بازگشت

عليكم بالشّيخ عبدالكريم!


قال الامام المهدى(عليه السلام):



«وَامَّا الحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيها إلى رُواةِ حَدِيثِنا



فَإنَّهُمْ حُجَّتي عَلَيْكُمْ وَأَنَا حُجَّةُ اللّهِ».



( [17] )



«و امّا در رخدادها و پيش آمدهايى كه در آينده روى خواهد داد،



درباره آنها به راويان احاديث ما رجوع كنيد. زيرا آنان



حجّت من بر شمايند و من حجّت خدا هستم».







از ابتدا ارادت خاصّى به ائمه اطهار(عليهم السلام) مخصوصاً صاحب الزمان(عليه السلام)داشتم و در مشكلات و گرفتارى ها به آن حضرت متوسّل مى شدم. حضرت هم عنايت مى نمودند و مشكلاتم برطرف مى شد.



در همان اوايل طلبگى كه در دوره رضاشاه بود، مرحوم آقا روح اللّه اصفهانى(رحمه الله) به قم آمده بود و عدّه اى از علما و بزرگان ايران را بسيج كرده بود تا بر عليه رضا شاه قيام كنند، ولى مرحوم آية الله العظمى حائرى(رحمه الله)اين كار را به صلاح حوزه نمى دانست و با آن موافق نبود. عدّه اى مى گفتند: بايد به دنبال آقا روح اللّه رفت! عده اى هم مى گفتند: بايد ديد نظر حاج شيخ چيست؟ بايد از ايشان تبعيّت كرد!



اين مسأله باعث شده بود كه امر بر من مشتبه شود. پس به حضرت حجّت(عليه السلام)متوسّل شدم كه در اين اوضاع وظيفه من چيست؟ آيا از شيخ تبعيّت كنم يا دنبال آقا روح اللّه اصفهانى بروم؟ رضايت شما در كدام است؟



ماه مبارك رمضان بود. هنگام ظهر در مدرسه فيضيه خوابيده بودم كه در عالم خواب ديدم كه در آسمان تابلو سبز رنگى، شبيه نئون، روشن است و با خط سبز بر آن نوشته شده بود:



«وَاِذا ظَهَرَتْ عَلَيْكُمْ الْبِدَعِ فَعَلَيْكُمْ بِالشَّيخ عَبْدُ الْكَريم هنگامى كه براى شما مسأله تازه و جديدى اتّفاق افتاد، بر شما باد كه به حاج شيخ عبدالكريم رجوع كنيد!».



وقتى از خواب بيدار شدم، فهميدم كه بايد دنبال حاج شيخ عبدالكريم بروم. اتّفاقاً حاج آقا روح اللّه اصفهانى هم كارى از پيش نبرد و سياست حاج شيخ در آن مقطع زمانى باعث حفظ حوزه علميّه از شرّ رضاخان شد والاّ رضاخان قصد از بين بردن حوزه را داشت.