فوکوياما و پايان تاريخ غرب
به اعتقاد «فرانسيس فوکوياما» پژوهش گر مؤسسه ي مطالعاتي غير انتفاعي راند [1] پايان تاريخ زماني است که انسان به شکلي از جامعه ي انساني دست يابد و در آن عميق ترين و اساسي ترين نيازهاي بشري برآورده شود. بشر، امروزه به جايي رسيده است که نمي تواند دنيايي ذاتاً متفاوت از جهان کنوني را تصور کند، چرا که هيچ نشانه اي از امکان بهبود بنيادين نظم جاري وجود ندارد.
با پيروزي ليبرال دموکراسي بر رقباي ايدئولوژيک خود نظير سلطنت موروثي، فاشيسم و جديدتر از همه کمونيسم، در سراسر جهان اتفاق نظر مهمي درباره ي مشروعيت ليبرال دموکراسي به عنوان تنها نظام حکومتي موفق به وجود آمده است. اما افزون بر آن ليبرال دموکراسي ممکن است «نقطه ي پايان تکامل ايدئولوژيک بشر» و «آخرين شکل حکومت بشري» باشد و در اين مقام پايان تاريخ را تشکيل مي دهد. شکست کمونيسم دليل پيروزي ارزش هاي ليبرال غربي و پايان درگيري هاي ايدئولوژيک است.
از درون کلمات فوکوياما مي توان دريافت که ليبرال دموکراسي آخرين جامعه ي بشري است و دنيايي ذاتاً متفاوت با جهان کنوني که فراهم آمده ي ليبرال دموکراسي است نمي توان تصور کرد. چرا که هيچ نشانه اي از امکان بهبود بنيادين نظم جاري وجود ندارد. پس نظريه ي فوکوياما از جهتي براي ليبرال دموکراسي اميدوار کننده است امّا از جهتي نااميد کننده، زيرا هيچ گونه امکان بهبود بنيادين نظم جاري وجود ندارد. در جامعه ي آينده ي پاياني هيچ گونه تضادي نيست و برتري از آن ليبرال دموکراسي است.
گسست در تئوري پايان تاريخ
اما اين نظريه ي ساده انديشانه دوام نياورد. چالش هاي نفساني از يکسو با خيزش جريان هاي ناسيوناليسم افراطي و کوشش هاي معنوي با خيزش جريان هاي معنويت طلب و انقلاب اسلامي خواب راحت و فرعوني ليبرال هاي دموکراسي را بر هم زد. البته چالش هاي نفساني ناشي از بنيادهاي فرهنگ رنسانسي که با اومانيسم و ليبراليسم جمعي و ناسيوناليسم قرن نوزده مناسبت داشت، در برابر نفسي فزون خواه تر و منطقي تر ليبرال دموکراسي دچار بحران بقا خواهد شد. چنان که صرب هاي افراطي گرفتار آن شدند و ژاپن، بوسني، کوزوو، افغانستان، سرزمين هاي اشغالي فلسطين و... به صورت مستعمره هاي مدرن دموکراسي ليبرال اتحاديه ي اروپا و امريکا در آمدند. بطوري که بدون اجازه ي اشغال گران جديد، کمترين استقلال ندارند.
اما خطر اساسي در دو ناحيه وجود دارد: خيزش نهضت هاي معنوي در غرب و انقلاب اسلامي در شرق که طبيعتاً محرّک احساسات جهادي حق طلبانه ي مردم مسلمان از جمله فلسطينيان و اعراب نيز خواهد بود.
پاورقي
[1] اين مؤسسه، به مثابه بازوي تحقيقاتي و مشورتي نيروهاي مسلح آمريکا در سال 1948 بنيان گذاري شد و به نيازهاي علمي و تحقيقاتي ارگانهاي دولتي آمريکا پاسخ مي دهد.