بازگشت

مقدمه



مقدمه



برگرفته از آثار آية الله سيد محمد كاظم قزويني


پـيـش از هـر چـيـز، نـگـارنـده بـر ايـن عـقـيـده اسـت كـه بـحـث و گـفـتـگـو در مـورد
طول عمر امام عصر (ع ) بحث سازنده و هدفدارى نيست و كسانى كه براى خدشه دار ساختن
اصل عقيده به وجود گرانمايه آن حضرت ، به اين بهانه جوييها دست مى يازند، از نظر
مـا بـه نـوعى حق ستيزى پرداخته و در مورد حقيقت ثابت و استوارى ، خود را به ناآگاهى
مى زنند.

اگـر بـراسـتـى مـسـاءله طـول عـمـر، بـراى چـنـيـن كـسـانـى مـطـرح اسـت چـرا در مـورد
طـول عـمـر حـضـرت خضر (ع ) كه از آب حيات و بقا نوشيد و از زمان حضرت موسى (ع )
تـاكـنـون زنـده اسـت ، چـون و چـرا نـمـى كـنـنـد؟(82) و تـنـهـا هـمـه چـون و چـرا و
اشكال تراشيها در مورد طول عمر حضرت مهدى (ع ) است ؟

ايـن بـهـانـه جـويـى و تـاخـت و تـاز و خـود را بـه نـاآگـاهـى زدن و يـك
اصل مسلم قرآنى و روايى را مورد استهزا قرار دادن ، چرا؟

آيـا ايـن عـمـل نـاپـسـنـد بـه انـگيزه كينه جويى و دشمنى با خاندان پيامبر (ع ) است ؟ يا
ترديد در قدرت بى كران خداى جهان آفرين ؟ كداميك ؟

چـنـيـن تـرديـد افـكـنـى كـه از نـاآگاهى و عناد برمى خيزد در برابر يك حقيقت قطعى چه
ارزشى مى تواند داشته باشد؟

يك واقعيت قطعى

به ياد مى آورم هنگامى كه فضانوردان در كره ماه پياده شدند و گزارش فرود انسان
در مـاه ، بـه سـراسـر جـهان مخابره شد و تمامى دستگاههاى فرستنده و روزنامه ها از آن
سخن گفتند و عكس فضانوردان به هنگامه فرود در سطح كره ماه بر صفحه تلويزيونها
پـديـدار شـد و مـاهـواره هـاى مـصـنـوعـى آن مـنـظـره را، بـه سـراسـر جـهـان
انـتـقـال دادنـد بـا هـمه اينها بسيارى كه آنان را مى شناسم ، اين رخداد بزرگ را به باد
مسخره گرفتند و آن را رسواترين دروغ و افسانه تاريخى به حساب آوردند.

فـرامـوش نـمـى كـنـم كـه يكى از آنان خطاب به من گفت : ((از شما بسيار در شگفتم كه
چـگـونـه ايـن دروغ را بـاور مـى كـنى ؟ آخر چگونه ممكن است مسيحيان و كافران در كره ماه
فرود آيند؟))

اينك ! آيا انكار آنان و دور از حقيقت پنداشتن يك حقيقت بوسيله آنان ، از واقعيت رسيدن انسان
به كره ماه ، جلوگيرى مى كند؟

طبيعى است كه : هرگز!

طول عمر امام عصر (ع ) نيز يك حقيقت قطعى و ثابتى است كه نه راهى براى انكار دارد و
نـه فـرصـتـى بـراى ترديد افكنى و همه بهانه تراشيها پيرامون آن بى ارزش است ،
چرا كه ترديد در حرارت آتش و نور خورشيد در چاشتگاه و ترديد در حقايق مسلم و قطعى
، از اينگونه است .