بازگشت

روايات وارده در مذمّت ترك تقيّه


مقصد دوّم : در بيان احاديثى كه در مذمّت ترك تقيّه ــ در مواردى كه لازم است ــ نقل شده است ، كه به ذكر پنج حديث اكتفا مى شود .



حديث اوّل : در كتاب « كافى» نقل شده از حضرت صادق (عليه السلام) كه فرمود :



« احتراز و اجتناب نمائيد از بجا آوردن عملى كه ما بواسطه آن مورد سرزنش و بدگوئى مردم واقع مى شويم ، به تحقيق كه پدر بواسطه عمل فرزندش مورد سرزنش قرار مى گيرد ، و از براى امام خود زينت باشيد ، و مايه ننگ و وهن ايشان نباشيد ».( [10] )



حديث دوّم : باز در آن كتاب نقل شده از حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام)از حضرت امام محمّد باقر (عليه السلام)كه فرمود :



« تقيّه دين من و دين پدران من مى باشد وايمان ندارد كسيكه تقيّه نمى كند».( [11] )



حديث سوّم : همچنين در آن كتاب از عبدالله بن ابى يعفور نقل شده كه گفت : شنيدم از حضرت صادق (عليه السلام)كه فرمود :



« تقيّه سپر مؤمن است ـ از شرّ اعداء ـ و حرز مؤمن است ـ از وقوع در فتنه ها و بلاها ـ و كسيكه تقيّه نمى كند ايمان ندارد ، همانا كسيكه حديثى از احاديث ما به او مى رسد و متمسّك به آن مى شود و وسيله قرب ما بين خود و خداوند متعال قرار مى دهد پس اين تمسّك براى او در دنيا عزّت و در آخرت نور مى باشد ، و همانا كسيكه حديثى از احاديث ما به او مى رسد ، و او آن را فاش كند ـ نزد غير اهلش ــ اين امر موجب ذلّت او در دنيا مى شود و خداوند اين نور را از او بر مى دارد ».( [12] )



حديث چهارم : باز از معلّى بن خنيس از حضرت صادق (عليه السلام)روايت نموده كه حضرتش فرمود :



« اى معلّى! پنهان كن امر ما را و آن را فاش مكن ، همانا هركه امر ما را پنهان نمايد و آن را فاش نكند ، خداوند او را بواسطه اين كتمان در دنيا عزيز مى كند و در آخرت آن را نورى در پيشانى او قرار مى دهد كه راهنماى او بسوى بهشت مى شود .



اى معلى! بدرستيكه تقيّه از دين من و دين پدران من مى باشد و كسيكه تقيّه نمى كند ايمان ندارد .



اى معلى! بدرستيكه خداوند دوست مى دارد كه در پنهانى عبادت شود ، چنانكه دوست مى دارد در آشكار عبادت شود .



اى معلى! بدرستيكه فاش كننده امر ما مثل كسى است كه امر ما را انكار كرده است ».( [13] )



حديث پنجم : نيز از محمّد بن ابى نصر روايت شده كه گفت : مسئله اى از حضرت رضا (عليه السلام) سئوال كردم ، پس ابا كرده و جواب ندادند ، آنگاه فرمود :



« اگر چنانچه هر چه مى خواهيد به شما عطا كنيم ، به صلاح شما نخواهد بود و موجب گرفتارى صاحب شما خواهد شد ، حضرت اباجعفر (عليه السلام)فرمود :



خداوند امر ولايت خود را نزد جبرئيل (عليه السلام)پنهان گردانيد ، و جبرئيل آن را نزد حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) پنهان كرد ، و حضرت رسول (صلى الله عليه وآله) آن را نزد اميرالمؤمنين(عليه السلام)پنهان نمود ، و حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام)نزد آنكسى كه خدا مى خواست آن را پنهان كرد ، پس شماها آن را فاش مى كنيد ، كيست آن كس كه بتواند يك حرفى را كه شنيده باشد نگاه دارد؟



حضرت اباجعفر (عليه السلام)فرمود : كه در حكمت آل داود (عليه السلام)چنين آمده است كه : سزاوار است از براى مسلمان آنكه بتواند خود دارى كند ، و توجّهش به حال خود باشد كه غفلت پيدا نكند ، و به اهل زمان خود بينائى داشته باشد ، ــ يعنى بداند با هركس چه نوع سلوك كند ، و هر حرفى را به چه كسى اظهار كند ــ پس از خداوند متعال بترسيد و حديث مارا ــ نزد هركس ــ فاش نكنيد .



پس اگر جز اين بود كه خداوند از اولياء خود دفاع مى كند و از دشمنان خود به خاطر اوليائش انتقام مى گيرد (پس دشمنان به سبب عناد خود ، مؤمنين رانابود مى كردند ) آيا نمى بينى كه خداوند متعال با آل برمك چه كرد ؟ و چگونه از براى حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام)انتقام گرفت ؟



و بتحقيق طائفه بنو اشعث در خطر عظيم بودند ، پس خداوند خطر را از آنها دفع فرمود ، بواسطه موالات آنها با حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) ، و شماها كه در عراق هستيد كارها و كردارهاى اين فراعنه را مى بينيد و آنكه چگونه خداوند آنهارا مهلت داده است .



پس بر شما باد ترس از خداوند عزّوجلّ ، و دنيا شمارا مغرور نكند ، و بواسطه مشاهده حال كسيكه به تحقيق خداوند او را مهلت داده ، فريب نخوريد ، پس در اين حال چنين خواهد شد كه امر فرج الهى شما مهيا و فراهم خواهد است ».( [14] )


پاورقي

[10] ــ كافى ج2 ص219 حديث11 .



[11] ــ كافى ج2 ص219 حديث12 .



[12] ــ كافى ج2 ص218 حديث5 .



[13] ــ كافى ج2 ص223 حديث8 .



[14] ــ كافى ج2 ص224 حديث10 .