شخصيت مورد نظر، در بين آنها به نام سيد خراسانى و فرمانده نيروهاى آن حضرت و جوان گندمگونى كه نام وى در روايات ، شعيب بن صالح ضبط شده است .

چنانكه مى توان ، نقش ايرانيان زمينه ساز را با توجه به پيشامدها و حوادثى كه ذكر آنها در اخبار آمده است .

مرحله اول : از آغاز نهضت آن توسط مردى از قم تا ورودشان در جنگ .

مرحله دوم : داخل شدن در جنگى طولانى ، تا اينكه خواسته هاى خويش را بر دشمن تحميل ميكنند.

مرحله سوم : رد كردن خواسته هاى نخستين خود كه اعلام كرده بودند و بپا شدن قيام همه جانبه آنان .

مرحله چهارم : سپردن پرچم اسلام بدست تواناى حضرت مهدى عليه السلام و شركت جستن آنها در نهضت مقدس آن حضرت .

در برخى از روايات ، آمده است كه ظاهر شدن خراسانى و شعيب در اثناى جنگ ايرانيان بوقوع مى پيوندد، بگونه اى كه آنها با توجه به طولانى شدن نبردشان با دشمن ، خودشان سيد خراسانى را بعنوان سرپرستى امور اجتماعى و سياسى خود برمى گزينند گر چه وى از پذيرفتن اين منصب خرسند نيست ، اما آنها او را سرپرست خود قرار مى دهند، سپس سيد خراسانى ، شعيب بن صالح را به فرماندهى نيروهاى مسلح خويش ‍ برمى گزيند.

در تعدادى از روايات ، زمان آخرين مرحله زمينه سازى آنان كه متصل به ظهور حضرت مهدى عليه السلام است مشخص گرديده كه شش سال خواهد بود. اين برهه ، مرحله شعيب و خراسانى است ، از محمد بن حنيفه نقل شده است كه فرمود:

((درفشهاى سياهى از بنى عباس و پس از آن درفشهاى سياه ديگرى از خراسان خروج مى كنند كه حاملان آنها كلاه سياه و لباس سفيد بر تن دارند، پيشاپيش آنان مردى است كه وى را صالح بن شعيب يا شعيب بن صالح مى نامند او از قبيله بنى يمنم است آنان نيروهاى سفيانى را شكست داده و در بيت المقدس فرود مى آيند تا مقدمه حكومت حضرت مهدى عليه السلام را فراهم آورند، تعداد سيصد تن ديگر از شام به او مى پيوندد، فاصله خروج او تا تقديم زمام امور را به حضرت مهدى عليه السلام هفتاد و دو ماه ميباشد.)) (274)

در مقابل اين احاديث ، روايات ديگرى است كه مى گويد، ظاهر شدن خراسانى و شعيب ، مقارن و همزمان ، ظاهر شدن يمنى و سفيانى است از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود:

((خروج خراسانى و سفيانى و يمنى در يك سال و يك ماه و يك روز واقع ميشود، درفش يمنى در بين اين پرچمها از همه هدايتگر است ، زيرا وى مردم را به حق دعوت مى كند.)) (275)

و از امام باقر عليه السلام منقول است كه فرمود:

((خروج سفيانى و خراسانى و يمنى در يك سال و يك ماه و يك روز است مانند نظم و ترتيب دانه هاى تسبيح كه يكى بعد از ديگرى است جنگ از هر طرف روى مى آورد. واى بر كسانى كه در مقابل آنان بايستند در ميان آن درفشها، پرچم يمنى هدايت گرتر است ، آن درفش حق است و شما را بسوى صاحبتان (مهدى عليه السلام ) دعوت مى كند.)) (276)

ظاهرا، مراد از خروج اين سه نفر به ترتيب ، مانند دانه هاى تسبيح ، با اينكه در يك روز واقع مى شود اين است كه انگيزه هاى خروج آنها با يكديگر ارتباط سياسى دارد. البته آغاز خروج آنان در يك روز است ، اما ترتيب جنبش آنان و استحكام امورشان مانند مهره هاى تسبيح ، يكى پس از ديگرى واقع مى شود.

بعلاوه روايت هفتاد و دو ماه اگر چه قابل قبول است . چون به طرق زيادى از محمدبن حنيفه نقل شده است و روايات ، گوياى اين است كه وى داراى نوشته اى از پدر بزرگوارش حضرت على عليه السلام بوده كه حضرت آن را از گفتار پيامبر صلى الله عليه و آله نوشته بود و در آن حوادث و پيش آمدهاى آينده بوده ، بلكه بنا بگفته برخى روايات ، در آن نوشته ، نام تمام فرمانروايان حاكم بر مسلمانان ، تا روز قيامت ذكر شده بوده و آنرا فرزندش ابوهاشم از وى به ارث برده و نام كسانى را كه از عباسيان حكومت خواهند كرد به اطلاع آنان رسانده است ....

اما با اين همه ، آنچه كه در مسئله خراسانى و شعيب بهتر بنظر مى رسد، رواياتى است كه مى گويد خروج خراسانى و شعيب همزمان خروج سفيانى و يمنى است ، چون اين روايات ، منتسب به امامان عليه السلام ميباشد و سندش محكمتر است ، بلكه در اين روايات احاديث صحيح (277) السندى نيز مانند روايت ابوبصير از امام باقر عليه السلام وجود دارد.

در هر صورت ، اين مرحله از حكومت زمينه سازان دولت حضرت ، چنانچه ما هم ترجيح داديم ، سال قبل از ظهور وى و يا احتمال اينكه شش سال باشد و در هر حال آخرين مرحله حكومت آنهاست ، اما آنچه مشكل بنظر مى رسد، شناخت مراحل ديگر دولت آنها قبل از آخرين مرحله آن است و اينكه فاصله بين آغاز حكومت آنان بواسطه مردى از قم بين خروج سيد خراسانى و شعيب چقدر است ؟...اين در حقيقت بخشى مفقود از سلسله روايات مربوط به ايرانيان است كه من در روايات نديدم چه اندازه بوده است ... آرى در برخى از روايات ، اشاره هايى در اين زمينه وجود دارد كه بعد از بيان مهم ترين روايات مربوط به حكومت آنان ، خواهد آمد.


پاورقي



273- بحار ج 52 ص 63.

274- نسخه خطى ابن حماد ص 84 و قريب به همين مضمون در ص 74.

275- بحار ج 52 ص 210.

276- بحار ج 52 ص 232.

277- روايت صحيح آنست كه تمام راويان آن ثقه و مورد اعتماد باشند.