بازگشت

درجه سوّم : خلوص حقيقي در انتظار


درجه سوّم آن است كه غرض اصلى از اشتياق به فرج آنحضرت (عليه السلام)و انتظار ظهور ، آن چيزى است كه در آن فرج مى باشد از قبيل ظهور امر الهى ، و ظهور دين مبين او در همه دنيا ، و غلبه آن بر همه اديان باطله ، و ظهور امر اولياء مقرّبين مكرّمين معصومين او (عليهم السلام) ، و ظهور كمالِ فضل و كمالِ جلال آنها ، و ظهور نور و ضياء آنها ، و ظهور همه شئونات جليله و عظيمه آنها ، و باز آنچه در آن فرج و ظهور است از قبيل خذلان جميع دشمنان آنها ، و تقاص حقوق آنها ، و انتقام از ظالمين آنها ، بخصوص آنچه در خونخواهى مظلومان كربلاء است ، و اجراء همه حدود الهى و احكام او ، طوريكه حقّ تعالى بدون خوف و ترس از احدى از مردم عبادت مى شود.



پس اگر حقيقتاً عمده غرض در انتظار فرج اين باشد ، اين است آن خلوص كامل كه همه فيوضات و مثوبات كامله كه از براى انتظار فرج ثابت شده است بر آن مترتب مى شود ، و اين است آن خلوص حقيقى كه در حديث قدسى ــ كه قبلا ذكر كرديم ــ اشاره به آن شده بود ، بر اين مضمون :



خطاب شد از جانب حضرت احديّت جلّ شأنه به حضرت موسى (عليه السلام) كه : چه عمل خالصى از براى من نموده اى ؟



عرض كرد : الهى مرا به آن راهنمائى فرما .



خطاب شد: آيا موالات و دوستى با وليّى از اولياء من نموده اى؟ و معادات و دشمنى با عدوّى او اعداء من نموده اى؟( [34] )



واضح گرديد كه هر گاه كسى در انتظار فرج و ظهور حضرت خاتم الوصييّن صلوات الله عليه به اين درجه سوّم برسد كه غرض اصلى در آن با همه شرايط و آداب ديگرش همان باشد كه بيان كرديم ، پس چنين شخصى موالات و دوستى كامل ــ چه از نظر ظاهرى و چه از نظر باطنى ــ با همه اولياء الهى ، و معادات و دشمنى كامل با همه دشمنان الهى نموده است.



و هرگاه اين درجه سوّم از خلوص در مقام انتظار فرج محقق گرديد و غرض اصلى شد ، منافاتى ندارد كه اشتياق به موارد درجه اوّل و درجه دوّم از خلوص هم داشته باشد ، بواسطه آنكه آن اشتياق هم مؤكّد اين درجه سوّم خواهد شد ، زيرا اگر آنچه در درجه دوّم ذكر شد ــ رسيدن به مقام كمال معرفت و عبادت ــ امرى است كه وسيله تقرّب بنده نزد حضرت ولىّ الله صلوات الله عليه و سائر اولياء مكرمين صلوات الله عليهم اجمعين مى شود ، و آنچه در درجه اول ذكر شد ــ از رسيدن به نِعَم كثيره در زمان فرج ــ آن هم به و اسطه اشتياق به سوى آن فضل و شرفى است كه در آن نِعَم الهيه است ، و آن هم از جهت انتساب و اختصاص آنها به اولياء مقرّبين الهى (عليهم السلام) است .



لازم به تذكّر است كه : بيان اين عدم تنافى در بحث درجات خلوص نسبت به كلّيه عبادات بيان گرديد


پاورقي

[34] ــ به ص 180 مراجعه شود