جامعه منتظر، جامعه پويا
عظمت وجودى و ابعاد مختلف شخصيت حضرت صاحب الامر، عليه السلام ، باعث شده است كه در طول هزار و اندى سال كه از غيبت كبرى مى گذرد، هر گروه از مردم بسته به گرايشهاى خاص اعتقادى ، اجتماعى و فرهنگى كه داشته اند، از منظرى خاص به تحليل شخصيت و تعيين جايگاه آن حضرت در عالم هستى بپردازند وهر گروه تنها درك و تصور خود از اين موضوع را تصور درست و مطابق با واقع از شخصيت آن يگانه هستى تلقى كند.
در اين ميان جمعى ازاصحاب سير و سلوك و رهروان طريق عرفان و معنى با طرح موضوع خليفة الله و انسان كامل و همچنين نقشى كه حجت الهى در عالم هستى ، دارد تنها به جنبه فرا طبيعى آن وجود مقدس توجه كرده و ازساير جنبه ها غفلت ورزيدند.
گروهى ديگر از اصحاب شريعت توجه خود را تنها معطوف به جنبه طبيعى آن وجود مقدس ساخته و ضمن مطرح كردن نقشى كه آن حضرت به عنوان امام و پيشواى مردم به عهده دارند هيچ گونه مسووليتى را در زمان غيبت متوجه مردم نديدند و تنها تكليف مردم را اين دانستند كه براى فرج آن حضرت دعا كنندتا خود بيايند و امور مردم را اصلاح كنند.
عده اى هم ضمن توجه به جنبه فراطبيعى و طبيعى وجود مقدس حضرت حجت ، عليه السلام ، تمام هم و غم خود را متوجه ملاقات با آن حضرت ساخته و تنها وظيفه خود را اين دانستند كه با توسل به آن حضرت به شرف ملاقات با آن ذات اقدس نائل شوند.
اما دراين ميان گروهى با درنظر گرفتن همه ابعادى - كه بدانها اشاره شد - به طرح معناى درست انتظار پرداخته و در صدد تعيين وظيفه و نقش مردم در دوران غيبت برآمدند. در اين ديدگاه ، هم مساله خلافت الهى انسان كامل مطرح است ، هم به جايگاه و نقش مردم در قبال آن حضرت توجه شده و هم وظيفه اى كه مردم در دعا براى حفظ آن وجود مقدس و تعجيل در ظهورش دارند از نظر دور داشته نشده است .
شايد بتوان امام راحل امت ، قدس سره ، را به عنوان درخشان ترين چهره ازگروه اخير ذكر كرد. ايشان با صراحت به نقد و بررسى برداشتهاى مختلفى - كه ازمساله انتظار فرج وجود دارد - پرداخته و ديدگاه خاص خود رادر اين زمينه چنين مطرح ساختند:
البته اين پر كردن دنيا از عدالت ، اين را ما نمى توانيم بكنيم ، اگر مى توانستيم مى كرديم . اما، چون نمى توانيم بكنيم ايشان بايد بيايند. الان عالم پر از ظلم است ، شما يك نقطه هستيد در عالم . عالم پر از ظلم است . ما بتوانيم جلوى ظلم را بگيريم ، بايد بگيريم ، تكليفمان است . قرآن و ضرورت اسلام و قرآن تكليف ما كرده است كه بايد برويم همه كار را بكنيم ، اما نمى توانيم بكنيم ، چون نمى توانيم بكنيم بايد او بيايد تا بكند، اما ما بايد فراهم كنيم كار را، فراهم كردن اسباب اين است كه كار را نزديك بكنيم ، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براى آمدن حضرت ، عليه السلام ...
در جايى ديگر نيز ايشان درباره مفهوم ((انتظار فرج )) مى فرمايند:
انتظار فرج ، انتظار قدرت اسلام است و بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا كند. و مقدمات ظهور ان شاء الله تهيه شود.
جايگاه و مفهوم انتظار در تفكر شيعى
اگر بخواهيم به چند ويژگى مهم تفكر شيعى اشاره كنيم بى شك يكى از مهمترين اين ويژگيها اعتقاد به مهدى موعود، عليه السلام ، به عنوان امام غايب و مصلح آخرالزمان است و ازهمين رو در اين تفكر فرهنگ انتظار از جايگاه خاصى برخوردار بوده و بخش عظيمى از معارف شيعى را به خود اختصاص داده است .
براى شناخت جايگاه و مفهوم انتظار در تفكر شيعى در اين جا در ذيل چند عنوان از رواياتى را كه دراين زمينه از امامان معصوم شيعه ، عليهم السلام ، وارد شده است مورد بررسى قرار ميدهيم تا روشن شود كه :
1 - انتظار چه ضرورتى دارد؟
2 - فضيلت آن چيست ؟
3 - چه وظايفى در عصر غيبت بر عهده منتظران است ؟
ضرورت انتظار
در تفكر شيعى انتظار موعود، با خصوصياتى كه دراين تفكر براى آن بر شمرده شده ، به عنوان يك اصل مسلم اعتقادى مطرح بوده و در بسيارى از روايات شيعه بر ضرورت انتظار قائم آل محمد، عليهم السلام ، تصريح شده است . كه از جمله مى توان به روايات زير اشاره كرد:
1 - محمد بن ابراهيم نعمانى در كتاب الغيبة به سند خود از ابوبصير روايت كرده است كه روزى امام صادق ، عليه السلام ، خطاب به اصحاب خود فرمودند:
الا اخبركم بما لايقبل الله ، عز و جل ، من العباد عملا الا به ؟ فقلت : بلى ، فقال : شهادة ان لا اله الا الله ، و ان محمدا عبده و (رسوله )، و الاقرار بما امرالله ، والولاية لنا، و البرائة من اعدائنا - يعنى الائمة خاصة - و التسليم لهم ، و الورع ، و الاجتهاد، و الطمانينة ، و الانتظار للقائم ، عليه السلام
آيا شما را خبر ندهم به آن چه خداى ، صاحب عزت و جلال ، هيچ عملى را جز به آن بندگان نمى پذيرد؟ گفتم : چرا. فرمود: گواهى دادن به اين كه هيچ شايسته پرستشى جزخداوند نيست و اينكه محمد، صلى الله عليه و آله ، بنده و فرستاده اوست ، و اقرار كردن به آن چه خداوند به آن امر فرموده ، و ولايت ما، و بيزارى از دشمنانمان - يعنى خصوص امامان - و تسليم شدن به آنان و پرهيزكارى و اجتهاد و اطمينان و انتظار قائم ، عليه السلام .
2 - ثقة الاسلام كلينى در كتاب الكافى به سند خود از اسماعيل جعفى روايت مى كند كه روزى مردى بر حضرت ابوجعفر امام باقر، عليه السلام ، وارد شد و صفحه اى دردست داشت . حضرت باقر، عليه السلام ، به او فرمود:
هذه صحيفة مخاصم سال عن الدين الذى يقبل فيه العمل ، فقال : رحمك الله ، هذالذى اريد. فقال ابوجعفر، عليه السلام : شهادة ان لا اله الا الله وحده لا شريك له ، و ان محمدا عبده و رسوله و تقربما جاء من عند الله و الولاية لنا اهل البيت ، و البرائة من عدونا، و التسليم لامرنا، والورع ، و التواضع و انتظار قائمنا، فان لنا دولة ، اذا شاء الله جاء بها.
اين نوشته مناظره كننده اى است كه پرسش دارد از دينى كه عمل در آن مورد قبول است . آن مرد عرض كرد: رحمت خداوند بر تو باد همين را خواسته ام . پس حضرت ابوجعفر باقر، عليه السلام ، فرمود: گواهى دادن به اين كه خدا يكى است و هيچ شريكى براى او وجود ندارد، و اين كه محمد بنده و رسول او است ، واين كه اقرار كنى به آن چه از سوى خداوند آمده ، و ولايت ما خاندان وبيزارى از دشمنان ، و تسليم به امر ما، و پرهيزكارى و فروتنى ، و انتظار قائم ما، كه ما را دولتى است كه هر وقت خداوند بخواهد آن را خواهد آورد.
3 - شيخ صدوق در كتاب كمال الدين به سند خود از ((عبدالعظيم حسنى )) روايت مى كند كه :
روزى بر آقايم محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسين بن ابى طالب ، عليهم السلام ، وارد شدم و مى خواستم كه درباره قائم از آن حضرت سؤال كنم كه آيا همان مهدى است يا غير او پس خود آن حضرت آغاز سخن كرد و به من فرمود:
يا ابا القاسم ان القائم منا هو المهدى الذى يجب ان ينتظر فى غيبته و يطاع فى ظهوره ، و هو الثالث من ولدى .
اى ابوالقاسم بدرستى كه قائم از ماست و او است مهدى كه واجب است در زمان غيبتش انتظار كشيده شود و درظهورش اطاعت گردد، او سومين (امام ) از فرزندان من است .
روايات ياد شده و بسيارى روايات ديگر - كه در اين مجال فرصت طرح آن ها نيست - همگى بر لزوم انتظار حضرت قائم در دوران غيبت دلالت مى كند، اما حال بايد ديد كه انتظار - كه اين همه بر آن تاكيد شده و يكى از شرايط اساسى اعتقاد اسلامى شمرده مى شود - چه فضيلتى دارد و شخص منتظر چه وظايفى بر عهده دارد.
فضيلت انتظار
در روايات ياد شده از ائمه معصومين ، عليهم السلام ، آن چنان مقام و منزلتى براى منتظران موعود آخرالزمان برشمرده شده كه گاه انسان را به تعجب وا مى دارد كه چگونه ممكن است عملى كه شايد در ظاهر ساده جلوه كند از چنين فضيلتى برخوردار باشد. البته توجه به فلسفه انتظار و وظايفى كه براى منتظران واقعى آن حضرت بر شمرده شده ، سر اين فضيلت را روشن مى سازد.
در اين جا به پاره اى ازفضائلى كه براى منتظران قدوم مصلح جهانى ، حضرت بقية اللاة لاعظم بر شمرده شده اشاره ميكنيم :
1 - مرحوم صدوق در كتاب كمال الدين از امام صادق ، عليه السلام ، روايت كرده كه آن حضرت به نقل از پدران بزرگوارشان - كه بر آنها درود باد - فرمود:
المنتظر لامرنا كالمتشحط بدمه فى سبيل الله .
منتظر امر (حكومت ) ما، بسان آن است كه در راه خدا به خون خود غلتيده باشد.
2 - در همان كتاب به نقل از امام صادق ، عليه السلام ، روايت ديگرى به اين شرح در فضيلت منتظران وارد شده است :
طوبى لشيعة قائمنا المنتظرين لظهوره فى غيبته و المطيعين له فى ظهوره اولئك اولياء الله الذين لاخوف عليهم و لا هو يحزنون .
خوشا به حال شيعيان قائم ما كه در زمان غيبتش منتظر ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او، آنان اولياء خدا هستند، همانها كه نه ترسى برايشان هست و نه اندوهگين شوند.
3 - مرحوم مجلسى در كتاب بحارالانوار به سند خود از اميرالمؤمنين ، عليه السلام ، نقل مى كند كه آن حضرت فرمودند:
انتظروا الفرج و لاتياسوا من روح الله فان احب الاعمال الى الله ، عز و جل ، انتظار الفرج .
منتظر فرج باشيد و از رحمت خداوند نااميد نشويد. به درستى كه خوشايندترين اعمال نزد خداوند، عز و جل ، انتظار فرج است .
4 - همچنين مرحوم مجلسى روايت ديگرى را به سند خود از ((فيض بن مختار)) نقل مى كند كه در آن امام صادق ، عليه السلام ، مى فرمايند:
من مات منكم و هو منتظر لهذا الامر كمن هو مع القائم فى فسطاطه . قال ثم مكث هنيئة ، ثم قال : لا بل كمن قارع معه بسيفه ، ثم قال : لا والله كمن استشهد مع رسول الله ، صلى الله عليه و آله .
هركس از شما بميرد در حالى كه منتظر اين امر باشد همانند كسى است كه با حضرت قائم ، عليه السلام ، در خيمه اش بوده باشد. سپس حضرت چند لحظه اى درنگ كرده ، آن گاه فرمود: نه ، بلكه مانند كسى است كه در خدمت آن حضرت شمشير بزند، سپس فرمود: نه ، به خدا همچون كسى است كه در ركاب رسول خدا، صلى الله عليه و آله ، شهيد شده باشد.
وظايف منتظران
در اينكه شيعيان در دوران غيبت چه وظايفى بر عهده دارند سخنهاى بسيارى گفته شده است و حتى در بعضى از كتابها، تا هشتاد وظيفه براى منتظران قدوم خاتم اوصياء، حضرت بقية الله ، ارواحناله الفداء، برشمرده شده است .
اما، از آن جا كه تبيين همه وظايفى كه شيعيان در عصر غيبت بر عهده دارند در اين محدوده نمى گنجد، به تعدادى از مهمترين اين وظايف اشاره مى كنيم :
1 - شناخت حجت خدا و امام عصر، عليه السلام
اولين و مهمترين وظيفه اى كه هر شيعه منتظر بر عهده دارد كسب معرفت نسبت به وجود مقدس امام و حجت زمان خويش است . اين موضوع تا بدان درجه از اهميت قرار دارد كه در روايات بسيارى كه به طريق شيعه و اهل سنت از پيامبر گرامى اسلام ، صلى الله عليه و آله ، و ائمه معصومين ، عليهم السلام ، نقل شده ، آمده است :
من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية .
هركس بميرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلى مرده است .
و در روايت ديگرى كه مرحوم كلينى به سند صحيح از ((فضيل بن يسار)) نقل مى كند آمده است :
سمعت اباجعفر، عليه السلام ، يقول : من مات و ليس له امام فميتته ميتة جاهلية ، و من مات و هو عارف لامامه لم يضره تقدم هذا الامر او تاخر، و من مات و هو عارف لامامه كان كمن هو مع القائم فى فسطاطه .
شنيدم حضرت ابا جعفر (امام محمد باقر)، عليه السلام ، مى فرمود: هركس در حالى كه امامى نداشته باشد بميرد، مردنش مردن جاهليت است و هر آن كه درحال شناختن امامش بميرد پيش افتادن و يا تاخير اين امر(دولت آل محمد، عليهم السلام ) او را زيان نرساند و هركس بميرد در حالى كه امامش را شناخته همچون كسى است كه در خيمه قائم ، عليه السلام ، با آن حضرت باشد.
توجه به مفاد دعاهايى كه خواندن در عصر غيبت مورد تاكيد قرار گرفته است ، نيز ما را به اهميت موضوع شناخت حجت خدا رهنمون مى سازد، چنان كه در يكى از دعاهاى معروف كه شيخ صدوق آن را در كتاب كمال الدين نقل كرده ، مى خوانيم :
اللهم عرفنى نفسك فانك ان لم تعرفنى نفسك لم اعرف نبيك ، اللهم عرفنى نبيك فانك ان لم تعرفنى نبيك لم اعرف حجتك ، اللهم عرفنى حجتك فانك ان لم تعرفنى حجتك ضللت عن دينى . اللهم لاتمتنى ميتة جاهلية و لا تزع قلبى بعد اذ هديتنى ...
بارالها!خودت را به من بشناسان كه اگر خود را به من نشناسانى پيغمبرت را نخواهم شناخت ، بارالها! پيغمبرت را به من بشناسان كه اگر پيغمبرت را به من نشناسانى حجت تو را نخواهم شناخت . بارالها! حجت خود را به من بشناسان كه اگر حجتت را به من نشناسانى از دينم گمراه مى گردم ، خداوندا! مرا به مرگ جاهليت نميران و دلم را (از حق ) پس از آن كه هدايتم فرمودى منحرف مگردان ...
مؤلف كتاب ارزشمند مكيال المكارم فى فوائد الدعاء للقائم مراد و مقصود از ((معرفت امام )) را، كه در روايتهاى ياد شده بر آنها تاكيد شده بود، چنين توضيح مى دهند:
بدون ترديد مقصود از شناختى كه امامان ما، كه درودها و سلامهاى خداوند بر ايشان باد، تحصيل آن را نسبت به امام زمانمان امر فرموده اند، اين است كه ما آن حضرت را آن چنان كه هست بشناسيم ؛ به گونه اى كه اين شناخت سبب در امان ماندن ما از شبهه هاى ملحدان و مايه نجاتمان از اعمال گمراه كننده مدعيان دروغين باشد، و اين چنين شناختى جز به دو امر حاصل نمى گردد: اول ، شناختن ، شخص امام ، عليه السلام ، به نام و نسب ، و دوم ، شناخت صفات و ويژگيهاى او و به دست آوردن اين دو شناخت از اهم واجبات است .
نكته مهمى كه در اين جا بايد در نظر داشت اين است كه شناخت و معرفت حقيقى نسبت به حجت خدا جز با عنايت حضرت حق حاصل نمى شود و همچنان كه ، در دعايى كه پيش از اين بدان اشاره كرديم ، ملاحظه شد بايد از درگاه الهى توفيق شناخت حجتش را درخواست كرد، تا بدين وسيله از گمراهى و سرگردانى نجات يافت . اين موضوع را از روايتى كه مرحوم كلينى به سند خود از ((محمد بن حكيم )) نقل كرده نيز مى توان استفاده كرد، در اين روايت آمده است :
قال : قلت : لابى عبدالله ، عليه السلام ، المعرفة ، من صنع من هى ؟ قال : من صنع الله ، ليس للعباد فيها صنع .
از ابى عبدالله (امام جعفر صادق )، عليه السلام ، پرسيدم : معرفت ساخته كيست ؟ فرمود: از ساخته هاى خداوند است و براى بندگان نقشى در حصول معرفت نيست .
2 - تهذيب نفس و كسب فضائل اخلاقى
وظيفه مهم ديگرى كه هر شيعه منتظر بر عهده دارد تهذيب نفس و آراستن خود به اخلاق نيكو است ، چنان كه در روايتى كه نعمانى به سند خود از امام صادق ، عليه السلام ، نقل مى كند آمده است :
من سره ان يكون من اصحاب القائم ، فلينتظر، و ليعمل بالورع و محاسن الاخلاق ، و هو منتظر، فان مات و قام القائم ، عليه السلام ، بعده كان له من الاجر مثل الاجر من ادركه ، فجدوا و انتظروا، هنيئا لكم ايها العصابة المرحومة .
هركس دوست مى دارد از ياران حضرت قائم ، عليه السلام ، باشد بايد كه منتظر باشد و در اين حال به پرهيزكارى و اخلاق نيكو رفتار نمايد، در حالى كه منتظر باشد، پس چنان چه بميرد و پس از مردنش قائم ، عليه السلام ، بپا خيزد، پاداش او همچون پاداش كسى خواهد بود كه آن حضرت را درك كرده است ، پس كوشش كنيد و در انتظار بمانيد، گوارا باد شما را اى گروه مشمول رحمت خداوند.
موضوع تهذيب نفس و دورى گزيدن از گناهان و اعمال ناشايست ، به عنوان يكى از وظايف منتظران در عصر غيبت ، از چنان اهميتى برخوردار است كه در توقيع شريفى كه از ناحيه مقدسه حضرت صاحب الامر به مرحوم شيخ مفيد، رضى الله عنه ، صادر گرديده ، اعمال ناشايست و گناهانى كه از شيعياان آن حضرت سر مى زند، يكى از اسباب و يا تنها سبب طولانى شدن غيبت و دورى شيعيان از لقاى آن بدر منير شمرده شده است :
... فما يحبسنا عنهم الا ما يتصل بنا ممانكرهه ، ولانوثره منهم .
... پس تنها چيزى كه ما را از آنان (شيعيان ) پوشيده مى دارد، همانا چيزهاى ناخوشايندى است كه از ايشان به مامى رسد و خوشايند ما نيست و از آنان انتظار نمى رود.
3 - پيوند با مقام ولايت
حفظ و تقويت پيوند قلبى با امام عصر، عليه السلام ، و تجديد دايمى عهد و پيمان با آن حضرت يكى ديگر ازوظايف مهمى است كه هر شيعه منتظر درعصر غيبت بر عهده دارد. بدين معنا كه يك منتظر واقعى حضرت حجت ، عليه السلام ، با وجود غيبت ظاهرى آن حجت الهى هرگز نبايد احساس كند كه در جامعه رها و بى مسؤوليت رها شده و هيچ تكليفى نسبت به امام و مقتداى خود ندارد.
اين موضوع در روايات بسيارى مورد تاكيد قرار گرفته است كه در اين مجال به برخى از آن ها اشاره مى كنيم :
در روايتى كه از امام محمد باقر، عليه السلام ، نقل شده آن حضرت در تفسير اين كلام خداى تعالى :
مى فرمايند:
يا ايها الذين آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوالله لعلكم تفلحون .
اصبروا على اداء الفرائض و صابروا عدوكم و رابطوا امامكم (المنتظر).
بر انجام واجبات صبر كنيد و با دشمنانتان پايدارى كنيد، و پيوند خود را با امام منتظرتان مستحكم نماييد.
همچنين امام صادق ، عليه السلام ، در روايت ديگرى كه در تفسير آيه مزبور وارد شده مى فرمايند:
اصبروا على الفرائض ، و صابروا على المصائب و رابطوا على الائمة .
بر واجبات صبر كنيد و يكديگر را بر مصايب به صبر واداريد و خود را بر پيوند با امامان (و يارى آنها) ملتزم سازيد.
روايات ديگرى نيز به همين مضمون از امام جعفر صادق و امام موسى كاظم ، عليهما السلام ، وارد شده است كه به جهت رعايت اختصار از ذكر آنها خوددارى مى كنيم .
اين كه مى بينيم در روايتهاى متعددى ، امامان ما شيعيان خود را به تجديد عهد و بيعت ، با امام زمان خود سفارش كرده واز آنها خواسته اند كه در آغاز هر روز و حتى بعد از هر نماز واجب ، دعاى عهد بخوانند، همه نشان از اهميت پيوند دائمى شيعيان با مقام عظماى ولايت و حجت خدا دارد.
يكى ازمشهورترين دعاهاى عهد، دعايى است كه مرحوم سيد بن طاووس آن را در كتاب ارزشمند مصباح الزائر به نقل از امام صادق ، عليه السلام ، روايت كرده و در ابتداى آن آمده است كه :
من دعا الى الله تعالى اربعين صباحا بهذا العهد كان من انصار قائمنا، فان مات قبله اخرجه الله تعالى من قبره ، و اعطاه بكل كلمة الف حسنة ، و محاعنه الف سيئة .
هركس چهل بامداد خدا را با اين عهد بخواند، از ياوران قائم ما خواهد بود، پس اگر پيش از (ظهور) قائم از دنيا برود، خداوند تعالى او را از قبرش خارج مى سازد (تا قائم را يارى دهد). و خداوند به شماره هر كلمه (از آن ) هزار حسنه به او عطا كند و هزار بدى را از او برطرف مى سازد.
به دليل اهميت و اعتبار مضمون اين دعاى شريف در اين جا بخشى از آن را نقل مى كنيم :
بعد از ذكر خدا و درود و صلوات بر امام غائب چنين آمده است :
اللهم انى اجدد له فى صبيحة يومى هذا و ماعشت من ايام حياتى عهدا و عقدا و بيعة له فى عنقى لااحول عنها و لاازول ابدا، اللهم اجعلنى من انصاره و اعوانه و الذابين عنه و المسارعين اليه فى قضاء حوائجه و الممتثلين لاوامره و نواهيه و المحامين عنه و السابقين الى ارادته و المستشهدين بين يديه .
با خدايا! من در بامداد اين روز و تمام دوران زندگانيم ، عهد و عقد و بيعتى را كه از آن حضرت برگردن دارم با او تجديد مى كنم ، كه هرگز از آن عهد و بيعت بر نگردم و برآن پايدار بمانم . بار خدايا مرا از انصار و ياران آن حضرت و مدافعان ازحريم مقدس او، و شتابندگان درپى انجام مقاصدش و امتثال كنندگان دستوران و اوامر و نواهيش ، و حمايت كنندگان از وجود شريفش ، و سبقت جويان به سوى خواسته اش و شهيد شدگان در ركاب و در حضور حضرتش قرار ده .
دقت درعبارتهاى بالا مى تواند تصويرى روشن از مفهوم عهد و پيمان با امام و حجت زمان به ما ارايه دهد، عهد و پيمانى ناگسستنى براى يارى و نصرت امام زمان خود و اطاعت مخلصانه و تا پاى جان از اوامر و نواهى او.
آيا اگر هر شيعه منتظر در آغاز هر روز، با حضور و توجه ، چنين عهد و پيمانى را با امام و مقتداى خود تجديد نمايد، هرگز تن به ركود، ذلت و خوارى و ظلم و بى عدالتى خواهد داد؟
آيا هرگز حاضر خواهد شد كه به رضاى مولا و سرور خود بى اعتنايى كند و تن به گناه و معصيت دهد؟ مسلما خير. بدون هيچ ترديدى اگر در جامعه اى چنين فرهنگى حاكم شود و همه تنها در پى رضاى امام زمان خود باشند، آن جامعه هرگز دچار بحران فرهنگى ، از خود بيگانگى ، ياس و نوميدى و انحطاط نخواهد شد. اين نكته نيز مسلم است كه اگر همه شيعيان با همدلى و همراهى دست بيعت و يارى به سوى مولا و سرور خود دراز كنند و بر نصرت او متفق شوند ديرى نخواهد پاييد كه فرج مولايشان را درك خواهند كرد و براى هميشه از ظلمها و ذلتها رهايى خواهند يافت . چنان كه در توقيع شريفى كه بيش از اين نيز به بخشى از آن اشاره شد آمده است :
لو ان اشياعنا، وفقهم الله لطاعته و على اجتماع من القلوب فى الوفاء بالعهد عليهم لما تاخر عنهم اليمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا على حق المعرفة و صدقها منهم بنا.
اگر شيعيان ما كه خداوند آنان را در اطاعتش يارى دهد، در وفاى پيمانى كه از ايشان گرفته شده يكدل و مصمم باشند، نعمت لقاى ما از آنان به تاخير نمى افتد و سعادت ديدار ما براى آنها با معرفت كامل و راستين نسبت به ما تعجيل ميگردد.
4 - كسب آمادگى براى ظهور حجت حق
يكى ديگر از وظايفى ، كه به تصريح روايات ، در دوران غيبت بر عهده شيعيان و منتظران فرج قائم آل محمد، صلى الله عليه و آله ، كسب آمادگيهاى نظامى و مهيا كردن تسليحات مناسب هر عصر براى يارى و نصرت امام غائب است ، چنان كه در روايتى كه نعمانى به سند خود از امام صادق ، عليه السلام ، نقل كرده آمده است :
ليعدن احدكم لخروج القائم ، عليه السلام ، و لو سهما فان الله تعالى اذا علم ذلك من نيته رجوت لان ينسى فى عمره حتى يدركه (فيكون من اعوانه و انصاره )
هريك از شما بايد كه براى خروج حضرت قائم ، عليه السلام ، (سلاحى ) مهيا كند. هرچندكه يك تير باشد، كه خداى تعالى هرگاه بداند كه كسى چنين نيتى دارد اميدوارم عمرش را طولانى كند تا آن حضرت را درك كند (و از ياران و همراهانش قرار گيرد.)
در روايت ديگرى مرحوم كلينى به سند خود از امام ابوالحسن (موسى كاظم ، عليه السلام ) نقل مى كند كه :
....من ارتبط دابة متوقعا به امرنا و يغيظ به عدونا و هو منسوب الينا ادرالله رزقه ، و شرح صدره و بلغه امله و كان عونا على حوائجه .
... هركس اسبى را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن دشمنان را خشمگين سازد و او به ما منسوب باشد، خداوند روزيش را فراخ گرداند، به او شرح صدر عطا كند، او را به آرزويش برساند و در رسيدن به خواسته هايش ياريش كند.
همچنين مرحوم كلينى در الكافى به سند خود از ((ابوعبدالله جعفى )) روايتى را نقل مى كند كه توجه به مفاد آن بسيار مفيد است :
قال لى ابوجعفر محمد بن على ، عليهماالسلام ، كم الرباط عندكم ؟ قلت : اربعون ، قال عليه السلام ، لكن رباطنا الدهر.
حضرت ابوجعفر محمد بن على (امام باقر) عليه السلام ، به من فرمودند: منتهاى زمان مرابطه (مرزدارى ) نزد شما چند روز است ؟عرضه داشتم :
چهل روز، فرمودند: ولى مرابطه ما مرابطه اى است كه هميشه هست ...
علامه مجلسى درشرح اين فرمايش امام ، عليه السلام ، مى فرمايد:
اى يجب على الشيعة ان يربطوا انفسهم على طاعة امام الحق ، و انتظار فرجه ، و يتهياوا لنصرته .
بر شيعيان واجب است كه خود را بر اطاعت امام بر حق و انتظار فرج او ملتزم سازند و براى يارى نمودن مهيا باشند.
شيخ محمد حسن نجفى نيز در كتاب جواهرالكلام درشرح روايت مزبور مى فرمايد:
و هو محمول على ارادة ترقب الفرج ساعة بعد ساعة كما جائت به النصوص لا الرباط المصطلح .
مرابطه در اين روايت به معناى اراده انتظار فرج در تمام ساعات شبانه روز است ، همچنانكه در بعضى از روايات نيزبه اين معنا اشاره شده است ، نه مرابطه مصطلح در فقه .
البته شايد بتوان گفت كه كلام مرحوم صاحب جواهر نيز در نهايت به همان كلام مرحوم علامه مجلسى بر مى گردد كه فرمود: مرابطه در روايت مزبور به معناى آمادگى و مهيا بودن براى يارى امام منتظر است . كه البته نحوه اين آمادگى و مهيا بودن بستگى به شرايط زمان و مكان دارد و اگر در بعضى از روايات سخن از آماده كردن اسب و شمشير براى ظهور ولى امر، عليه السلام ، به ميان آمده ، و براى آن فضيلت بسيار بر شمرده شده است ، به اين معنا نيست كه اينها موضوعيت دارند، بلكه با قدرى تامل روشن مى شود كه ذكر اين موارد تنها به عنوان تمثيل و بيان لزوم آمادگى رزمى براى يارى آخرين حجت حق مى باشد، و مسلما در اين عصر بر شيعيان لازم است كه با مسلح شدن به تجهيزات نظامى روز، خود را براى مقابله با دشمنان قائم آل محمد، عليهم السلام ، آماده سازند، و البته در حال حاضر به خاطر وجود حكومت شيعى و حاكميت فقيه جامع الشرايط بر سرزمين اسلامى اين وظيفه در درجه اول بر عهده حكومت اسلامى است كه در هر زمان قواى مسلح كشور را در بالاترين حد آمادگى نظامى قرار دهند تا به فضل خدا در هر لحظه كه اراده الهى بر ظهور منجى عالم بشريت حضرت مهدى ، عجل الله تعالى فرجه ، قرار گرفت بتوانند به بهترين نحو در خدمت آن حضرت باشند.
اگر بخواهيم مفهوم انتظار در مكتب تشيع را در چند جمله بيان كنيم مى توانيم بگوييم كه انتظار در مكتب تشيع حالت انسانى است كه ضمن پيراستن وجود خويش از رذايل و آراستن آن به فضايل در ارتباطى مستمر با امام و حجت زمان خويش همه همت خود را صرف زمينه سازى ظهور مصلح آخرالزمان نموده و در جهت تحقق وعده الهى نسبت به برپايى دولت كريمه اهل بيت ، عليهم السلام ، با تمام وجود تلاش مى كند