بازگشت

پيامبران، علي (ع)را ياري خواهند كرد




( پيامبران، علي (ع) را ياري خواهند كرد )



و ابن بابويه به سند معتبر از حسن بن جهم روايت كرده است كه:

مأمون از حضرت امام رضا ( عليه السلام ) پرسيد كه چه مي گوئي در رجعت؟

امام رضا ( عليه السلام ) فرمود:

حق است و در ميان امتهاي گذشته بوده است و قرآن مجيد به آن ناطق است و رسول خدا6 فرموده كه: مي باشد در اين امت آنچه در امم سابقه بوده، مانند دو تاي نعل كه با هم موافقند و مانند پرهاي تير كه با يكديگر مساويند.

( - بحار الانوار: ج 53، ص 59 و 108 و 127 و 129. )

و حضرت رضا ( عليه السلام ) فرمود: چون مهدي از فرزندان من بيرون آيد عيسي ( عليه السلام ) از آسمان به زمين فرود مي آيد و در عقب او نماز كند.

و عياشي از حضرت امام جعفر صادق ( عليه السلام ) روايت كرده است كه فرمود: خلفاي جور بر خود نام گذاشته اند و خود را اميرالمؤمنين مي گويند كه اين نام مخصوص علي بن ابي طالب است و هنوز معني اين نام و تأويل او بر مردم ظاهر نشده است.

راوي گفت: تأويل آن كي خواهد بود.

فرمود: آن وقتي خواهد بود كه حق تعالي جمع كند در پيش روي علي ( عليه السلام ) پيغمبران و مؤمنان را تا ياري كنند او را چنانچه حق تعالي فرموده است: «وَ اِذ اخذ اللَّه ميثاق النبيين، ...».

( - سوره آل عمران: آيه 81 . )

پس در آن روز رسول خدا6 عَلَمْ را به علي بن ابي طالب مي دهد، پس او امير تمام خلايق خواهد بود و خلايق همه در زير عَلَم آن حضرت خواهند بود و او امير و پادشاه همه خواهدبود.

( - بحار الانوار: ج 53، ص 70 . )

اين است تأويل اميرالمؤمنين و معني آن.



( جنگ صفين در رجعت )



حضرت امام جعفر صادق ( عليه السلام ) فرمود:

علي ( ( عليه السلام ) ) را در زمين رجعتي خواهد بود با فرزندش حسين ( ( عليه السلام ) ) با علم خود، خواهد آمد تا انتقام بگيرد از بني اميه و معاويه و آل معاويه و هر كه با آن حضرت جنگ كرده باشد.

پس خدا ياوران او را از اهل كوفه زنده كند و هفتاد هزار كس از ساير مردم، پس با ايشان ملاقات مي كند در صفين مثل مرتبه اوّل تا همه را بكشد و كسي از ايشان نماند كه خبر بيرون برد، پس خدا ايشان را ببرد به سوي بدترين عذابها با فرعون.

( - بحار الانوار: ج 53، ص 74 . )







( امام زمان ( عليه السلام ) بعد از رحلتش به دنيا بر مي گردند )



از مجموع روايات (رجعت) معلوم مي شود كه همه امامان معصوم ( عليهم السلام ) : به دنيا برمي گردند.

و همچنين تصريح شده كه حضرت وليّ عصر (عج) نيز بعد از رحلتش رجعت خواهد نمود.

و در روايات آمده است كه قيام قيامت چهل روز پس از رحلت حضرت وليّ عصر (عج) مي باشد، و اين مطلب مربوط به رحلت آن حضرت در رجعت است. وگرنه طبق صدها حديث بعد از رحلت اوّلي حضرت بقية اللَّه روحي فداه، اهلبيت ( - «... قال بعض علمائنا في كتاب كتبه في الرجعة ان للقائم ( عليه السلام ) ايضاً رجعة بعد موته...».

بحارالانوار: ج 25، ص 108 . )

عصمت و طهارت هزاران سال فرمانروائي خواهند داشت.

( - حق اليقين (علامه مجلسي): ص 354 . )



( زندگي سخت براي دشمنان اهل بيت: در رجعت )

«وَ مَنْ اَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَاِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً.»

«هر كس از ياد من اعراض بكند براي او زندگي سخت و تنگي است».

( - طه: آيه 124. )

از امام صادق ( عليه السلام ) تفسير اين آيه را پرسيدند؟

حضرت فرمود:

«به خدا سوگند اين آيه در حق دشمنان ماست».

راوي پرسيد: جانم به فدايت، گاهي مي بينيم كه آنها در طول زندگي با آسايش و وسعت زندگي مي كنند و هرگز روي تنگي نمي بينند تا مرگشان فرا رسد. فرمود:

«به خدا سوگند كه مربوط به رجعت است».

( - بحارالانوار: ج 53، ص 51 . )

و نيز روايت شده كه:

خوراك دشمنان اهل بيت در رجعت، عذره انسان خواهد بود چنانچه حق تعالي فرموده است: «... ان له معيشة ( - غائط . )

ضنكاً».

( - سوره طه: آيه 124 . )

آنانكه حق را ديدند و از آن اعراض كردند و از شاهراه حق وحقيقت منحرف شدند در موقع رجعت، روز بسيار سختي دارند ودر روز رستاخيز روزگار سخت تري در انتظار آنهاست.



( ظاهر شدن علي در كنار خورشيد )

«اِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ ايَةً فَظَلَّتْ اَعْناقُهُمْ لَها خاضِعينَ.»

«اگر ما اراده كنيم، از آسمان بر آنان آيه اي نازل مي كنيم كه گردنهايشان در برابر آن خاضع گردد».

( - شعراء: 4. )

ابوبصير مي گويد از محضر امام باقر ( عليه السلام ) معناي اين آيه را پرسيدم، فرمود:

«منظور از نشانه علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) است كه يك ساعت در كنار خورشيد ظاهر مي شود و خورشيد بالاي سر مردم مي ايستد، تا همگان او را ببينند و دقيقاً با حسب و نسبش بشناسند. در آن هنگام گردن بني اميّه در برابر علي ( عليه السلام ) خاضع مي شود».

سپس فرمود:

«در آنروز بني اميّه آنقدر خوار مي شوند كه اگر يكي از آنها در زير درختي پنهان شود، آن درخت بانگ مي زند كه اينجا يك نفر اموي است، او را بكشيد».

در حديث ديگر امام باقر ( عليه السلام ) در تفسير اين آيه فرمود: آري خداوند اين نشانه را براي آنها آشكار مي كند.

ابوبصير پرسيد: براي چه كساني؟

فرمود: براي بني اميّه.

ابوبصير پرسيد: منظور از نشانه [در آيه ] چيست؟

فرمود: «ايستادن خورشيد از ظهر تا عصر در وسط آسمان، و ظاهر شدن صورت و سينه مردي در قرص خورشيد كه حسب و نسب او براي همه مردم روشن است. و آن در عهد سفياني واقع مي شود، كه هلاكت سپاه سفياني در آن موقع فرا مي رسد».

( - بحارالانوار: ج 53، ص 109 / ارشاد مفيد: ص 359 . )





( براي من بازگشتي پس از بازگشت است )



امير مؤمنان ( عليه السلام ) در ضمن حديث مفصّلي مي فرمايد:

«خداي تبارك و تعالي از من و رسول اكرم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) پيمان گرفته كه همديگر را ياري كنيم، من حضرت محمّد ( صلي الله عليه وآله وسلم ) را ياري كردم ودر برابرش شمشير زدم و دشمنش را كشتم و پيماني را كه بر عهده ام بود انجام دادم. ولي تا كنون هيچ پيامبري مرا ياري نكرده است، زيرا آنها پيش از من از دنيا رفته اند، ولي به زودي وقت آن فرا مي رسد كه آنها نيز مرا ياري كنند».

«همه روي زمين از مشرق تا مغرب از آنِ من خواهد بود. خداوند همه پيامبران مُرسل را از آدم تا خاتم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) زنده مي كند و همه آنان در برابر من شمشير مي زنند و گردنكشان را از جنّ و انس، از زنده و مرده گردن مي زنند».

«چقدر جاي شگفت است؟... و چگونه تعجّب نكنم از مردگاني كه خداوند آنها را بر مي انگيزد و همگي در حاليكه صدا مي زنند: لَبّيْكَ، لَبّيْكَ، يا داعِيَ اللَّهِ! در كوچه هاي كوفه پراكنده شده شمشيرها را حمايل كرده، كافران، طاغيان و طاغوتيان را از اوّلين و آخرين گردن مي زنند، تا خداوند وعده اش را تحقّق بخشد.

«براي من رجعتي پس از رجعت، بازگشتي پس از بازگشت است. من رجعتهاي مكرّر دارم، من حمله ها و انتقامهاي فراوان دارم، من حكومتهاي بسيار دارم، من دژ آهنينم، من بنده خدا وبرادرِ پيامبر خدايم».

«... من ظاهر شونده در قرص خورشيدم، من دابّة الارضم، من قسيم النّارم، من خازن بهشت و صاحب اعرافم».

«... من صاحب عصا و ميسم هستم».

( - بحارالانوار: ج 53، ص 46 - 49 و الزام النّاصب: ج 2، ص 361 - 363 . )



( منظور از دابة الارض در قرآن علي ( عليه السلام ) است )

«وَ اِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ اَخْرَجْنا لَهُمْ دابَّةً مِنَ الْاَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ اَنَّ النَّاسَ كانُوا باياتِنا لا يُوقِنُونَ».

به آيات ما ايمان نمي آورند».

( - سوره نمل: آيه 82. )

از نظر روايات اهلبيت عصمت و طهارت هيچ ترديدي نيست كه منظور از دابَّةُ الْاَرْض رجعت وجود مقدّس شاه ولايت حضرت علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) مي باشد.



امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد: مردي به عمّار ياسر گفت:

اي ابويقظان! (كنيه عمّار) آيه اي در قرآن مرا مضطرب كرده، افكار پوسيده اي بر دلم هجوم آورده.

عمّار فرمود: آن كدام آيه است؟

گفت: آيه «وَ اِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ....» نمي دانم كه منظور از «دابَّةُالْاَرْض» در اين آيه چيست؟

عمّار ياسر فرمود: من به خداي تبارك و تعالي سوگند مي خورم كه ننشينم و نخورم، جز اينكه او را به تو نشان دهم. عمّار با آن مرد راه افتادند و به خدمت مولاي متّقيان اميرمؤمنان شرفياب شدند. حضرت علي ( عليه السلام ) خرما و كَره ميل مي فرمودند.

علي ( عليه السلام ) خطاب به عمّار فرمودند: اي ابويقظان! بيا نزديك. عمّار جلو رفت و مشغول خوردن شد.

آن مرد دچار شگفت شد. چون برخاستند به او گفت: اي ابويقظان! چگونه است، تو كه قسم خورده بودي ننشيني و نخوري تا او را به من نشان دهي؟! عمّار فرمود: اگر انديشه ات را به كار انداخته بودي متوجّه مي شدي كه من او را به تو نشان دادم [ يعني دابة الارض همانا اميرمؤمنان علي ( عليه السلام ) است كه به تو نشان دادم ].

( - الزام النّاصب: ج 2، ص 347 / بحار: ج 39، ص 242. )



( علي ( عليه السلام ) در زيباترين صورت ظاهر مي شود )



امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد: روزي رسول اكرم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) وارد مسجد شدند و مشاهده كردند كه اميرمؤمنان ( عليه السلام ) شنهاي مسجد را زير سرش بالش كرده و خوابيده است. با پاي مباركشان او را حركت دادند و فرمودند: «اي دابّة الارض! برخيز».

يكي از اصحاب گفت: اي رسول گرامي! آيا ما همديگر را با اين نام بخوانيم؟

فرمود: نه، به خدا سوگند كه اين نام به او [علي ( عليه السلام ) ] اختصاص دارد. او همان «دابّة الارض» است كه خداي تبارك و تعالي در كتابش فرموده:

«چون سخن بر آنها فرود آيد جنبنده اي را از زمين بيرون مي آوريم و براي مردم سخن مي گويد كه مردم به آيات ما باور نمي كردند».

سپس خطاب به علي ( عليه السلام ) فرمود:

«اي علي! چون آخرالزّمان فرا رسد خداوند تو را در زيباترين صورتي ظاهر مي سازد و در دست تو ميسمي (آهني) هست كه دشمنانت را با آن علامت مي گذاري».

( - بحارالانوار: ج 39، ص 243 و بحارالانوار: ج 53، ص 39 و 52 . )



عصاي موسي ( عليه السلام ) در دست علي ( عليه السلام )

رسول اكرم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) در وصف «دابّة الارض» فرمود:

«تيزپائي به او نمي رسد، فرار كننده اي از او فوت نمي شود. مؤمن را نشان مؤمن، و كافر را نشان كافر مي زند. عصاي حضرت موسي و انگشتر حضرت سليمان با اوست».

( - بحارالانوار: ج 6، ص 300 . )



اميرمؤمنان علي ( عليه السلام ) اوّلين و آخرين امام

امام صادق ( عليه السلام ) از رسول اكرم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) نقل مي كند كه:

در شب معراج گفته شد: «اي محمّد! علي اوّل است، زيرا او نخستين امامي است كه پيمان مرا پذيرفته است. علي آخر است، زيرا آخرين امامي است كه روحش را قبض مي كنم. او همان دابّة است كه با مردم سخن مي گويد».

( - بحارالانوار: ج 40، ص 38 و بصائرالدّرجات: ص 150. )

رسول اكرم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) در ضمن حديث مفصّلي مي فرمايد كه دابّةالارض سه بار ظاهر مي شود و....

( - نورالثّقلين: ج 4، ص 99، مجمع البيان: ج 7، ص 234 و بحارالانوار: ج 6، ص 300. )



همه مردم حضرت علي ( عليه السلام ) را مي بينند

امير مؤمنان در ضمن خطبه مفصّلي كه در مورد دجّال ايراد فرموده است، بعد از شرح كشته شدن دجّال مي فرمايد:

«پس از آن «طامّه كبري » است» اصحاب پرسيدند: «طامه كبري » چيست؟ فرمود:

«خروج دابّة الارض است كه در نزديكي (صفا) ظاهر مي شود. انگشتر حضرت سليمان و عصاي حضرت موسي در دست اوست... هنگامي كه سرش را بلند مي كند همه كساني كه در ميان مشرق ومغرب هستند به قدرت الهي او را مي بينند. وآن پس از طلوع خورشيد از مغرب است كه در آن هنگام درِ توبه بسته مي شود».

( - بحارالانوار: ج 52، ص 194 / كمال الدّين: ج 2، ص 527 . )

و در حديث ديگر فرمود: «من دابّة الارض هستم، من صاحب عصايم، من جدا كننده حقّ و باطل در قضايم، من كشتي نجاتم».

( - بحارالانوار: ج 41، ص 5 . )



علي ( عليه السلام ) خود را معرّفي مي كند

ابوالطّفيل مي گويد:

مطالبي را در مورد رجعت از سلمان و مقداد و ابيّ بن كعب شنيده بودم، در كوفه به خدمت حضرت علي ( عليه السلام ) نقل كردم، امير مؤمنان همه آنها را تصديق فرمود. آنگاه يقين من به رجعت در سطح يقينم به قيامت شد. يكي از مطالبي كه از محضر آن حضرت پرسيدم در مورد دابّة الارض بود، فرمود از اين پرسش در گذر. عرض كردم مرا آگاه ساز. فرمود:

«دابّة الارض، جنبنده ايست كه غذا مي خورد، در بازار راه مي رود، ازدواج مي كند».

پرسيدم: او كيست؟

فرمود: او كسي است كه استقرار و آرامشِ زمين به وسيله اوست.

گفتم: او چه كسي است؟

فرمود: او صاحب زمين است.

گفتم: كيست؟

فرمود: او صدّيق امّت است، فاروق امّت است، ذوالقرنين امّت است.

گفتم: او چه كسي است؟

فرمود: او كسي است كه علم الكتاب نزد اوست. او كسي است كه به آنچه از طرف خدا آمده تصديق نموده، روزي كه جز من و محمّد ( صلي الله عليه وآله وسلم ) به آن كافر بودند. كه به خدا سوگند منم.

گفتم: نامش را بفرمائيد.

فرمود: گفتم.

( - كتاب اسرار آل محمد ( صلي الله عليه وآله وسلم ) (سليم بن قيس): ص 68 / ايقاظ: ص 366. )

با توجّه به روايات ياد شده هيچ شكي باقي نمي ماند در اينكه منظور از دابة الارض در قرآن اميرمؤمنان علي ( عليه السلام ) است كه در آخرالزمان به دنيا بر مي گردد.

علي ( عليه السلام ) سه مرتبه به دنيا بر مي گردند كه در دفعه سوّم درِ توبه برروي مردم بسته مي شود.





( زنده شدن گروهي هنگام ظهور حضرت مهدي ( عليه السلام ) )

در روايات بسياري از اهلبيت عصمت و طهارت وارد شده كه: گروهي از دشمنان اهلبيت ( عليهم السلام ) : كه در دشمني حدّ و مرزي نشناخته اند به هنگام ظهور حضرت مهدي ( عليه السلام ) زنده مي شوند،

و گروهي از دوستان اهلبيت كه در راه دوستي اهلبيت مشكلات فراواني را تحمّل كرده اند زنده مي شوند، تا اين گروه از آن گروه انتقام بگيرند ودلهايشان خنك شود آنگاه هر گروهي به سزاي اعمال خود مي رسد.

( - تأويل الآيات: 401 / نورالثّقلين: ج 4، ص 101 . )

مرحوم طبرسي در تفسير پر ارج «مجمع البيان» مي فرمايد: «روايات بسيار فراواني از امامان اهلبيت ( عليهم السلام ) : رسيده است كه خداي تبارك و تعالي به هنگام ظهور حضرت مهدي ( عليه السلام ) گروهي از دوستان و شيعيان آن حضرت را كه پيش از قيام آن حضرت از دنيا رفته اند باز مي گرداند تا به ثواب ياري آن حضرت برسند و با ديدن آن روزگار ميمون مسرور شوند.

و گروهي از دشمنان او را نيز باز مي گرداند تا به دست شيعيان از آنها انتقام گرفته شود و با ديدن شكوه و عظمت آن حضرت خوار و زبون شوند».

( - مجمع البيان: ج 7، ص 234. )



( دنيا پس از چموشي به ما روي مي آورد )

«وَ نُريدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَي الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْاَرْضِ...»

«و ما اراده كرده ايم بر آنانكه در روي زمين به ضعف كشيده شده اند منّت نهاده، آنانرا پيشوايان و وارثان زمين قرار دهيم»

( - سوره قصص: آيه 5 . )

«خداوند متعال پيامبرش را آگاه ساخت كه چه مصيبتهائي از قتل و غيره به امام حسين و اهلبيت او خواهد رسيد، و در مقابل، امامت در نسل او خواهد بود.

خدايش به او خبر داد كه امام حسين ( عليه السلام ) كشته مي شود ولي بعداً به اين دنيا باز مي گردد و بر اريكه سلطنت مي نشيند ودشمنانش را نابود مي كند و بر سراسر جهان فرومان روائي مي كند ...

اين است معني قول خداوند «و نريد ان نمن علي الذين....»

( - بحارالانوار: ج 53، ص 102 / تفسير قمي: ج 2، ص 296 . )

مفضّل مي گويد: از امام صادق ( عليه السلام ) شنيدم كه فرمود:

«روزي رسول اكرم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) به علي و حسن و حسين ( عليهم السلام ) : نگاه كرد و گريه نمود و آنگاه فرمود:

شما كساني هستيد كه بعد از من به ضعف كشيده مي شويد».

مفضّل مي گويد: گفتم: اي فرزند رسول خدا! معناي اين جمله چيست؟

فرمود: معناي آن اينست كه شما بعد از من پيشوا و وارث هستيد كه خداي تبارك و تعالي مي فرمايد: «وَ نُريدُ اَنْ نَمُنَّ...».

( - سوره قصص: آيه 5 . )

( - معاني الاخبار: ص 79 . )

ابوالصّلاح كناني مي گويد:

كساني است كه خداي تبارك و تعالي در حقّش فرموده است: «وَنُريدُ اَنْ نَمُنَّ...».

( - ارشاد: ج 2، ص 180 / تفسير برهان: ج 3، ص 218 / مجمع البيان: ج 7، ص 239. )

اميرمؤمنان در يكي از كلمات قصار خود مي فرمايد:

«لتعطفنّ الدنيا علينا بعد شماسها عطف الضّروس علي ولدها».

يعني: «دنيا پس از چموشي به ما روي مي آورد آنچنانكه شتر بدخو به بچّه اش روي مي آورد». سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «وَنُريدُ اَنْ نَمُنَّ...».

( - نهج البلاغه كلمات قصار: رقم 209 / شرح نهج البلاغه: ج 19، ص 29 . )



( بازگشت رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) به دنيا )

«اِنَّ الَّذي فَرَضَ عَلَيكَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ اِلي مَعادٍ....».

«آن كس كه قرآن را بر تو فرض كرد، تو را به جايگاهت [= زادگاهت ] باز مي گرداند...».

( - سوره قصص: آيه 85 . )

امام صادق ( عليه السلام ) در تفسير اين آيه فرمود:

«پيامبر اكرم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) به سوي شما باز مي گردد».

( - بحارالانوار: ج 53، ص 46 / تفسير برهان: ج 3، ص 239. )

امام سجّاد ( عليه السلام ) نيز در تفسير اين آيه فرمود:

«پيامبرتان به سوي شما بر مي گردد».

( - بحارالانوار: ج 53، ص 56. )

ابوخالد كابلي از امام زين العابدين ( عليه السلام ) روايت مي كند كه در تفسير اين آيه فرمود: «رسول اكرم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) ، اميرمؤمنان ( عليه السلام ) وامامان ( عليهم السلام ) : به سوي شما باز مي گردند».

در محضر امام باقر ( عليه السلام ) از جابر بن عبداللَّه انصاري گفتگو شد، امام باقر ( عليه السلام ) فرمود: «خداوند رحمت كند جابر را، او از فقهاي ما بود. دانشش تا به آنجا رسيده بود كه مي دانست آيه (اِنَّ الَّذي فَرَضَ...) مربوط به رجعت است».

( - تفسير قمي: ج 2، ص 147 / نورالثّقلين: ج 4، ص 144 . )



رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) و علي ( عليه السلام ) همديگر را ملاقات مي كنند

از امام صادق ( عليه السلام ) تفسير اين آيه (انّ الّذي فرض...) را پرسيدند، فرمود:

- «به خدا سوگند، دنيا سپري نمي شود تا رسول اكرم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) وامير مؤمنان ( عليه السلام ) در (ثُوَيَّه) همديگر را ملاقات كنند و ( - «ثُوَيَّه» نام سرزميني در نواحي «كوفه» است، كه قبر ابوموسي اشعري آنجاست.

مستدرك سفينه: ج 1، ص 429. )

در آنجا مسجدي بسازند كه دوازده هزار در داشته باشد».

( - بحارالانوار: ج 53، ص 113 . )



روز فتح چه روزي است؟

در تفسير قمّي آمده است:

هنگامي كه رسول اكرم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) اخبار رجعت را بيان فرمود، پرسيدند: روز فتح چه روزيست؟

فرمود: در روز فتح كافران را ايمان آوردن سودي نمي بخشد و به آنها مهلت داده نمي شود.

( - تفسير قمي: ج 2، ص 171 / نورالثّقلين: ج 4، ص 233 . )





( منكران و ملحدان براي كيفر شدن باز مي گردند )



«قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا».

«گويند: اي واي بر ما، چه كسي ما را از خوابگاهمان بر انگيخت؟!».

( - سوره يس: آيه 52 . )

حسن بن شاذان مي گويد:

گروهي از عثمانيها در شهر واسط مرا آزار مي كردند و در هر فرصتي ضربه هائي بر من وارد كردند. من نامه اي به خدمت امام رضا ( عليه السلام ) نوشتم و از آزارهاي مردم واسط به محضر آن حضرت شكايت كردم. امام رضا ( عليه السلام ) با خطّ شريف خود در پاسخ نوشت: «خداي تبارك و تعالي از دوستان ما پيمان گرفته كه در حكومتهاي باطل در برابر آزار دشمنان صبر كنند. هنگامي كه اشرف مخلوقات قيام كند، خواهند گفت: اي واي بر ما، چه كسي ما را از خوابگاههاي خود برانگيخته است».

( - بحارالانوار: ج 53، ص 89 . )



( اين آيه با امام حسين ارتباط دارد )

«وَ وصَّيْنَا الْاِنْسانَ بِوالِدَيْهِ اِحْساناً، حَمَلَتْهُ اُمُّهُ كُرْهاً، وَوَضَعَتْهُ كُرهاً...».

«ما به انسان توصيه كرديم كه به پدر و مادرش نيكي كند، مادرش او را با ناراحتي بر زمين مي گذارد؛... ».

( - احقاف: 15. )

اين آيه از جهاتي با امام حسين ( عليه السلام ) ارتباط دارد:

يكي اينكه: لفظ «كُرْه» گذشته از مشقّت و دشواري حالت اكراه را نيز مي رساند و حضرت فاطمه ( عليها السلام ) كه از سرنوشت فرزندش آگاه شده بود، در حمل و وضع او نوعي اكراه داشت و مي فرمود:

من چه مي خواهم فرزندي را كه او را با چنين طرز فجيعي خواهند كشت.

ديگر اينكه: در ذيل اين آيه به حدّاقل مدّت حمل اشاره شده كه شش ماه است و امام حسين ( عليه السلام ) ششماهه به دنيا آمده بود.

در ضمن احاديثي كه در تفسير اين آيه و آيه شريفه «و نريد ان نمنّ علي الّذين ...(قصص/5» از اهلبيت عصمت وطهارت ( عليهم السلام ) : رسيده، آمده است:

«خداوند متعال پيامبرش را آگاه ساخت كه چه مصيبتهائي به امام حسين و اهلبيت او خواهد رسيد.

خدايش به او خبر داد كه امام حسين ( عليه السلام ) كشته مي شود ولي بعداً به اين دنيا باز مي گردد و دشمنانش را به قتل مي رشاند و بر سراسر جهان حكم فرمائي مي كند ...



خداوند به پيامبرش نويد داد كه اهلبيتش يك بار ديگر به اين جهان باز مي گردند و دشمنانشان را مي كشند و بر سراسر زمين حكم مي رانند».

( - بحارالانوار: ج 53، ص 102 / تفسير قمي: ج 2، ص 296 . )



( همه شگفتيها در ميان ماههاي (جمادي) و (رجب) است )



«يا اَيَّهَا الَّذينَ امَنُوا، لا تَتَولَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ، قَدْ يَئِسُوامِنَ الْاخِرَةِ كَما يَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ اَصْحابِ الْقُبُورِ».

«اي كساني كه ايمان آورده ايد! با قومي كه خداوند آنان را مورد غضب قرار داده دوستي نكنيد؛ آنان از آخرت مأيوسند، همان گونه كه كفّار مدفون در قبرها مأيوس مي باشند».

( - سوره ممتحنه: آيه 13. )





اميرمؤمنان ( عليه السلام ) به هنگام بحث از ظهور حضرت وليّ عصر (عج) ورجعت امامان معصوم ( عليهم السلام ) : فرمود:

«همه شگفتيها در ميان ماههاي (جمادي) و (رجب) است». يكي از اصحاب بلند شد و عرضه داشت: اي اميرمؤمنان، اين حوادث شگفت چيست كه موجب اينهمه تعجّب شما شده است؟

فرمود: «واي بر تو، چه چيزي شگفت تر از اينكه مرده ها برخيزند و گردن دشمنان خدا و دشمنان رسول اكرم و اهل بيت پيامب ( عليهم السلام ) : را بزنند! اينست تأويل آيه شريفه «يا اَيُهَا الَّذينَ امَنَّوا لا تَتَوَلَّوْا...».

( - بحارالانوار: ج 53، ص 60 / تأويل الآيات: ص 659 . )

اميرمؤمنان همچنين در يك خطبه طولاني جمله معروف: «واعَجَباً، كُلُّ الْعَجَب بيْنَ جُمادي وَ رَجَب» را به زبان آوردند، يكي از مستمعان گفت: اي امير مؤمنان اين چه حادثه شگفت انگيزي است كه اين همه موجب تعجّب شما شده است؟

فرمود: «واي بر تو، چه چيزي شگفت انگيزتر از اينكه مردگان برخيزند و گردن زنده ها را بزنند»!!

پرسيد: اين حادثه كي اتّفاق مي افتد؟

فرمود: «سوگند به خدائي كه دانه را شكافت و انسان را آفريد، گوئي با چشم خود مي بينم كه شمشيرهاي خود را بر شانه هاي خود حمايل كرده اند و در كوچه هاي كوفه پراكنده شده، گردن دشمنان خدا و پيامبر و مؤمنان را مي زنند. و اينست معناي آيه شريفه:

لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّه عَلَيْهِمْ».

( - بحارالانوار: ج 53، ص 81 . )





( در رجعت راه توبه بسته مي شود )



«سَنَسِمُهُ عَلَي الْخُرْطُوم».

«به زودي بر روي بيني اش مهر خواهيم زد».

( - سوره قلم: آيه 16 . )

در تفسير قمّي روايت كرده كه اين آيه مربوط به رجعت است، هنگامي كه شاه ولايت حضرت اميرمؤمنان ( عليه السلام ) رجعت كند و دشمنان آن حضرت نيز برگردند، بر پيشاني آنها مهر مي زند و نشاندار مي كند، چنانكه چارپايان را داغ مي زنند تا نشاندار شوند.

( - بحارالانوار: ج 53، ص 103 / نورالثّقلين: ج 5، ص 394. )

امام باقر ( عليه السلام ) در تفسير اين آيه فرمودند:

هنگامي كه روي بيني كافران مهر زده شد، ديگر كار از كار گذشته است.

( - نورالثّقلين: ج 5، ص 395 . )

در احاديث ديگر نيز آمده است كه:

در رجعت راه توبه بسته مي شود و كسي كه تا آن روز با ديدن حقايق ايمان نياورده باشد ديگر ايمان آوردن او را سودي نمي بخشد.



عصاي حضرت موسي ( عليه السلام ) در دست اميرمؤمنان ( عليه السلام )

در احاديث فراواني از امير مؤمنان ( عليه السلام ) روايت شده كه فرمود:

«من صاحب عصا هستم، من صاحب ميسم هستم».

( - بحارالانوار: ج 39، ص 343 و ج 53 ص 119 / نورالثّقلين: ج 4، ص 97 . )

در اين حديث منظور از «عصا» عصاي حضرت موسي است كه در دست آن حضرت خواهد بود، و «ميسم» به معناي چيزي است كه به وسيله آن بر پيشاني چارپايان داغ مي زنند و نشاندار مي كنند. چنانكه در آخرت اميرمؤمنان قسيم الجنّة و النّار هستند، در رجعت نيز دوست و دشمن را از يكديگر جدا مي سازند و بر روي بيني دشمنان به وسيله عصاي موسي مهر باطله مي زنند.



( رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) پنجاه هزار سال حكومت مي كند )



«تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ اِلَيْهِ في يَومٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسينَ اَلْفَ سَنَةٍ».

«فرشتگان و روح [= فرشته مقرّب خداوند] به سوي او عروج مي كنند در آن روزي كه مقدارش پنجاه هزار سال است».

( - معارج: 4. )

در روايات بسياري آمده است كه منظور از آن روز، مدّت سلطنت حضرت رسول اكرم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) در رجعت است.

امام صادق ( عليه السلام ) در تفسير اين آيه فرمود:

«روزيكه پنجاه هزار سالست، روزگار رجعت حضرت رسول اكرم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) است كه در رجعت مدّت فرمانروائي آن حضرت پنجاه هزار سالست. و مدّت فرمانروائي امير مؤمنان ( عليه السلام ) چهل و چهار هزار سال است».

( - بحارالانوار: ج 53، ص 104 / الايقاظ: ص 368 . )