بازگشت

درجه اول :


درجه اول : بعضى از بندگان عمده غرض و داعى آنها در انتظار فرج حضرت صاحب الأمر صلوات الله عليه اشتياق به سوى آنچه در زمان ظهور است ، مثل زيادى نعمتهاى الهى و وسعت در امور زندگى ، و رفع شدائد و سختيها و بلاهاى دنيوى ، و اين خود بر دو نوع است :



نوع اوّل : آنكه غرض و هدف مجرّد رسيدن به همين جهات مزبوره است ، به گونه اى كه اگر چنانچه در همين حال از براى او اين جهات اصلاح شود ، يعنى خداوند به او وسعت و كثرت در نعمتهاى خود عطا فرمايد ، و از او سختيها و بليّات را دفع نمايد ، پس آن حال اشتياق از او زائل مى شود ، و به كلّى از ذكر آن حضرت(عليه السلام) و از تذكر امر فرج و ظهور ايشان غافل مى گردد ، و از همّ و غصّه آن منصرف خواهد شد .



پس اگر عمده غرض در آن اشتياق بر اين وجه باشد بطور كلّى از عنوان خلوص خارج خواهد بود ، و به فيوضات مقرّره از براى انتظار فرج فائز نخواهد شد ، ودر اين انتظارش از اهل دنيا خواهد بود.







چنانچه در «كافى» از ابى بصير از حضرت صادق (عليه السلام)روايت كرده كه گفت: عرض كردم: كى فرج خواهد شد؟



فرمود: « وأنت ممّن تريد الدنيا ؟» يعنى: «قصد و اراده تو در طلب اين امر دنيا است؟».



بعد فرمود:« هر كس به اين امر معرفت پيدا نمايد پس به تحقيق از براى او فرج حاصل شده است ، بواسطه انتظار فرج الهى».( [29] )



و نوع دوّم : آنكه غرض او از اشتياق داشتن او به آن جهات مزبوره به ملاحظه آن است كه آن فرجهاى عظيمه و آن نِعَم كثيره مخصوص آن زمان است ، و چيزى است كه آن را خداوند ازبراى اولياء مقرّبين او صلوات الله عليهم اجمعينپسنديده است .



و اين حال اشتياق به اين عنوان اگر چه فى نفسه امرى محبوب عندالله است ، چنانچه مضمون حديثى است كه از حضرت امام محمّد باقر (عليه السلام)روايت شده كه فرمود:



« ما اهلبيت در مقام رضاى الهى چنانيم كه اگر خداوند فقر را بر ما مقرّر كند دوست مى داريم ، واگر وسعت و غنا مقّرر نمايد آن را نيز دوست مى داريم».



و در روايت ديگرى نقل شده است كه: چون خداوند عالم براى حضرت ايّوب (عليه السلام)بعد از كشف و رفع بلا ملخ طلا نازل كرد ، آنحضرت (عليه السلام)تمام دانه هاى آن ملخها را از اطراف بر مى داشتند ، حضرت جبرئيل (عليه السلام)عرض كردند خوب در ضبط آنها اهتمام داريد ، فرمود: چونكه عطاى پروردگار من است .( [30] )



پس از اينگونه احاديث ظاهر مى شود كه هرگاه بنده نِعَم دنيوى را به اين عنوان كه آن عطائى است كه خداوند به رضاى خود مرحمت فرموده است ، دوست داشته باشد ، اين دوستى از موضوع اخبارى كه در مذمّت دنيا و دوست داشتن آن وارد شده است خارج است .



و چونكه همه نعمتهاى الهى كه در زمان فرج آل محمّد صلوات الله عليهم اجمعين وعده داده شده است ، خداوند آنها را بر اولياء مقربين خود پسنديده است ، و براى آنها گوارا قرار داده است ، پس اشتياق به سوى آنها و در انتظار ظاهر گرديدن آنها بودن به اين عنوان مزبور محبوب و مرضى الهى خواهد بود ، چراكه بنده در اين اشتياق و انتظارش رضاى الهى را ملاحظه دارد ، و لهذا به همه فيوضات و مثوبات مقرّره براى انتظار فرج فائز خواهد شد.



لكن اين نوع قصد و غرض درجه اوّل خلوص در امر انتظار فرج مى باشد ، بواسطه آنكه نهايت اين غرض طلب نِعَم و منافع دنيوى است كه برگشت به خود او مى شود.


پاورقي

[29] ــ كافى ج1 ص372 حديث 3.



[30] ــ بحارالانوار ج12 ص352 حديث22.