بازگشت

احياي انديشه انتظار


انقلاب رهايى بخش حضرت امام خمينى ، قدس سره ، نه تنها باعث دگرگونى در صحنه حيات اجتماعى - سياسى مردم مسلمان ايران شد، بلكه منشاء تحولى بزرگ در فرهنگ واژه ها و مفاهيم اسلامى گرديد.

به بركت اين انقلاب بسيارى از واژگان معنايى نو يافتند و بسيارى از مفاهيم فراموش شده ، حيات دوباره پيدا كردند.

امام راحل امت به مدد پشتوانه غنى فكرى و مبانى نظرى خود، كه مبتنى بر منابع و متون اصيل اسلامى و به دور از هر گونه شائبه التقاط و خودباختگى بود، در طول حيات پربركت خود دست به تدوين قاموسى عظيم از مفاهيم اسلامى زد كه در سراسر تاريخ حيات فكرى - فرهنگى مردم مسلمان ايران بى سابقه بود، زيرا در اين قاموس ، واژه ها نه در صفحات محدود كتاب بلكه در صفحه اى به گستردگى زندگى اجتماعى - فرهنگى مردم معنا مى شد.

در قاموس مفاهيمى كه بنيانگذار فقيد جمهورى اسلامى ايران تدوين آن را آغاز كرد واژه هايى چون جهاد، شهادت ، امر به معروف و نهى از منكر و... كه سالها به فراموشى سپرده شده بودند حيات دوباره يافتند، همچنان كه واژه ((انتظار)) كه سالها با سكون و سكوت ، تحمل ظلم و دم فروبستن و در يك كلمه ماندن و در جا زدن به اميد برآمدن دستى از غيب ، مترادف شمرده مى شد، مفهومى ديگر يافت و اين بار ((انتظار)) نه به عنوان عاملى براى خاموش ساختن روح سركش اجتماع بلكه به عنوان ابزارى براى دگرگون كردن وضع موجود و حركت به سوى آينده موعود به كار گرفته شد.

براى آشنايى هر چه بيشتر با مفهوم ((انتظار)) در فرهنگ واژگان امام راحل ، قدس سره ، و درك نقش عظيمى كه آن فرزانه دوران در احياى انديشه انتظار داشتند، در اين مقاله بخشى از بيانات ايشان را كه در اين زمينه ايراد شده است ، مورد بررسى قرار مى دهيم . باشد كه اين مختصر اداى دينى باشد به ساحت مقدس بزرگ احياگر انديشه اسلامى در قرن حاضر.

1. انتظار، زمينه ساز، قدرت اسلام

حضرت امام با توجه به شناخت عميقى كه از وضعيت اجتماعى - سياسى مسلمانان در عصر حاضر داشتند احياى هويت اسلامى و بازگشت به خويشتن را تنها راه تجديد عظمت و قدرت اسلام و مسلمانان در جهان دانسته و اين موضوع را سرلوحه دعوت خويش قرار دادند:

من به صراحت اعلام مى كنم كه جمهورى اسلامى با تمام وجود، براى احياى هويت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمايه گذارى مى كند و دليلى هم ندارد كه مسلمانان جهان را به پيروى از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نكند و جلوى جاه طلبى و فزون طلبى صاحبان قدرت ، پول و فريب را نگيرد.

از آن جا كه انتظار موعود يا به عبارتى انتظار تحقق وعده الهى در حاكميت جهانى دين اسلام مى تواند در احياى هويت اسلامى مسلمانان و مقابله با روحيه خودباختگى و احساس حقارت در مقابل فرهنگ و تمدن مغرب زمين بسيار موثر باشد، حضرت امام با ژرف انديشى تمام احياى فرهنگ انتظار را به عنوان يكى ازاركان مهم احياى هويت اسلامى و وسيله اى براى تحقق دوباره قدرت و شوكت گذشته مسلمانان در جهان مد نظر قرار داده و در يكى از بيانات خود كه در اولين سال استقرار نظام اسلامى ايراد كردند ضمن بيان مفهوم ((انتظار فرج )) وظيفه منتظران قدوم حضرت صاحب الامر، عليه السلام ، را چنين بر شمردند:

همه ما انتظار فرج داريم و بايد در اين انتظار، خدمت كنيم . انتظار فرج ، انتظار قدرت اسلام است و ما بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا كند و مقدمات ظهور ان شاء الله تهيه بشود.

چنانكه ملاحظه مى شود در مفهومى كه حضرت امام ، قدس سره ، از ((انتظار)) ارايه مى دهند نه تنهااز سكون و سكوت و تن دادن به وضع موجود خبرى نيست ، بلكه صحبت از تلاش و كوشش براى تحقق قدرت اسلام و آماده شدن زمينه ظهور است ، كه اين با مفهومى كه سالها سعى مى شد از ((انتظار)) در اذهان مردم جا داده شود بسيار فاصله دارد.

2. انتظار، رمز پايدارى

حضرت امام ، قدس سره ، در برهه هاى مختلف انقلاب اسلامى به منظور آماده ساختن مردم براى مقابله با مشكلات و خطراتى كه انقلاب و نظام نوپاى اسلامى را تهديد مى كرد، بر مفهومى كه خود از انتظار داشت تاكيد مى فرمود و مردم را به پايدارى و تلاش بيشتر فرا مى خواند:

من اميدوارم كه ان شاء الله برسد روزى كه آن وعده مسلم خدا تحقق پيدا كند و مستضعفان مالك ارض بشوند. اين مطلب وعده خداست و تخلف ندارد، منتها آيا ما درك كنيم يا نكنيم ، آن به دست خداست . ممكن است در يك برهه كمى وسايل فراهم شود و چشم ما روشن بشود به جمال ايشان . اين چيزى كه ما در اين وقت ، در اين عرصه وظيفه داريم ، اين مهم است . همه انتظار داريم وجود مبارك ايشان را، لكن با انتظار تنها نمى شود، بلكه با وضعى كه بسيارى دارند، انتظار نيست . ما بايد ملاحظه وظيفه فعلى شرعى - الهى خودمان را بكنيم و باكى از هيچ امرى از امور نداشته باشيم . كسى كه براى رضاى خدا ان شاء الله مشغول انجام وظيفه است ، توقع اين را نداشته باشد كه مورد قبول همه است ، هيچ امرى مورد قبول همه نيست . كار انبيا هم مورد قبول همه نبوده است ، لكن انبيا به وظايفشان عمل كردند و قصور در آن كارى كه به آن ها محول شده بود نكردند، گرچه مردم اكثرا گوش ‍ ندادند به حرف انبيا، ماهم آن چيزى كه وظيفه مان هست عمل مى كنيم و بايد بكنيم گرچه بسيارى از اين عمل ناراضى باشند يا بسيارى هم كارشكنى بكنند.

جانمايه تفكرامام راحل ، قدس سره ، و موضوعى كه همواره ، چه در نظر و چه در عمل ، مد نظر ايشان بود، عمل به وظيفه واداى تكليف الهى است و همين موضوع است كه ديدگاه ايشان در باب انتظار فرج را از ساير ديدگاهها متمايز مى سازد.

براى درك بيشتر برداشتى كه حضرت امام ، قدس سره ، از موضوع انتظار داشتند لازم است كه ساير برداشتها نيز در كنار اين برداشت مورد مطالعه قرار گيرند، از اين رو در اينجا ديدگاههاى متفاوتى را كه در موضوع انتظار فرج ابراز شده است ، از زبان امام راحل ، نقل مى كنيم تا تفاوت ديدگاه حضرت امام از ساير ديدگاهها به خوبى روشن شود:

3. برداشتهاى متفاوت از موضوع انتظار فرج

رهبر فقيد انقلاب اسلامى در يكى از بيانات خود برداشتهاى متفاوتى را كه از موضوع ((انتظار فرج )) شده است دسته بندى شده و به شرح زير مورد نقد و بررسى قرار مى دهند:

1. اولين ديدگاه در باب موضوع ((انتظار فرج ))، كه حضرت امام به طرح آن مى پردزد، ديدگاه كسانى است كه تكليف مردم در زمان غيبت را تنها دعا براى تعجيل فرج حضرت حجت ، عليه السلام ، مى دانند:

بعضى ها انتظار فرج را به اين مى دانند كه در مسجد، در حسينيه و در منزل بنشينند و دعا كنند و فرج امام زمان ، عليه السلام ، را از خدا بخواهند. اينها مردم صالحى هستند كه يك همچو اعتقادى دارند بلكه بعضى از آنها را كه من سابقا مى شناختم بسيار مرد صالحى بود، يك اسبى هم خريده بود، يك شمشيرى هم داشت و منتظر حضرت صاحب ، عليه السلام ، بود. اينها به تكاليف شرعى خودشان هم عمل مى كردند و نهى از منكر هم مى كردند و امر به معروف هم مى كردند، لكن همين ، ديگر غير از اين كارى ازشان نمى آمد و فكر اين مهم كه يك كارى بكنند نبودند.

2. ديدگاه دومى كه حضرت امام بدان اشاره مى كند بسيار شبيه به ديدگاه اول است با اين تفاوت كه درديدگاه دوم به طور كلى وظيفه اى كه هر فرد مسلمان نسبت به جامعه خود دارد به فراموشى سپرده شده و حتى از امر به معروف و نهى از منكر هم غفلت شده است :

يك دسته ديگرى بودند كه انتظار فرج را مى گفتند اين است كه ما كار نداشته باشيم به اين كه در جهان چه مى گذرد، بر ملتها چه مى گذرد، بر ملت ما چه مى گذرد، به اين چيزها ما كار نداشته باشيم ، ماتكليفهاى خودمان را عمل مى كنيم ، براى جلوگيرى از اين امور هم خود حضرت بيايند ان شاء الله درست مى كنند. ديگر ما تكليفى نداريم ، تكليف ما همين است كه دعا كنيم ايشان بيايند و كارى به كار آن چه در دنيا مى گذرد يا در مملكت خودمان مى گذرد نداشته باشيم . اينها هم يك دسته اى ، مردمى بودند كه صالح بودند.

امام راحل ، قدس سره ، در ادامه بياناتشان به نقد و بررسى دو ديدگاه ياد شده پرداخته و مى فرمايد:

ما اگر دستمان مى رسيد قدرت داشتيم بايد برويم تمام ظلمها و جورها را از عالم برداريم ، تكليف شرعى ماست منتها ما نمى توانيم ، اين كه هست اين است كه حضرت عالم را پر مى كند از عدالت ، نه شما دست برداريد از اين تكليف ، نه اين كه شما ديگر تكليف نداريد.

3. سومين برداشت از مفهوم انتظار فرج ، كه در بيانات حضرت امام بدان اشاره شده است ، برداشت كسانى است كه به استناد رواياتى كه در آنها آمده است حضرت قائم ، ارواحناله الفداء، زمانى ظهور مى كند كه دنيا پر از فساد و تباهى شده باشد، مى گويند ما نبايد در زمان غيبت با انحرافها و مفاسدى كه در جامعه وجود دارد كارى داشته باشيم ، بلكه بايد جامعه را به حال خود بگذاريم تا به خودى خود زمينه ظهور حضرت فراهم شود:

يك دسته اى مى گفتند كه خوب ! بايد عالم پر معصيت بشود تا حضرت بيايد. ما بايد نهى از منكر نكنيم ، امر به معروف هم نكنيم تا مردم هر كارى مى خواهند بكنند، گناهان زياد بشود كه فرج نزديك بشود

4. ديدگاه چهارم به شكلى افراطى تر همان برداشت گروه سوم را مطرح ساخته و معتقد است كه ما نه تنها نبايد جلوى معاصى و گناهانى كه درجامعه وجود دارد بگيريم بلكه بايد به آن دامن هم بزنيم تا زمينه ظهور حضرت حجت ، عليه السلام ، هر چه بيشتر فراهم شود:

يك دسته اى ازاين بالاتر بودند مى گفتند بايد دامن زد به گناهان ، دعوت كرد مردم را به گناه تا دنيا پر از جور و ظلم شود و حضرت ، عليه السلام ، تشريف بياورند. اين هم يك دسته اى بودند كه البته در بين اين دسته منحرفهايى هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرفهايى هم بودند كه براى مقاصدى به اين دامن مى زند.

حضرت امام ، قدس سره ، دو ديدگاه اخير را به شدت مورد انتقاد قرار داده و در ادامه سخنانشان مى فرمايند:

يعنى خلاف ضرورت اسلام ، خلاف قرآن نيست اين معن كه ما ديگر معصيت بكنيم تا حضرت صاحب بيايد! حضرت صاحب كه تشريف مى آورند براى چه مى آيند؟ براى اين كه گسترش دهند عدالت را، براى اين كه حكومت را تقويت كنند، براى اين كه فساد را از بين ببرند. ما بر خلاف آيات شريفه قرآن دست از نهى از منكر برداريم ، دست از امربه معروف برداريم و توسعه بدهيم گناهان را براى اين كه حضرت بيايند. حضرت بيايند چه مى كنند؟ حضرت مى آيند مى خواهند همين كارها را بكنند. الان ديگر ما هيچ تكليفى نداريم ؟ ديگر بشر تكليفى ندارد بلكه تكليفش ين است كه دعوت كند مردم را به فساد!؟ به حسب راى اين جمعيت كه بعضيهايشان بازيگرندو بعضيشان نادن ، اين است كه ما بايد بنشينيم دعا كنيم به صدام هركسى نفرين به صدم كند خلاف امر كرده است ، براى اين كه حضرت دير مى آيند... ما بايد دعاگوى آمريكا باشيم و دعا گوى شوروى باشيم . و دعاگوى اذنابشان از قبيل صدام باشيم و امثال اينها تا اين كه اينها عالم را پركنند از جور و ظلم و حضرت تشريف بياورند! بعد حضرت تشريف بياورند چه كنند؟ حضرت بيايند كه ظلم و جور را بردارند، همان كارى كه ما مى كنيم و ما دعا مى كنيم كه ظلم و جور باشد، حضرت مى خواهند همين را برش دارند.

5. آخرين ديدگاهى كه حضرت امام ، قدس سره ، در بيانات خود بدان مى پردازند ديدگاه كسانى است كه هر اقدامى براى تشكيل حكومت در زمان غيبت را خلاف شرع دانسته و عقيده دارند كه اين عمل با نصوص ‍ روايات مغاير است :

يك دسته ديگرى بودند كه مى گفتند كه هر حكومتى اگر در زمان غيبت محقق بشود، اين حكومت باطل است و برخلاف اسلام است . آنها مغرور بودند، آنهايى كه بازيگر نبودند مغرور بودند به بعضى رواياتى كه وارد شده است بر اين امر كه هر علمى بلند شود قبل از ظهور حضرت ، آن علم ، علم باطل است . آنها خيال كرده بودند كه نه ، هر حكومتى باشد، در صورتى كه آن روايات كه هركس علم بلند كند، علم مهدى به عنوان مهدويت بلند كند. حالا ما فرض مى كنيم كه يك همچو رواياتى باشد، آيا معنايش اين است كه ما تكليفمان ديگر ساقط است ؟

ايشان در ادامه كلامشان نتايج چنين ديدگاهى را بررسى كرده و مى فرمايند:

اين كه مى گويد حكومت لازم نيست معنايش اين است كه هرج و مرج باشد. اگر يك سال حكومت در يك مملكتى نباشد، نظام در يك مملكتى نباشد، آن طور فساد پر ميكند مملكت را كه آن طرفش پيدا نيست . آن كه مى گويد حكومت نباشد معنايش اين است كه هرج و مرج بشود، همه هم را بكشند، همه به هم ظلم كنند براى اين كه حضرت بيايد، حضرت بيايد چه كند؟ براى اين كه رفع كند اين را. اين يك آدم اگر سفيه نباشد، اگر مغرض ‍ نباشد، اگر دست سياستى اين كار را نكرده باشد كه بازى بدهد ماها را كه ما كار به آن ها نداشته باشيم ، آنها بيايند هركارى بخواهند انجام بدهند، اين بايد خيلى آدم نفهمى باشد.

و در ادامه نيزاضافه مى كنند كه :

اينهايى كه مى گويند كه هر علمى بلند بشود... خيال كردند كه هر حكومتى باشد اين برخلاف انتظار فرج است ، اينها نمى فهمند چى دارند مى گويند. اينها تزريق كردند بهشان كه اين حرفها را بزنند، نمى دانند دارند چى چى مى گويند، حكومت نبودن يعنى اينكه همه مردم به جان هم بريزند، بكشند هم را، بزنند هم را، از بين ببرند، برخلاف نص آيات الهى رفتار بكنند. ما اگر فرض مى كرديم دويست تا روايت هم در اين باب داشتند، همه را به ديوار مى زديم براى اينكه خلاف آيات قرآن است . اگر هر روايتى بيايد كه نهى از منكر را بگويد نبايد كرد، اين را بايد به ديوار زد. اين گونه روايت قابل عمل نيست . و اين نفهم ها نمى دانند دارند چى مى گويند.

حضرت امام ، در پايان بررسى ديدگاههاى ياد شده ، ديدگاه خود در باب مفهوم انتظار فرج را به صراحت مطرح كرده و مى فرمايند:

البته اين پركردن دنيا را از عدالت ، اين را ما نمى توانيم بكنيم . اگر مى توانستيم مى كرديم اما چون نمى توانيم بكنيم ايشان بايد بيايند. الان عالم پر از ظلم است . شما يك نقطه هستيد در عالم ، عالم پر از ظلم است . ما بتوانيم جلوى ظلم را بگيريم ، بايد بگيريم ، تكليفمان است . ضرورت اسلام و قرآن تكليف ما كرده است كه بايد برويم همه كار را بكنيم . اما نمى توانيم بكنيم ، چون نمى توانيم بايد او بيايد تا بكند، اما بايد فراهم كنيم كار را، فراهم كردن اسباب اين است كه كار را نزديك بكنيم ، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براى آمدن حضرت ، عليه السلام .

فرمايش امام راحل يادآور اين حديث نبوى است كه :

يخرج ناس من المشرق فيوطئون للمهدى ؛ يعنى سلطانه .

مردمى از مشرق زمين به پا مى خيزند و زمينه را براى برپايى حكومت مهدى آماده مى سازند.

آرى انتظار در قاموس امام خمينى ، قدس سره ، مفهومى جز آمادگى فردى و اجتماعى براى برپايى دولت كريمه حضرت ولى عصر، ارواحناله الفداء، ندارد و اين همان است كه در فرهنگ شيعى بدان اشاره شده و در روايات معصومين ، عليهم السلام ، از آن سخن به ميان آمده است .

اين جاست كه هر پژوهشگر منصفى بر نقش عظيم حضرت امام در احياى انديشه انتظار اذعان نموده و اقرار خواهد كرد كه هيچ حكومتى در طول قرون گذشته به اندازه حركت رهايى بخش امام راحل در زمينه سازى ظهور حضرت حجت ، عليه السلام ، تاثيرنداشته است .

به اميد روزى كه فجر انقلاب اسلامى به صبح روشن انقلاب جهانى حضرت مهدى ، عليه السلام ، متصل شود و چشمهاى ناقابل ما به جمال بى مثال آن پيك خجسته پى رون گردد، ان شاء الله .