مراتب تقواي باطني :
مراتب تقواى باطنى نيز چند چيز است :
اوّل : تطهير قلب از كفر و شرك و نفاق به هر درجه ايكه باشد ، و از جمله مراتب و درجات آن اقسام شرك خفى است ، و نيز تطهير نمودن آن را از حبّ دشمنان خداوند متعال ، و حبّ اعداء اولياء الهى كه بدترين آنها اعداء اهلبيت اطهارند ، كه با حبّ آنها قلب رجس و خبث مى شود ، و هرگز حبّ خداوند و اولياء او در قلب استقرار پيدا نمى كند .
چنانچه در اخبار بسيار بخصوص درتفسير اين آيه شريفه ( ما جَعَلَ الله لِرَجُل مِنْ قَلْبَيْنِ في جَوْفِهِ)( [33] ) از حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) تصريح شده است به آنكه :
« هركس در قلب او محبّت اعداء ما باشد ، پس دوستى او با ما حقيقت ندارد ، و در زمره اعداء ما مى باشد ».( [34] )
دوّم : تطهير قلب از جمله رزائل نفسانى و صفات شيطانى است ، كه اعظم و سرمنشاء جميع آنها حبّ دنيا است كه : ( قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَكّيها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسّيها)( [35] ) و عنوان جهاد اكبر ، كه اين فرمايش كريمه : ( وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا)( [36] ) اشاره به اين مرتبه دارد .
و لكن بايد دانست آنكه هريك از منهيّات ظاهرى ــ به همه درجات آن ــ و رزائل باطنى ــ به همه مراتبش ــ كه پرهيز از آنها لازم است ، و در تحصيل تقوى نسبت به يكديگر مدخليّت تامّه دارند ، بر اين وجه كه آن رزائل و صفات ذميمه باطنيّه كه اصل آنها از لوازم قهريّه نفس امّاره است كه بوسيله وساوس شيطانيّه در كمون قلب انسان سبب هيجان انسان مى شوند ، كه در ظاهر به هر وجهى مرتكب آن نواهى ظاهرى شود ، مثل انجام گناهان كبيره يا كوچك شمردن فرائض يا انجام گناهان صغيره يا مكروهات يا مطلق لغويات و لهويات .
و اصرار و زياده روى در منهيّات ظاهرى سبب تكميل و تشديد رذائل باطنى و قلبى شده و باعث رسوخ نمودن و استحكام آنها ميشود ، مانند رسوخ و استحكام ريشه درخت در اعماق در زمين .
پس هر بنده مؤمن كه در مقام تحصيل مرتبه يقين باشد واقعاً لازم و مهمّ است كه سعى داشته باشد:
اوّلا : در محافظت نفس خود با اجتناب و احتراز از آنچه ممكن است براى او از آن منهيّات ظاهرى ، ــ به هر درجه از درجات آنها ــ چون فعل و ترك آنها در اختيار او مى باشد ، و سعى نمايد كه آثار آن زمائم نفسانيه از او ظاهر نشود .
ثانياً : متوسّل و متمسّك شود به آن وسائلى كه وسيله قلع و قمع آن ذمايم از نفس است ، كه بزرگترين و اصلى ترين آن وسائل موالات و مودّت حقيقى با اهلبيت اطهار (عليهم السلام)است ، كه موالات با آنها را ــ به هر نوع كه ميسّر شود چه ظاهرى و چه باطنى ــ به درگاه الهى شفيع نمايد و نزد او تضرّع و ابتهال نمايد ، و مسئلت نمايد كه او را به مراحم و الطاف ظاهرى و غيبى خود در از بين بردن آن رزائل يارى فرمايد .
و در هنگام اين تضرّع و مسئلت بهتر آن است كه به ادعيه خاصّ كه در اين مورد از ائمّه اطهار (عليهم السلام)وارد شده است متوسّل شود ، خصوصاً ادعيه مباركه «صحيفه سجاديّه(عليه السلام)»
و همچنين بايد در حال توسّل و تضرّع و دعا بعضى از اعمال خاصّه ايكه در تزكيّه نفس تأثير و مدخليّت تامّه و كامله دارند ــ بر حسب آنچه در اخبار وارد و تأثير آن در نزد اهل اعتبار و اختبار ثابت شد ــ انجام دهد ، مانند روزه گرفتن ، خصوصاً هرگاه مقرون شود با گرسنگى بوجهى كه از جهت افراط در آن ـ يعنى در جوع ـ مذموم نباشد ، كه اين عمل شريف به اين نحو از كاملترين وسيله است ، و در تهذيب نفس و قلع رذائل و زمائم از آن تأثير قهرى دارد ، و يا مانند بعضى از اذكار مخصوصه كه كيفيّت و آداب آنها در كتب مبسوطه مذكور است .
و با اين بيان واضح گرديد كه توبه اوّلين مرتبه و اوّلين درجه تقوى در همه اقسام آن است چه از اقسام ظاهرى و چه از اقسام باطنى .
پس هر بنده مؤمن به هر وجه كه سعى و اهتمام در تحصيل تقواى ظاهرى و تقواى باطنى نمود ، پس به هر مرتبه اى از آن را كه دارا شود بر حسب اثرِ آن همه اعمال و مطلق دعاهاى او ، و خصوصا اين دعاءِ او ــ يعنى طلب فرج حضرت صاحب الامر صلوات الله عليه ــ كامل مى شود ، و بر آن فضائل جليله شريفه اش مترتّب مى شود .
و در اين مقام نكته شريفه ايست كه تذكّر آن و التفات به آن لازم و مهمّ است ، و آن اين است كه : هر گاه بنده اى واقعاً در مقام تحصيل تقوا باشد ، و لو به درجه كمال نرسيده باشد بلكه در همان مرتبه اولى كه توبه است واقع شود و با اين حال سعى در دعا براى فرج آنحضرت (عليه السلام)نمايد ، پس اين دعا براى او بزرگترين وسيله ايست كه بوسيله آن تقواى حقيقى براى دعا كننده حاصل مى شود ، و مجاهده در تحصيل آن سهل و آسان مى شود ، و بوسيله آن خداوند متعال او را به وجه كمال يارى مى فرمايد ، و بر حقيقت آن فائز مى شود .
پاورقي
[33] ــ ترجمه: خداوند در درون مرد دو قلب قرار نداده است. (سوره احزاب آيه 4).
[34] ــ تفسير برهان ج3 ص291 .
[35] ــ بتحقيق هركس نفس خود را از گناه پاك سازد رستگار خواهد بود ، و هركس نفسش را به كفر و گناه پليد گرداند البتّه زيانكار خواهد گشت . (سوره شمس آيه 9).