موارد لزوم تقيّه و كيفيّت عمل به آن
مطلب سوّم : در اشاره اجمالى به مورد لزوم تقيّه و كيفيّت عمل به آن ، آنچه از برخى از احاديثى كه بيان شد و غير آنها استفاده مى شود ، آن است كه تقيّه بر دو قسم است : 1 ــ قولى ، 2 ــ فعلى .
تقيّه قولى نيز بر دو وجه است :
وجه اوّل : آنكه مؤمن از بيان احاديث اهلبيت (عليهم السلام) ــ خصوصاً آنچه در بردادنده شئون جليل و خاصّه آنها است ــ در جائيكه مورد استهزا و استخفاف قرار گيرد و به آن بخندند يا از روى نادانى انكار كرده و ردّ نمايند احتراز نمايد ، چرا كه عدم احتراز در اين موارد موجب هتك حرمت اولياء الهى مى شود ، و يا آنكه از روى حسادت يا دشمنى باشنيدن آن اخبار درصدد اذيت و قتل و غارت آنها برآيند .
وجه دوّم : آنكه انسان كلامى از قبيل سبّ و شتم و لعن و تبرّى را در جائى بگويد كه مى داند موجب سبّ و شتم و تبرى به امر الهى و اولياء او مى شود ، چنانچه در اين آيه شريفه به آن اشاره شده
: ( وَلا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ الله فَيَسُبُّوا الله عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْم ).( [15] )
و امّا تقيّه فعلى پس آن هم بر دو وجه است :
وجه اوّل : آنكه مؤمن از مجالست و معاشرت با اهل ضلالت و جهالت و كسانيكه امر حقّ و فعل و قول حقّ را استهزاء مى كنند ، اجتناب نمايد .
وجه دوّم : آنكه در جائيكه به مجالست با اين افراد ناچار باشد ، پس با آنها به طريق مدارا و حسن اخلاق معاشرت و رفتار نمايد ، به طوريكه تاليف قلوب آنها شود ، و اهل حقّ از ضرر و خطر آنها به سلامت باشند.
و هريك از اين اقسام چهارگانه بايد در چهار موردملاحظه شود :
اوّل : اعداء دين و منافقين.
دوّم : فسّاق و اشرار و ظالمين از اهل دين.
سوّم جهال از مؤمنين.
چهارم عامّه مؤمنين حتّى كاملين .
يعنى در هركدام از آنها نسبت به هر كدام كه از جهت مرتبه ايمان و يقين پائين تر مى باشد تقيّه كند . چنانچه در « كافى» در باب ذكر احاديث «صعبه مستصعبه» از حضرت امام زين العابدين (عليه السلام)به اين مضمون روايت نقل شده كه :
« سلمان رضوان الله عليه از اباذر رحمه الله تقيّه مى فرمود»( [16] )
پس بنابراين حال سائر مؤمنين چگونه خواهد بود.
پاورقي
[15] ــ ترجمه : شما مؤمنان دشنام به آنها كه غير خدا را مى خوانند ندهيد تا مبادا آنها نيز از روى دشمنى و جهالت خدا را دشنام دهند (سوره انعام آيه108) .
[16] ــ كافى ج1 ص401 حديث2 .