بازگشت

بحثي پيرامون امکان شرفيابي به خدمت حضرت امام عصر در زمان غيب


سؤال:

چنانکه مي دانيم اشخاص جليل القدر و مورد وثوق و اعتماد، در حکايات بسياري که از حد تواتر هم گذشته است، تشرّف بسياري را به فيض حضور انور حضرت مهدي عليه السلام نقل نموده اند که با سندهاي معتبر، در کتابهاي مشهور ثبت و ضبط است.

در همين عصر خودمان نيز برخي به اين سعادت عظمي نايل گرديده اند، با اينکه در توقيع صادر به نام جناب «علي بن محمد سمري» نايب چهارم از «نواب اربعه» در عصر غيبت صغري، اعلام شده است که:

«وقعت الغيبة التامة فلا ظهور الاّ بعد إذن الله تعالي ذکره... وسيأتي لشيعتي من يدعي المشاهدة قبل



[ صفحه 64]



خروج السفياني والصيحة وهو کذاب مفتر... [1] = غيبت کامل آغاز شده و هر کس پيش از «خروج سفياني» و «صيحه آسماني» ادعاي مشاهده نمايد، کذّاب و مفتري است».

بنا بر اين چون آن حکايات به هيچ وجه قابل خدشه نيست، اين توقيع را چگونه بايد تفسير کرد؟

جواب:

اين توقيع، اعلام پايان يافتن «غيبت صغري» و شروع «غيبت کبري» است در آن به جناب «علي بن محمد سمري» ـ رضوان الله عليه ـ امر شده است که به احدي وصيت ننمايد که بعد از او قائم مقام او و نايب خاص باشد.

و نيز اعلام صريح بطلان ادعاي افرادي است که در غيبت کبري، ادعاي نيابت و سفارت خاصه و وساطت بين امام عليه السلام و مردم مي نمايند.

بنابر اين، چنانکه بعضي بزرگان هم فرموده اند، ممکن است مراد از اينکه «مدّعي مشاهده» کذاب و مفتري خوانده شده است، کساني باشند که ادعاي نيابت کنند و بخواهند با دعوي مشاهده و شرفيابي، خود را واسطه بين امام و مردم معرفي نمايند؛ و همين حکايات و وقوع تشرف اشخاص به خدمت آن حضرت هم، قرينه



[ صفحه 65]



و دليل است براينکه در اين توقيع، نفي مطلق مشاهده و شرفيابي مراد نيست، بلکه مقصود نفي ادعائي است که دليل بر تعيين شخص خاصي به نيابت باشد.

و ممکن است مراد از توقيه مذکور نفي ادعاي اختياري بودن مشاهده و ارتباط باشد؛ يعني اگر کسي مشاهده و ارتباط را به اختيار خود ادعا کند، به اين صورت که هر وقت بخواهد خدمت امام عليه السلام شرفياب مي شود، يا ارتباط پيدا مي کند، کذّاب و مُفتري است و اين ادعاء از احدي در غيبت کبري پذيرفته نيست، يا اينکه چنين کسي که اين سمت را به راستي داشته باشد، پيدا نخواهد شد؛ و اگر هم کسي آن را دارا باشد، از ديگران مکتوم مي دارد، و به کسي اظهار و افشا نمي نمايد.

علاوه بر اين، پيرامون اين توقيع، توضيحات ديگري نيز علماي اعلام داده اند و در کتابهائي مثل «جنة المأوي» مرحوم محدث نوري نقل شده است.

اجمالاً با اين توقيع، در آن همه حکايات و وقايع مشهور و متواتر نمي توان خدشه نمود، و بر حسب سند نيز، ترجيح با اين حکايات است.

اگر خواننده عزيز، خود به کتابهائي مثل نجم الثاقب رجوع نمايد، مي بيند که در اين حکايات، وقايعي است که هرگز شخص عاقل در صحت آنها نمي تواند شک کند.



[ صفحه 66]



بنابراين، هم شرفيابي اشخاص به حضور آن حضرت ثابت است و هم کذب و بطلان ادعاي کساني که در غيبت کبري ادعاي سفارت و نيابت خاصّه و وساطت بين آن حضرت و مردم را مي نمايند، معلوم است.



[ صفحه 67]




پاورقي

[1] منتخب الاثر، ف4، ب3، ص400، ح13.