طرح موضوع طول عمر حضرت مهدى از ديدگاه عقيدتى
برگرفته از آثار آية الله سيد محمد كاظم قزويني
از ديـدگـاه عـقـيدتى ، هنگامى كه به پديده عمر و طولانى عمر بنگريم ، آن را يك
امـر عـادى مـى بينيم ، چرا كه هر انسان باايمانى بر اين عقيده است كه سر آمد عمر انسان
به دست خداست . معناى اين سخن اين خواهد بود كه : اين آفريدگار تواناى هستى است كه
عـمـر هـر انـسـان و مـوجـود زنـده اى را، انـدازه گيرى مى كند. و هموست كه هم بر طولانى
ساختن عمرها تواناست و هم به كوتاه ساختن آنها و بر مرگ زودرس .
بنابراين ، هنگامى كه خداوند براى يكى از بندگان خويش ، عمرى طولانى مقرر فرمود،
روشـن اسـت كه اسباب و امكانات عادى و طبيعى آنرا نيز براى طولانى شدن آن فراهم مى
آورد. و ممكن است كه براى عمر طولانى بخشيدن به يك انسان هر دو بخش از امور و اسباب
طبيعى و ماوراى طبيعى را، با هم فراهم آورد و اين نه شكستن قوانين طبيعت است و نه تضاد
و ناسازگارى با روش عادى خلقت .
بـنـابـرايـن ، هـمـانـگـونـه كـه در جـهـان طـبـيـعـت ، وسـايـل و
عـوامـل بـسـيـارى بـراى مـرگ زودرس و كـوتـاه شـدن عـمـر وجـود دارد، هـمـيـن گـونـه
وسـايـل و عـوامـلى نـيـز وجـود دارد كـه مـوجـب طـولانـى شـدن عـمـر و بـه تـاءخـير افتادن
اجـل نـامـشـخـص و يـا مـرگ ديـررس اسـت و فـراهـم آوردن هـر دو بـخـش از ايـن اسـبـاب و
عـوامـل طـبـيـعى و ماوراى طبيعى طولانى شدن عمر يا كوتاه گشتن آن ، براى خداى توانا،
يكسان است .
تـوضـيـح ايـنـكـه : روشـن اسـت كـه جسم انسان پس از مرگ ـ بطور طبيعى ـ دچار فساد و
پـوسيدگى مى گردد و از هم مى پاشد و به صورت اجزاى پراكنده در آمده و به خاك و
حـشـرات تـبـديـل مى گردد، اين يك واقعيت طبيعى است كه بسيار ديده شده است ، اما در همين
حـال ، مـا در شـهـر قـاهـره بـا دهـهـا جـسـد مـومـيايى شده روبرو مى شويم كه از روزگار
فرعونها تاكنون ، هزاران سال بر آنها گذشته است با اين وصف همچنان اعضا و اندامهاى
آنان به هم پيوسته و از هم نپاشيده اند، اين شكستن جريان طبيعى و روند عمومى آفرينش
نـيـسـت ، بـلكـه اثـر گـذارى طـبـيـعـت بـر طبيعت است ، يعنى موميايى كردن جسد با عفونت
پذيرى و متلاشى شدن آن سازش نمى پذيرد و مانع فاسد پذيرى جسد و از هم گسيختن
و پوسيدن آن مى گردد.
و اگـر از ايـن مـرحله بگذريم حقايقى را در برابر ديدگان خود مى بينيم كه ما را شگفت
زده مى سازد. براى نمونه قبور برخى از بندگان صالح خدا ويران گشته و جسد آنان
را بـصـورت تـر و تـازه اى يـافـتـه انـد كه هيچ تغييرى در آن پديد نيامده است . براى
نمونه : پيكر پاك مرحوم ((صدوق )) را در يكى از مناطق تهران يافتند، با اينكه حدود
900 سال از مرگ او مى گذشت ، بدن او همچنان تر و تازه بود.(89)
در زمـان خـودمـان خـواسـتـنـد مـرقـد صـحـابـى گـرانـقـدر ((حـذيـفـه بـن يـمـان )) را از
سـاحـل نهر دجله به بغداد و به جوار صحابى بزرگوار ((سلمان فارسى )) در مدائن
انـتـقـال دهـنـد، امـا هـنـگـامـى كـه قـبـر شـكـافـتـه شـد، پـيـكـر او ظـاهـر گشت با اينكه در
سـال 36 هـجـرى از دنـيـا رفته ولى جسدش ، تر و تازه و سالم بود، به گونه اى كه
گـويـى هـمـين امروز از دنيا رفته است و اين در حالى است كه ما مى دانيم كه اين بدن به
شكل معمول و متعارف موميايى نشده و تنها به خواست خدا و اراده آفريدگار هستى اينگونه
تر و تازه مانده است .
در مـيـان مـردم بـا ايـمـان مـعـروف اسـت كـه هـر كـس بـر انـجـام
غسل جمعه مداومت داشته باشد، پس از مرگ جسدش متلاشى نمى گردد.
بـنـابراين طبيعت چيزى است و خواست خدا، واقعيتى است فراتر از طبيعت و قوانين حاكم بر
آن . مـاده چـيـزى اسـت و مـشـيـت خدا اصلى است كه حاكم بر ماده و ماديات است ، چرا كه خدا،
آفـريدگار طبيعت و ماده است ، در آن هرگونه كه بخواهد دگرگونى ايجاد مى كند و به
هـر صـورتى كه اراده كند تصرف مى نمايد چرا كه او خواص و ويژگيها و طبيعت پديده
ها را، بدانها ارزانى داشته است .
بـنـابـرايـن ، مـمـكـن اسـت گـفـتـه شـود كـه حـضـرت مـهـدى (ع ) در زنـدگـى خـويـش ،
مـسـايـل بهداشتى و امور و نكات مربوط به سلامتى جسم و جان را، بصورت كاملى رعايت
مى كند و براساس آن ، از آنچه كه براى سلامت مفيد است بهره مى برد و از آنچه زيانبار
است دورى مى جويد و در نتيجه ، از همه بيماريها، صحيح و سالم زندگى مى كند و اعضا
و دسـتـگاههاى جسمى آن حضرت ، پرطراوت ، شاداب ، پرتلاش و نشاط، وظايف خويش را
بـه بـهـترين صورت ممكن انجام مى دهند. به همين جهت است كه پيرى و كهنسالى و ضعف و
نـاتـوانـى به سازمان وجود او راه ندارد و همواره از طراوت ، نشاط و شادابى برخوردار
اسـت ، درسـت بـسـان جـوانـى كـامـل ، توانمند و در اوج صحت و سلامت . و همه اينها بخاطر
تواناييها و قابليتها و استعدادهايى است كه آفريدگار تواناى هستى در كران تا كران
اعضا، اندامها، دستگاهها و سازمان وجود آن حضرت ، به وديعت نهاده است .
كوتاه سخن اينكه : خداست كه حافظ و نگاهدارنده وجود گرانمايه حضرت مهدى (ع ) است
و اوسـت كـه آن حضرت را از حوادث روزگار صيانت مى كند و آنچه بخواهد بر عمرش مى
افزايد و سلامت سازمان وجود او را از هر آفت و بيمارى مصون و محفوظ مى دارد.