بهترين ماهها براي استجابت دعا
افضل از همه ماه ها ، ماه مبارك رمضان است كه در جميع اوقات شب و روز آن مخصوصاً دعا در بعضى از اخبار تأكيد شده است ، در اين ماه شريف كليّه دعاها و ــ اين دعاء مخصوص ــ به ويژه در شبهاى قدر ، و در شب بيست و يكم تأكيد شده است .
و بعد از آن ماه شعبان المعظّم و ماه رجب المكرّم است كه از خصوصيات ماه شعبان آمرزش گناهان و نيز تقدير بعضى از امور در شب نيمه آن ماه است ، علاوه بر آنكه در شب نيمه شعبان آنحضرت (عليه السلام)متولّد شده اند ، و به اين جهت شب توسّل مخصوص بر آنحضرت است .
و ديگر آنكه اين ماه تعلّق خاصّ به حضرت رسول (صلى الله عليه وآله)دارد ، و در حديث است كه فرمود :
« رحم الله من أعانني على شهري ».( [16] )
يعنى : هركس مرا يارى نمايد درباره ماه من خداوند او را رحمت فرمايد .
و اين دعا ــ يعنى دعاى در فرج حضرت صاحب الأمر صلوات الله عليه ــ از افضل اقسام نصرت حضرت رسول (صلى الله عليه وآله)مى باشد ، چنانچه بيان آن شد ، پس بواسطه اين دعاى شريف در خصوص اين ماه دعا كننده مورد دعاى ايشان واقع مى شود .
امّا خصوصيات ماه رجب المكرم استجابت دعا است ، چنانچه در جمله از احاديث در فضل آن تصريح شده است.
از جمله اين فقرات شريفه كه روايت فرموده است در «اقبال» درضمن حديثى از حضرت رسول (صلى الله عليه وآله)كه : منادى الهى هرشب ماه شريف رجب تا صبح ندا مى كند:
« الشهر شهري ، و العبد عبدي ، و الرحمة رحمتي ، فمن دعاني في هذه الشهر اجبته ، و من سئلني اعطيته ، و من استهداني هديته ، و جعلت هذا الشهر حبلاً بيني و بين عبادي فمن اعتصم به وصل بي ».( [17] )
يعنى : اين ماه ماه من است ، و بنده بنده من است ، و رحمت رحمت من است ، پس هركس مرا دراين ماه بخواند اورا اجابت فرمايم ، و هركس هر چيزى را سئوال نمايد ، او را عطافرمايم ، وهركس طلب هدايت ازمن نمايداو را راهنمائى كنم ، و اين ماه را وسيله ما بين خود و ما بين بندگانم قرار دادم ، پس هر كس به آن تمسّك جويد به من ــ يعنى به مقام قرب من و به رحمتهاى كامله ام ــ مى رسد .
پس لازم و مهمّ است كه بنده مؤمن در تمام اوقات اين ماه شريف ــ خصوصاً در شبهاى آن و على الخصوص اوقات مخصوصه آن مانند ايّام البيض كه در باب تأثير دعا كاملتر است ، و عمل استفتاح مشهور است به عمل «ام داود» با شرح كرامات آن در اين روز وارد است ــ در مواظبت به امر دعا در فرج و در تحصيل و تكميل آداب صحّت و قبول دعا كمال سعى و اهتمام را داشته باشد .
و بعد از اين ماه ذى الحجّة الحرام است ، امّا دهه اوّل آن كه «ايام معلومات» است ، و در حديث است كه حضرت رسول (صلى الله عليه وآله)فرمود :
« عمل خير و عبادت در هيچ ايّامى نزد حقّ تعالى محبوب تر از ده روز اوّل ذى الحجّة نيست ».( [18] )
امّا دهه دوّم آن كه ايام معدودات است ، و در آن روز غدير كه روز تجديد عهد امّت با ائمّه اطهار (عليهم السلام)است واقع شده ، كه آن روز فضائل و مناقب و شرافتهاى مهمّه و شريفه بيشمارى دارد كه در كتب مبسوطه مذكور است ، و در حديث است كه حضرت صادق (عليه السلام)فرمود :
« شايد گمان كنى كه خداوند روزى را خلق كرده باشد كه حرمتش از اين روز بيشتر باشد ، نه و الله ، نه و الله ، نه و الله ».( [19] )
امّا دهه سوّم آن كه يوم المباهله يعنى روز بيست و چهارم كه روز استجابت دعا است ، در آن واقع است ، خصوصاً هرگاه دعا كند به آن دعاء مخصوصى كه از حضرت امام محمّدباقر (عليه السلام) روايت شده است كه فرمود :
« اگر بگويم دراين دعا اسم اعظم حقّ تعالى هست هرآينه راست گفته ام ، و اگر مردم بدانند كه اين دعا در اجابت چگونه تأثير مى نمايد البتّه به هر نحو كه مقدور باشد در تحصيل آن ــ هر چند كه بايد قتال نمايند ــ سعى مى نمايند ، و مرا هر حاجت كه عارض مى شود اين دعا را مى خوانم و بعد از آن حاجت خود را مى طلبم و البتّه مستجاب مى گردد »( [20] )
و آن دعائى است كه شبيه دعاى سحر ماه مبارك رمضان كه در « زاد المعاد » ذكر شده است .
و اين روز روز خاتم بخشى حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) مى باشد ، و فضائل و اعمال آن بسيار است .
و در بيست و پنجم اين ماه سوره مباركه ( هَلْ اَتى ) در وصف اهل بيت اطهار (عليهم السلام)نازل شده ، و به اين سبب فضل آن عظيم ، و شأن و قدرش جليل است ، و روز توسّل مخصوص به ائمّه اطهار (عليهم السلام) است .
و بعد از اين ماه هاى متبرّكه ساير ايّام مباركه است كه در اوقات سال مى باشد كه در كثرت و فضل و جلالت شأن عنوان خاص دارند ، مانند روز عرفه كه دعاى حضرت امام زين العابدين(عليه السلام) در حقّ امام زمان (عليه السلام) در «صحيفه سجاديّه» مسطور مى باشد ، چنانچه از مضامين اين فقرات مباركه ظاهر است ، و علماء هم در شرح تصريح به اين مطلب فرموده اند :
« اللّهم فأوزع لوليّك شكر ما انعمت به عليه ، و اوزعنا مثله فيه ، و آته من لدنك سلطاناً نصيراً ، و افتح له فتحاً يسيراً ، و أعنه بركنك الأعزّ ، و اشدد أزره ، و قوّ عضده ، و داعه بعينيك ، و احمه بحفظك ، و انصر بملائكتك ، و امدد بخدمتك ، الأغلب و أقم به كتابك و حدودك و شرايعك و سنن رسولك صلواتك عليه و آله ، و أحى به ما أماته الظالمون من معالم دينك ، و اجل به صداء الجود عن طريقتك ، و ابن به الضراء عن سيبك ، و أذل به الناكثين عن صراطك ، و أمحق به بغاة قصدك عوجاً ، و الن كانبه لأوليائك ، و أبسط يده على أعدائك ، و هب لنا رأفته و رحمته ، و تعطّفه و تحنّنه ، و اجعلنا له سامعين مطيعين و في رضاه ساعين و إلى نصرته و المدافعة عنه منكبين وإليك و إلى رسولك صلواتك عليه و آله بذلك متقرّبين ».( [21] )
براى اهل بينش و بصيرت و معرفت بعد از دقّت در كيفيّت دعا و تأمّل در صدق اين فقرات مباركه و آنچه در آن است از تجليلات و توقيرات عظيمه از چنين وجود مقدسى ــ يعنى حضرت سيدالساجدين عليه صلواة المصلين ــ نسبت به وجود مبارك حضرت صاحب الأمر صلوات الله عليه ، ظاهر و واضح خواهد شد كه خضوع و خشوع و تذلّل هريك از شيعيان و دوستان و مواليان ايشان نسبت به آنحضرت چگونه بايد باشد ، و چگونه بايد در دعا در حقّ آنحضرت (عليه السلام)و در طلب نمودن فرجشان از خداوند متعال سعى و اهتمام نمايند ، والله هوالموفق و خير معين .
و از اوقات مخصوصه روز عيد قربان و عيد ماه مبارك رمضان است كه در كتاب « اقبال » نقل شده است كه : همّ و حزن اهلبيت اطهار (عليهم السلام)هر سال در اين دو روز تازه مى شود ، بواسطه آنكه حقّ خود را در دست دشمنان خود مى بينند .( [22] )
پس لازم است شيعيان به آن حضرات (عليهم السلام)در اين حزن تأسّى نمايند و براى رفع آن به ظهور و فرج آنحضرت (عليه السلام)دعا نمايند ، چنانچه دعا مخصوصى معروف به « دعاء ندبه » از حضرت صادق (عليه السلام)براى اين دو عيد و روز جمعه و عيد غدير وارد شده كه خوانده شود ، واين دعاء مشتمل بر تأسّف براى غيبت حضرت صاحب الامر (عليه السلام) و شدّت جزع و حزن و ندبه براى طول غيبت ايشان و بر تضّرع و ابتهال به درگاه الهى براى طلب فرج آنحضرت مى باشد .
و بعد از آن عيد نوروز و روز عاشورا است ، كه در روز عيد نوروز در حديثى از معلّى نقل شده كه حضرت صادق (عليه السلام)فرمود :
« هيچ نوروزى نيست مگر آنكه ما انتظار مى كشيم ، زيرا كه آن روز ما و روز شيعيان ما است »( [23] )
پس سزاوار است كه دوستان در انتظار فرج و سعى و اهتمام در طلب تعجيل آن از خداوند جل شانه به اهلبيت (عليهم السلام) تأسّى كنند .
و در مورد روز عاشورا نيز روايت شده است كه : روز عاشورا روز خروج حضرت صاحب الأمر (عليه السلام)براى جهاد و قتل دشمنان خصوصاً براى طلب ثار و خونخواهى حضرت ابى عبدالله (عليه السلام)و همه مظلومان كربلا است ، و دعاى مخصوص با فضيلت بسيار در « زادالمعاد » از حضرت صادق (عليه السلام)نقل شده كه در آن روز خوانده شود ، كه جملات زيادى از فقرات شريفه آن مشتمل است بر دعا و طلب فرج اهلبيت اطهار (عليهم السلام) ، و طلب هلاك و خذلان اعدائشان بر آن وجهى كه در وقت ظهور قائمشان (عليه السلام)وعده داده شده اند ، بلكه همه آن دعا شريف مبتنى بر همين مطلب است .
پس لازم و مهم است كه شيعيان در آن روز كمال اهتمام را در حال جزع و حزن و ندبه در مصيبت حضرت ابى عبدالله (عليه السلام)داشته ، و طلب فرج اهلبيت اطهار به ظهور حضرت قائم (عليه السلام) بنمايند ، به اين دعات يا ادعيه ديگرى كه براى فرج وارد شده و يا به مضمون آنها كه به زبان خود دعا كننده جارى شود ، كه اين دعاء شريف خصوص در چنين روزى علاوه بر فضائل جليله اش نصرت ويارى به آنحضرت (عليه السلام) ، و نسبت به حضرت ابى عبدالله (عليه السلام)خواهد بود ، چنانچه اين نصرت و يارى را در اين فصل در ضمن عباراتى بيان كرديم .
و لكن افضل و اشرف اقسام دعا در اين روز آن است كه متوسّل به خواندن زيارت مشهوره روزعاشورا شود ، چه در كربلا يا شهرهاى دور ديگر درحالتى كه با يادآورى احوال مظلومى حضرت ابى عبدالله (عليه السلام) ، و اصحاب و اهل بيت اطهار(عليهم السلام)ايشان محزون و گريان است و با اين حال در دعا و طلب تعجيل فرج آنحضرت(عليه السلام)تضّرع و ابتهال نمايد.
و بر اين مطلب در كيفيّت دوازدهم با بيان اينكه اين نوع از هر نوع ديگر افضل است اشاره كرديم .
و بعد از آن روز « دحوالأرض » است ، يعنى روز بيست و پنجم ذى قعدة الحرام و فضائل بسيار دارد .
و اين روز هم تعلّق مخصوص به آنحضرت (عليه السلام)دارد ، بواسطه آنكه در « زادالمعاد » از حضرت رضا (عليه السلام)روايت شده كه فرمود :
« حضرت قائم (عليه السلام) در اين روز ظاهر خواهد شد .( [24] )
پس سزاوار است كه دوستان در اين روز انتظار فرج ايشان را داشته و براى آن دعا كنند ، و دعاى شريف مخصوصى هم با مضامين عالى در همين كتاب از شيخ طوسى (رحمه الله)روايت كرده است .( [25] )
پس كمال اهتمام در خواندن آن و دعاهاى ديگرى كه براى طلب فرج وارد شده است در همه اوقات لازم و مهمّ است ، و در مقام عمل به وظيفه دعا در فرج در اين روز بهتر آن است كه عدّه اى از مؤمنين مخلص از براى دعا جمع شوند ، بواسطه آنكه همه دعاها خصوصاً دعا براى فرج حضرت حجّت (عليه السلام) ــ كه اشرف و اكمل و اعظم اذكار خداوند مى باشد ــ بهتر است به نحو اجتماع خوانده شود .
و در يك حديث از حضرت رسول (صلى الله عليه وآله) نقل شده است كه :
«هر جماعتى كه روز دحوالأرض جمع شوند براى ذكر پروردگار خود ، پيش از آنكه متفرّق شوند حاجت ايشان بر آورده شود ، و در اين روز هزار هزار رحمت از جانب حقّ تعالى بر بندگان نازل مى گردد ، و نود و نه رحمت از آنها مخصوص جمعى است كه مجتمع شده و به ذكر خدا مشغول اند ، و روزش را روزه و شبش را عبادت كنند».
پاورقي
[16] ــ اقبال الاعمال ص683 ، بحارالانوار ج97 ص79 حديث44 .
[17] اقبال الاعمال ص682 .
[18] ــ اقبال الاعمال ص317 .
[19] ــ بحارالانوار ج98 ص303 حديث2 .
[20] ــ اقبال الاعمال ص 517 .
[21] ــ ترجمه : خدايا براى ولى خود شكرو سپاس آنچه بر او نعمت داده اى الهام نما ، و مثل آن سپاس را به سبب آنحضرت بما الهام فرما ، و او را از جانب خود توانائى كه او را يارى دهند است عطا فرما ، و باگشودنى آسان مشكلات او را بگشاى ، و او را به تواناترين تكيه گاه خود يارى ده ، و توانائى و پشتش را محكم گردان ، و بازويش را توانائى بخش و با ديده مراقبت رعايت اش كن ، و با حفظ كردنت حمايت كن ، و به فرشتگانت ياريش نما ، و باسپاه غلبه كننده ات كمكش فرما ، و كتاب خود و احكام و شرايع و سنت رسولت (صلى الله عليه وآله) را بوسيله او پايدار ، و آنچه از نشانه هاى دينت را ستمكاران ميرانده اند بوسيله او زنده گردان ، و زنگ ستم را از طريقه خود بوسيله او بزداى ، و بوسيله او سختى را از راحت دو ساز ، و عدول كنندگان از راهت را بوسيله او از ميان بردار ، و آنانكه در راه تو اعوجاج و كجى مى طلبند بوسيله او نابودشان گردان ، و او را براى دوستانت نرم و بردبار گردان ، و دستش را بر دشمنان بگشا يعنى مسلّط فرما ، و رحمت و مهربانى و عطوفت و شفقّت او را به ما ببخش ، ما را براى او سامع و مطيع قرار بده ، در راه رضايت او كوشش كننده و در نصرت و يارى و دفاع كننده قرار بده ، و بوسيله آنها بسوى خودت و رسولت (صلى الله عليه وآله) متقرّب فرما . (اقبال الاعمال ص 353) .
[22] ــ مكيال المكارم ج2 ص25 .
[23] ــ بحارالانوار ج53 ص308 حديث84 .
[24] ــ بحارالانوار ج98 ص340 حديث3 .
[25] ــ رجوع كنيد به بحارالانوار ج98 ص 341 ــ 345