روايات وارده در فضيلت مطلق زيارات
فصل اول : در بيان فضائل عامّه زيارات ، و در اين مقام به ذكر هشتاد فضيلت از آنچه منصوص است ــ خصوصاً در اخبار كثيره ــ اكتفا مى شود ، و اين هشتاد فضيلت بر چهار نوع است:
نوع اوّل:
فضل و اجرى كه به زائر از زمانى كه از قبر بيرون مى آيد تا حين دخول در بهشت عطا مى شود ، و آن چهارده امر است :
اوّل : آنكه در وقت بيرون آمدن از قبر ، اوّل كسيكه با او مصافحه مى كند حضرت رسول (صلى الله عليه وآله) مى باشد .
دوّم : نورى كه ما بين مشرق و مغرب را روشن نمايد به او عطا مى شود ، و علامتى در صورت او گذارده شود از نور عرش بر اين وجه:
« هذا زائر قبر ابن بنت خاتم الأنبياء سيّد الشهداء (عليه السلام) »( [25] ) كه به اين علامت شناخته شود .
سوّم: نامه عملش را به دست راست او دهند .
چهارم: از هول عظيم روز قيامت ايمن باشد .
پنجم: از گناهانى كه در دار دنيا نموده است نمى پرسند ، گر چه گناهانش به تعداد ريگ بيابان عالج و كوههاى تهامه و كف درياها بوده باشد .
ششم: در قيامت خداوند مقامى به او عطا فرمايد كه همه بر حال او غبطه خورند ، و آرزو مى كنند كه اى كاش ما هم از زائرين آنحضرت (عليه السلام)بوديم ، حتّى شهدائى كه در خون خود غلطيده باشند .
هفتم: بر سفره مائده بهشتى كه حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) و اميرالمؤمنين (عليه السلام)و فاطمه زهرا (عليهما السلام)نشسته اند او را بنشانند ، و با ايشان غذا بخورد در حالى كه مردم مشغول حسابند .
هشتم: او را بر سر حوض كوثر برند ، و حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام)با او در آنجا مصافحه فرمايد ، و از حوض او را سيراب نمايند .
نهم: آنكه آنحضرت كسى را مى فرستند تااو رااز اهوال قيامت عبور دهد.
دهم: حضرت امر فرمايد كه صراط براى او نرم و راحت شود
يازدهم: از آتش جهنم سالم بماند به گونه اى كه آن را با چشم خود هم نبيند .
دوازدهم: در آن روز در زير علم حضرت سيّد الشهدا (عليه السلام)بوده ، و تا وقت ورود به بهشت با ايشان هم صحبت مى شود .
سيزدهم: چهل سال قبل از همه داخل بهشت شود .
چهاردهم: در درجه آنحضرت (عليه السلام)ساكن شود.
نوع دوّم :
آنچه عطا مى شود به زائر از زمانى كه از دنيا برود تا وقتى كه از قبر بيرون آيد ، و آن شانزده امر است :
اوّل: سعادتمند بميرد و جان كندن بر او آسان شود كه تلخى براى او نداشته باشد .
دوّم: حنوط و كَفَن بهشتى براى او آورده ، و بر روى كفنش مى پوشانند .
سوّم: حضرت جبرئيل و عزرائيل و ميكائيل (عليهم السلام) با عدّه زيادى از ملائكه بر او نماز مى خوانند .
چهارم: ملائكه جنازه او را مشايعت مى نمايند .
پنجم: ملائكه بعد از مردن ، تا روز قيامت برايش استغفار مى كنند .
ششم: قبر او را به حدّى كه چشم بيند وسعت مى دهند .
هفتم: قبر او را به چراغهائى روشن مى كنند .
هشتم: قبر او را با ريحان بهشتى فرش مى نمايند .
نهم: براى او هول و وحشت قبر نباشد .
دهم: فشار قبر براى او نباشد .
يازدهم :سئوال منكر و نكير بر او آسان گردد .
دوازدهم: از بهشت درى براى او گشوده ، كه تا روز قيامت بو و رائحه بهشتى برسد ، ــ و لكن از براى بعضى تا هيجده روز ــ و بعد از آن او را بالا و در حظيرة القدس برده ، و در آنجا با اولياء الهى (عليهم السلام) باشد .
سيزدهم: ماندن ملائكه بر قبر او و عبادت نمودن براى او تا روز قيامت .
چهاردهم: تشريف فرما شدن حضرت ابى عبدالله (عليه السلام) در قبر به زيارت او .
پانزدهم: در هنگام ظهور حضرت قائم (عليه السلام) به دنيا بر گردد ، و از اهل سعادت در آن روز باشد .
شانزدهم: در آن وقت و آن زمان چون حضرت ابى عبدالله (عليه السلام) به دنيا رجعت فرمايد ، و كرسى از نور براى آنحضرت بگذارند و دور آن كرسى نود هزار قبّه سبز برپا كنند ، و مؤمنان به زيارت آنحضرت (عليه السلام) آيند و زائر آنحضرت از اين مؤمنان باشد.
نوع سوّم :
آنچه بعد از زيارت به زائر عطا مى شود يا براى او در اين دنيا نوشته مى شود ، و لكن از امور اُخروى است ، و از آنها بيست امر ذكر مى شود :
اوّل: مصافحه ملائكه با او .
دوّم: دعاء آنها و دعا جميع انبياء و رسل و جميع اهلبيت طاهرين (عليهم السلام)در حقّ او .
سوّم: بشارت غيبى حضرت رسول (صلى الله عليه وآله) با او به همنشينى با ايشان در بهشت ، و بشارت حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام)به قضاء حوائج در دنيا و آخرت .
چهارم: به هر قطره عرقى كه از او بريزد هفتاد هزار ملك خلق شوند كه تا روز قيامت براى او تسبيح و استغفار نمايند .
پنجم: همه گناهان او ـ چون روزى كه او از مادر متولد شده ـ آمرزيده شود.
ششم :هنگامى كه آماده رفتن به زيارت مى شود ، اهل آسمانها يكديگر را به او بشارت دهند ، يعنى از جهت كثرت شوق و محبّت به عمل او .
هفتم: براى او ثواب هزار روزه دار نوشته مى شود .
هشتم: ثواب هزار صدقه قبول شده برايش نوشته مى شود .
نهم: ثواب هزار شهيد از شهداى بدر برايش نوشته مى شود .
دهم:ثواب كسيكه در راه خدا هزار بنده آزاد كرده باشد برايش مى نويسند.
يازدهم: ثواب كسيكه هزار اسب در راه خدا به جهاد فرستاده باشد برايش نوشته مى شود .
دوازدهم: ثواب يك يا ده و دوازده و بيست و بيست و دو و هفتاد و هشتاد و نود و صد و هزار و صد هزار حجّ برايش و به هر قدم صد حجّ مقبول و صد عمره مبرور نوشته مى شود كه در بعضى ثواب حجّ مقبول با حضرت رسول (صلى الله عليه وآله)از دو تا ده تا سى تا پنجاه ، و در بعضى ثواب حجّ خود آنحضرت صلوات الله عليه از يك تا نود با عمره هاى ايشان.
و هر كدام اين مراتب مختلفه به خاطر تفاوت اشخاص در مراتب ايمان و معرفت و خلوص و محبّت ، يا به جهت دورى و نزديكى راه ، يا جهات ديگر ــ مانند رعايت آداب ــ است ، و لكن مهمترين علت اختلاف همان اختلاف مراتب اخلاص و معرفت و محبّت است .
سيزدهم: در بعضى از زيارات چون عرفه تكميل عقائد حقّه و رفع شبهات شيطانى و نفسانى مى شود .
چهاردهم: به اين اسماء مباركه مانند كروبيّين و مفلحين و فائزين و صالحين و زكويّين ناميده شود ، و به درجات عاليه آنها فائز مى شود .
پانزدهم: خداوند متعال نزد اهل عرش و ملائكه مقربين به او مباهات فرمايد .
شانزدهم: اسم او در عليّين نوشته مى شود .
هفدهم: به ثواب زيارت خداوند جلّ شأنه و زيارت حضرت رسول و امير المؤمنين و فاطمه زهرا (عليهم السلام) فائز شود.
هيجدهم: آنكه در جمله وديعه حضرت صادق (عليه السلام)واقع مى شود .
نوزدهم: به هر قدم كه بر مى دارد و مى گذارد ، براى او هزار حسنه نوشته شود ، و از او هزار سيئه و گناه محو شود ، و مقام او هزار درجه بالا رود.
بيستم: هنگام برگشتن از زيارت ، جمعى از ملائكه و شهداء با او همراهى كنند.
نوع چهارم :
آنچه از امور دنيوى به زائر عطا مى شود ، و آنها ده امر است :
اوّل: وسعت روزى .
دوّم: حفظ جان او از انواع آفات مانند فرود آمدن سقف خانه ، و غرق شدن و سوختن و به درنده مبتلا شدن .
سوّم: طول عمر .
چهارم: فرج عاجل در هر شدّتى كه براى او باشد ، و برگشتن با سرور و كشف هموم و قضاء حوائج .
پنجم: سعادتى در تمام عمرش و در جميع اُمورش .
هفتم: بركت در اهلبيت و اولادش .
هشتم: محفوظ شدن از شرور شياطين .
نهم: سالم ماندن از شرّ دشمنان .
دهم: بركت در مال .
پاورقي
[25] ــ اين زائر قبر پسر دختر خاتم پيامبران سيدالشهداء است