بازگشت

نصرت و ياري امام زمان (ع) با تحصيل علوم و معارف ديني


كيفيّت سوّم سعى و اهتمام در تحصيل علوم و معارف دينى از اصول و فروع دين ، و نيز اهتمام در معرفت انسان نسبت به نفس خود در مقام فراگيرى علوم و رفع جهل از خود مى باشد .



و اينك چگونگى نصرت بودن اين كيفيّت را در چند جهت بيان مى كنيم :



جهت اول: آنكه خود انسان هم از جمله كسانى است كه هدايت او راجع به امام (عليه السلام)مى باشد ، پس همان طور كه در هدايت ديگران نصرت حاصل مى شود ــ به بيانى كه گذشت ــ همچنين تحصيل نمودن وسائل هدايت خود و سعى در آن نيز نصرت محسوب مى شود ، چنانچه در امر تقوا هم اين خصوصيت ذكر شد.



جهت دوّم: آنكه علم مثل چراغ است كه هرگاه روشن شود حتماً از آن روشنائى حاصل مى شود ، پس بنده هم بعد از آنكه واقعاً داراى مقام و مرتبه اى از علم نافع شد ، پس قهراً از علم او نور حاصل و افاضه مى شود ، و جاهلين از او هدايت مى يابند.



پس با اين ملاحظه تعلّم و يادگيرى به منزله مقدّمه نصرت و يارى مى شود ، مثل آنكه انسان هرگاه خود را براى جهاد با اعداء مهيّا نمايد ، به آنكه تحصيل اسلحه نمايد ، و تعلّم كيفيّت مجادله و مقاتله را براى جهاد با اعداء نمايد ، ــ مانند اسب دوانى و تيراندازى ــ پس با اين آمادگى در مقدّمات نصرت در جهاد فى سبيل الله مى شود ، و به اين مقدار شخص داخل در زمره انصار شده ، و فائز به فضيلت آنها مى شود.



پس همچنين است در علوم كه از براى هدايت كردن مهيّا مى شود ، و اين هدايت از افضل كيفيّات نصرت و يارى امام (عليه السلام)است ، و اگر چه تعلّم به اين دو عنوان ــ فى نفسه بر حسب اين بيان مزبور ــ عنوان نصرت مى شود ، ولى اين خصوصيت در آن مؤكّد مى شود هر گاه نصرت امام (عليه السلام) را در هنگام اشتغال به يادگيرى قصد كند ، يعنى متذكّر اين جهت باشد ، و اين علاوه بر فوائد و فضائل ديگر است كه از جهت حصول آنها اقدام به يادگيرى علم مى كند ، پس نصرت امام (عليه السلام)را هم يكى از آن دواعى قرار دهد ، و افضل از جميع فوائد ديگر بداند .



جهت سوّم : آن جهتى است كه در عنوان دوازدهم از عناوين نصرت بودن تقوا ذكر شد .( [33] )



جهت چهارم : آن جهتى است كه در فصل سوّم از همين باب ان شاء الله خواهد آمد.


پاورقي

[23] ــ كافى ج 4 ص 210 حديث 2



[24] ــ براى اطلاع بيشتر از احاديثى كه در اين مورد نقل شده به كتاب شريف كافى ج 2 ص 210 باب « في احياء المؤمن » مراجعه شود .



[25] سوره نحل آيه 125 .



[26] ــ كافى ج 2 ص 316 حديث 8 .



[27] ــ حضرت در اين نامه مالك را امر مى كنند به تقوا و ترس از خدا ، و برگزيدن فرمان او ، و پيروى از كتاب خود كه در آن واجبات و مستحباتى را امر فرموده كه كسى خوشبخت نمى شود مگر به پيروى از آنها ، و بدبخت نمى شود مگر با انكار و ضايع كردن آنها ، و اينكه خداوند متعال را با قلب و دست و زبانش يارى كند ، چراكه خداوند متكفّل و ضامن شده كه يارى كننده خود را يارى نمايد ، و كسى كه ارجمند و عزيز داند او را عزّت بخشد . ( نهج البلاغه فيض ص991 نامه53 ).



[28] ــ رجوع شود به تفسيرامام حسن عسكرى (عليه السلام) ص339 ـ 345.



[29] ــ تفسيرامام حسن(عليه السلام) ص344 حديث224.



[30] ــ تفسير امام حسن(عليه السلام)ص344 حديث225.



[31] ــ كافى ج1 ص34 ضمن حديث1.



[32] ــ ترجمة : حضرت على (عليه السلام) فرمودند: هركس از شيعيان ما عالم به احكام شريعت ما باشد و ضعيفان از شيعيان ما را از تاريكى جهل به نور علمى كه بخشيده ايم راهنمائى كند ، روز قيامت مى آيد در حاليكه بر سر او تاجى نورانى است و بر همه اهل محشر نور افشانى مى كند ، و بر تن او لباسى قيمتى است كه قيمت يك رشته از نخ آن به دنيا و پيرايه هايش مى ارزد.



سپس منادى ندا مى كند كه: اى بندگان خدا! اين دانشمندى از بعضى شاگردان آل محمّد (صلى الله عليه وآله)است ، آگاه باشيد هركسى را در دنيا از حيرت جهل و نادانى بيرون آورده به نور او چنگ زند تا او را از حيرت تاريكى محشر به نور بهشت برساند ، پس تمام كسانيكه در دنيا از او خيرى را آموخته بودند ، يا از قلبشان قفل جهل و نادانى را بازكرده ، يا شبهه اى را از آنها حلّ كرده باشد خارج مى شوند. (تفسيرامام حسن عسكرى (عليه السلام) ص 339 حديث 215) .



[33] ــ به ص 33 مراجعه شود.