نبرد بزرگ قرقيسيا
در روايات مربوط به سفيانى ، جنگ قرقيسيا كه در مرزهاى سوريه عراق تركيه بوقوع مى پيوندد حادثه اى خارج از روال طبيعى جنبش سفيانى و حوادث زمان ظهور بنظر مى رسد.. از اين رو هدف اصلى سفيانى از جنگ عراق سلطه يافتن برآن كشور و ايجاد مقاومت در برابر نيروهاى ايرانى و زمينه سازان ظهور حضرت ، كه از مسير عراق به سوى سوريه و قدس پيش مى روند خواهد بود. ولى در راه عراق در اثر حادثه عجيبى جنگ قرقيسيا رخ مى دهد و آن حادثه پيدا شدن گنجى در مجراى فرات و يا نزديك مجراى رود فرات است . بطوريكه عده اى از مردم براى دست يافتن به آن ، دست به تلاش مى زنند و آتش جنگ بين آنها شعله ور مى شود و بيش از صدهزارتن از آنها كشته مى شوند و هيچيك به پيروزى قطعى نمى رسند و به آن گنج دست نمى يابند. بلكه همگى از آن منصرف شده و به مسائل ديگر مشغول مى شوند.
منطقه قرقيسيا بطورى كه در معجم البلدان آمده ، شهر كوچكى است در نزديكى مدخل نهر خابور در رود فرات و امروز خرابه هاى آن نزديك شهر ((ديرزور)) سوريه قرار دارد و نزديك مرزهاى سوريه عراق است و به مرزهاى تركيه سوريه نيز نسبتا نزديك مى باشد.
با وجود پيچيدگى و ابهام برخى از جوانب نبرد قرقيسيا، همچون انگيزه ايجاد آن و طرفهاى درگير آن غير از سفيانى و پايان آن .. روايات ، وقوع آن را به صراحت و قاطعيت بيان مى كند و با اوصاف بزرگى آن را وصف مى نمايد. مانند روايت ذيل كه از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده است كه فرمود:
((همانا خداوند، در قرقيسيا سفره پر از طعامى دارد كه سروش آسمانى از آن خبر مى دهد و ندا مى كند اى پرندگان آسمان و اى درندگان زمين بشتابيد براى سير شدن از گوشت تن ستمگران )) (143)
اينكه صحنه نبرد قرقيسيا به خوان و سفره الهى توصيف شده از اين جهت است كه درگيرى ستمگران با هم و ضعيف كردن نيروهاى يكديگر از تقديرات خداوند متعال است كه به شكست آنها بدست حضرت مهدى (عليه السلام ) كمك مى كند. از اين رو سفيانى بعد از اين جنگ وارد عراق مى شود در حاليكه بخشى از نيروهاى خود را از دست داده است ، ايرانيان زمينه ساز، او را شكست مى دهند.. آنگاه حضرت مهدى (عليه السلام ) با تركان كه پس از شكست سفيانيان در نبرد قرقيسيا طرف درگير در آن كار زار بوده اند. وارد نبرد مى شود.
چنانكه روايت اشاره مى كند، عرضه نبرد، بيابان خشك و بى آب و گياه است و آنها اجساد كشتگان خود را دفن نمى كنند و يا قادر به دفن آنها نيستند، از اين رو پرندگان آسمان و درندگان زمينى از گوشت لاشه هاى آنها شكم خود را سير مى كنند و اينكه سربازان كشته شده نيز ستمگرند زيرا كه آنها سربازان جباران و ستم پيشگان مى باشند. يا اينكه در ميان آنها شمار زيادى از افسران و فرماندهان ستمكار از دو طرف وجود دارد.
از امام باقر (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود:
((سپس سفيانى با ابقع روبرو مى شود و با يكديگر كارزار مى كنند، سفيانى او و همراهانش و اءصهب را به قتل مى رساند. آنگاه هيچ تصميمى جز حمله به عراق ندارد سپاه خود را به قرقيسيا رسانده و در آنجا وارد نبرد مى شود، در اين درگيرى صدهزار ستمگر كشته مى شود... و سفيانى لشكرى به تعداد هفتاد هزار نفر را به سوى كوفه گسيل مى دارد.)) (144)
برخى روايات ، تعداد كشتگان را يكصد و شصت هزار و بعضى بيش از آن ياد مى كنند، چه بسا صد هزار تن از ستمگران باشند همانگونه كه اين روايت مى گويد و بقيه از سربازان عادى و مزدوران و ساير مردم محروم باشند.
اما گنج مورد نزاع ، رواياتى چند در اين باره آمده است كه روشن ترين آنها در نسخه خطى ابن حماد از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم است كه فرمود:
((رود فرات ، از كوهى از طلا و نقره پرده برمى دارد و آن را آشكار مى سازد بر سر آن جنگ و درگيرى بوجود مى آيد بگونه ايكه از هر نه تن هفت تن كشته مى شوند. پس هرگاه شما آن را درك كرديد به آن نزديك نشويد.)) (145)
و نيز در همين نسخه آمده است :
((فتنه چهارم هيجده سال بطول مى انجامد، سپس در آنهنگام كه بايد پايان مى پذيرد و تحقيقا نهر فرات از كوهى از طلا پرده برمى دارد و مردم براى رسيدن به آن به جان يكديگر مى افتند و از هر نه تن هفت تن كشته مى شوند.))
مراد از فتنه چهارم در اين روايت ، اگر سلطه و استيلاى غرب و ديگر ملتها برمسلمانان باشد، چنانكه روايات به آن تصريح مى كند، آن فتنه طولانى خواهد بود. و اينك حدود يك قرن بر آن مى گذرد. و اگر منظور فتنه داخلى سرزمين شام باشد كه ناشى از فتنه چهارم ، يعنى فتنه فلسطين است ، كه در اين جهت ممكن است جنگ داخلى لبنان ، آغاز اين هيجده سال باشد.
و احتمال دارد آن گنج ياد شده ، معادن طلا و نقره اى باشد كه در آنجا كشف خواهد شد و مورد اختلاف بين سه دولت و حاميان آنها واقع مى گردد، يا اينكه آن گنج ، نفت و يا معادن ديگر باشد.. من شنيده ام منطقه قرقيسيا از لحاظ نفت و ديگر معادن حتى اورانيوم غنى مى باشد و عمليات حفارى و تحقيقات در آن ، در حال اجراء بوده و از نتايج مثبتى برخوردار است .. منزه است خدايى كه مقدار و مالكيت هر چيز در دست اوست .
اما طرف مقابل سفيانى در اين نبرد: از نظر اكثر روايات تركان هستند. ولى منظور از تركان در اينجا چيست ؟ آنچه به نظر مى رسد و به طبيعت امور نزديك تر است اينكه آنها سپاهيان ترك زبان هستند، چرا كه درگيرى و نزاع بر سر دارائى اى است كه نزديك مرزهاى سوريه و تركيه وجود دارد اما طرف سوم كه در عراق است درگير اوضاع داخلى خود و وجود دو دستگى در آن مى باشد، دسته اى طرفداران يمنى ها و ايرانيان زمينه ساز ظهور حضرت گروهى هواداران سفيانى مى باشند. اما قرينه هاى زيادى وجود دارد كه اين احتمال كه مراد از تركان در اينجا روسها باشد را تاءييد مى كند. بويژه رواياتى كه خاطرنشان مى سازد آنها قبل از خروج سفيانى ، در جزيره ربيعه يا ديار بكر نزديك قرقيسيا فرود مى آيند. و رواياتى كه مى گويد سفيانى با تركان به نبرد مى پردازد و سپس بدست حضرت مهدى (عليه السلام ) ريشه كن مى شوند و نخستين لشكرى را كه آن حضرت براى جنگ با تركان گسيل مى دارد آنها را شكست مى دهند و ظاهرا منظور از جزيره كه در روايات متعدد ياد شده است و نيروهاى ترك زبان قبل از سفيانى در آنجا فرود مى آيند، همان منطقه اى است كه به اين اسم ناميده شده و با توجه به مطلق بودن و اضافه نشدن آن به اسم ديگر، جزيرة العرب و مانند آن نيست ، چنانكه مراد از فرود آمدن نيروهاى رومى در رمله چنانكه از روايات استفاده مى شود، همان رمله فلسطين است .
آرى از روايات گذشته مربوط به گنج و اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم مسلمانان را از شركت در نزاع برسر آن گنج نهى فرمود و از عبارت ((مردم براى رسيدن به آن به جان يكديگر مى افتند)) استفاده مى شود كه طرفهاى درگير برسر گنج ، مسلمانان مى باشند ولى اين مطلب مانع از آن نيست كه دولت تركيه طرف درگير نباشد و تركان روسى و يا هواداران تركان ، آن دولت را يارى نكنند، چنانكه اين تعبير درباره آنان ، در روايات فرو آمدن نيروهاى آنان در جزيره وارد شده است . اما روميان و مغربى ها كه در برخى از روايات آمده است ، از طرفهاى درگير در جنگ قرقيسيا هستند اما آن نشانه ها اندك و ضعيف است . و ممكن است ورود آنان براى كمك به سفيانى يا ديگران باشد.
اما نيروهاى اصلى و دشمنان سفيانى و هواداران و ياوران حضرت مهدى (عليه السلام )، يمنى ها و ايرانيان هستند كه در نبرد قرقيسيا دخالت نمى كنند چرا كه آن جنگ ميان دشمنان آنها برقرار است ولى انگيزه مهمتر با توجه به ظواهر روايات ، اشتغال آنان به حوادث ظهور در حجاز و تلاش براى ارتباط و ايجاد وحدت نيروها با نيروى امام مهدى (عليه السلام ) است كه آغاز نهضت ظهور آن حضرت در مكه مى باشد. البته ممكن است علت آن ، شعله ور شدن جنگ جهانى باشد كه احتمال بيشتر مى دهيم بخشى از آن در اين مرحله بوقوع بپيوندد. (كه در اين باره سخن خواهيم گفت .)
ابن حماد از على (عليه السلام ) روايت مى كند كه حضرت فرمود:
((وقتى سواران سفيانى به سوى كوفه بحركت درآيند او گروهى را در پى اهل خراسان مى فرستد در حاليكه اهل خراسان به طلب حضرت مهدى (عليه السلام ) بيرون مى آيند.)) (146)
پاورقي
143- بحار ج 52 ص 246.
144- بحار ج 52 ص 237.
145- نسخه خطى ابن حماد ص 2)).
146- نسخه خطى ابن حماد ص 87.