بازگشت

نظر علمي شيعه در اثبات رجعت




نظر علماي شيعه در اثبات رجعت:

مرحوم علامه مجلسي رحمه اللَّه مي فرمايد:

... اكثر علماي اماميه دعواي اجماع بر حقيقت رجعت كرده اند مانند:

محمد بن بابويه در رساله اعتقادات - شيخ مفيد وسيد مرتضي و شيخ طبرسي و سيد بن طاووس وغير ايشان از اكابر علماي اماميه ... .

و نيز مي فرمايد:

«اگر احاديث رجعت متواتر نباشد در هيچ موردي نمي توان ادّعاي تواتر نمود».

( - بحار: ج 53، ص 123. )

و همچنين مي فرمايد:

چگونه ممكن است شخص با ايماني كه حقّانيت اهلبيت ( عليهم السلام ) : را باور كرده در مورد رجعت ترديد كند، در صورتي كه نزديك به 200 حديث صريح از امامان اهل بيت ( عليهم السلام ) : به طور متواتر به دست ما رسيده و بيش از چهل تن از بزرگان شيعه از قبيل شيخ طوسي، شيخ مفيد، سيّد مرتضي علم الهدي ، شيخ صدوق و كليني وامثال آنها در آثار پرارج خود گرد آورده اند.

سپس مي فرمايد: من تصوّر مي



كنم كه هر كس در مورد رجعت ترديد كند، او در مورد امامان اهلبيت شكّ دارد، چون آن را نمي تواند در ميان شيعيان ابراز كند، براي تخريب آئين مقدّس و براي گول زدن افراد ضعيف الايمان چنين اظهار مي كند كه اهلبيت را قبول دارد و رجعت را قبول ندارد.

( - بحارالانوار: ج 53، ص 122 و 123. )

مرحوم شيخ حرّ عاملي ؛ صاحب كتاب شريف «وسائل الشيعه» مي فرمايد:

«احاديث رجعت متواتر است و هرگز قابل تأويل نيست.

( - الايقاظ: ص 120 . )

و نيز مي فرمايد: ثبوت رجعت از ضروريّات مذهب شيعه است».

( - الايقاظ: ص 60 . )

«احاديث باب رجعت انصافاً از حدّ تواتر بيشتر است، اگر كسي تواتر اجمالي آن را هم نپذيرد از مقام علم و عقل دور است».

( - بيان الفرقان: ج 5، ص 275. )

امين الاسلام طبرسي مي فرمايد:

«همه شيعيان اماميه در مورد رجعت اجماع كرده اند و اخبار آن را تأييد مي كند و لذا هرگز جاي تأويل نيست».

( - مجمع البيان: ج 7، ص 235. )

شيخ مفيد نيز عقيده به رجعت را مورد اتّفاق همه شيعيان دانسته است.

( - انديشه هاي كلامي شيخ مفيد: ص 355 . )

شيخ ابن بابويه در كتاب من لا يحضره الفقيه روايت كرده است از حضرت امام صادق ( عليه السلام ) كه فرمود:

(ليس منّا من لم يؤمن بكرّتنا و لم يستحل متعتنا)

از ما نيست كسي كه ايمان به بازگشت

ما نداشته باشد، و متعه را حلال ندانsد

من لايحضره الفقيه: ج 3، ص 458

( امام حسين ( عليه السلام ) براي هر ضربتي يك ضربت مي زند )

امام صادق ( عليه السلام ) فرمود:

اوّل كسي كه در رجعت به دنيا باز مي گردد امام حسين ( عليه السلام ) واصحاب باوفاي ايشانند، آنگاه يزيد و يارانش نيز بر مي گردند.

امام حسين ( عليه السلام ) همه آنها را مي كُشد، دقيقاً براي هر ضربتي يك ضربت مي زند.

( - تفسير نور الثقلين: ج 3، ص 140. )



( هر كس به هفت چيز اقرار كند مؤمن است )

حضرت صادق ( عليه السلام ) فرمود:

هر كه اقرار كند به هفت چيز مؤمن است (و از جمله آنها ايمان به رجعت را ذكر كرده است).

هر كه اقرار كند به يگانگي خدا،

و اقرار كند به رجعت،

و به متعه زنان، و به حج تمتع، و ايمان بياورد به معراج،

و به سؤال قبر، و حوض كوثر، و شفاعت، و خلق بهشت ودوزخ، و صراط و ميزان، و بعث و نشور و جزا و حساب، پس او مؤمن است به حق و راستي و او از شيعيان ما اهل بيت است.

( - حق اليقين (علامه مجلسي): ص 354 . )



( حادثه بعد از ظهور حضرت مهدي ( عليه السلام ) )



علي بن مهزيار يكي از نيك بختاني است كه سعادت تشرّف به پيشگاه حضرت بقية اللَّه - روحي فداه - را پيدا كرده وداستانش مشهور است.

در اين تشرّف قسمتي از علايم ظهور و برنامه هاي جهاني آن حضرت را از زبان مباركش شنيده است.

هنگامي كه حضرت بقية اللَّه از ورود خود به مدينه و بيرون آوردن جسد نحس آن دو نفر و به دار آويختن آنها سخن گفت علي بن مهزيار پرسيد:

پس چه حوادثي روي مي دهد اي سرور من؟

فرمود: «رجعت، رجعت، رجعت».

( - تفسير البرهان: ج 2، ص 407. )







( حضرت مهدي ( عليه السلام ) قرض شيعيان را ادا فرمايد )

امام صادق ( عليه السلام ) فرمود:

حضرت مهدي ( عليه السلام ) به سوي كوفه برگردد و حق - سبحانه وتعالي - از آسمان طلا بباراند براي ايشان به شكل ملخ، چنانچه بر حضرت ايّوب باريد و حضرت قسمت نمايد به اصحابش گنج هاي زمين را از طلا و نقره و جواهر.

مفضل پرسيد: اگر يكي از شيعيان شما بميرد و قرضي از برادران مؤمن در ذمه او باشد چگونه خواهد بود؟

امام صادق ( عليه السلام ) فرمود:

حضرت مهدي ( عليه السلام ) ندا فرمايد در تمام عالم كه، هر كه قرضي بر يكي از شيعيان ما داشته بيايد و بگويد، پس همه را ادا فرمايد، حتّي يك دانه سير و يك دانه خردل.

( - گياهي است شبيه به ترب، امّا كوچكتر. (فرهنگ عميد) )

( - حق اليقين (علامه مجلسي): ص 368 . )



( اوّل كسي كه به دنيا بر مي گردد امام حسين ( عليه السلام ) است )

قال الصادق ( عليهم السلام ) :

«أوّل من يرجع الي الدنيا، الحسين بن علي ( عليه السلام ) فيملك حتّي يسقط حاجباه علي عينيه من الكبر...».

امام صادق ( عليه السلام ) فرمود:

«اوّل كسي كه در رجعت به دنيا بر مي گردد حضرت امام حسين ( عليه السلام ) خواهد بود و آن مقدار حكومت و رهبري خواهد كرد كه از پيري موهاي ابروهاي او بر روي ديده اش آويخته شود».

( - بحار الانوار: ج 53، ص 46 . )



( خبر دادن امام حسين ( عليه السلام ) از بازگشت خويش به دنيا )



جابر از امام باقر ( عليه السلام ) روايت مي كند: حضرت امام حسين ( عليه السلام ) در صحراي كربلا پيش از شهادت فرمودند:

«جدّم رسول خدا6 به من فرمود:

اي فرزند! تو را به سوي عراق خواهند برد، در زميني كه پيغمبران و اوصياي ايشان در آنجا يكديگر را ملاقات كرده اند يا خواهند كرد، و آن زمين را «عمورا» مي گويند، در آنجا شهيد خواهي شد و با تو جماعتي از اصحاب تو نيز به شهادت خواهند رسيد، كه درد و رنج بريدن آهن به ايشان نخواهد رسيد، چنانچه آتش را حقتعالي بر حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) سرد وسلام گردانيد، همچنين آتش جنگ بر تو و اصحاب تو سَرد وسلام خواهد شد».

( - بحار الانوار: ج 53، ص 62 . )



امام حسين ( عليه السلام ) خطاب به اصحاب خود فرمود:

«بشارت باد شما را، شاد باشيد كه ما به نزد پيغمبر خود مي رويم، پس مي مانيم در آن عالم آنقدر كه خدا بخواهد.

پس اوّل كسي كه زمين شكافته مي شود و از زمين بيرون مي آيد من خواهم بود و همراه بيرون آمدن من، بيرون خواهد آمد اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) و قيام خواهد كرد قائم ما ( عليه السلام ) پس نازل مي شود بر من گروهي از آسمان از طرف حق تعالي (كه هرگز بر روي زمين فرود نيامده باشند) با جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و لشكرها از ملائكه.

و فرود مي آيد محمد و علي ( ( عليهماالسلام ) ) و من و برادرم و جميع آنها كه خدا بر ايشان منّت گذاشته از انبياء و اوصياء، سوار شده بر اسبان خدائي ابلق از نور، كه هيچ مخلوقي پيش از آنها، بر آنها سوار نشده است.

( - هر چيز دو رنگ، خصوصاً سياه و سفيد را گويند. )

پس حضرت رسول خدا6 عَلَمْ خود را به دست مي گيرد وحركت مي دهد و شمشير خود را به دست قائم ما مي دهد، پس بعد از آن، آنچه خدا خواهد مي نمائيم.

پس از آن حقتعالي بيرون مي آورد از مسجد كوفه چشمه اي از روغن و چشمه اي از آب و چشمه اي از شير.

پس آنگاه حضرت اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) شمشير حضرت رسول ( صلي الله عليه وآله وسلم ) را به من مي دهد و مرا به جانب مشرق و مغرب بفرستد، پس هر كه دشمن خدا باشد خونش را بريزم و هر بتي را بيابم بسوزانم تا اينكه به زمين هند برسم و جميع بلاد هند را فتح كنم.

و حضرت دانيال و يوشع زنده شوند و بيايند به سوي حضرت اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) و گويند:

«راست گفتند خدا و رسول او در وعده ها كه دادند».

پس هفتاد نفر با ايشان بفرستد به سوي بصره كه هر كه در مقام مقاتله در آيد او را بكشند، و لشكري به سوي بلاد روم بفرستد كه آنها را فتح كنند.

پس هر حيوان حرام گوشت كه باشد بكُشم تا آنكه به غير حلال و پاك و پاكيزه در روي زمين نباشد ... يهود و نصاري وساير ملل را مخيّر گردانم ميان اسلام و شمشير، پس هر كه مسلمان شود منّت گذارم بر او و هر كه اسلام را نخواهد خونش را بريزم.

و هيچ مردي از شيعيان ما نماند مگر آنكه خدا ملكي به سوي او بفرستد كه خاك را از روي او پاك كند و زنان و منزل او را در بهشت به او نشان دهد.

و هر كور و زمين گير و مبتلائي كه باشد خدا به بركت ما اهل بيت آن بلاها را از او دفع نمايد.

و حق تعالي بركت را از آسمان به زمين فرو فرستد به مرتبه اي كه شاخه هاي درختانِ ميوه دار از زيادي ميوه بشكند وميوه تابستان در زمستان و ميوه زمستان در تابستان به عمل آيد و اين است معني قول حقتعالي كه فرمود:

«وَ لَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُري آمَنُوا وَ اتَّقُوا لَفَتَحْنا...»

«و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان مي آوردند و تقوا پيشه مي كردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مي گشوديم؛ ولي (آنهإ؛ حق را) تكذيب كردند؛ ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم».

( - سوره اعراف: آيه 96 . )

سپس فرمود:

خداوند به شيعيان ما كرامتي ببخشد كه مخفي نماند بر ايشان هيچ چيز در زمين و آنچه در زمين است، حتّي آنكه اگر كسي بخواهد از احوال خانواده خود اطّلاع حاصل كند خدا به او الهام مي كند به آنچه كه آنها انجام مي دهند.

( - بحار الانوار: ج 53، ص 62 . )

( حساب خلائق در رجعت با امام حسين ( عليه السلام ) است )

قال الصادق ( عليه السلام ) :

«انّ الّذي يلي حساب النّاس قبل يوم القيامة الحسين بن علي ( عليهماالسلام ) فأمّا القيامة فانّما هو بعث إلي الجنّة و بعث إلي النّار»

از امام صادق ( عليه السلام ) روايت شده:

حساب خلايق با حضرت امام حسين ( عليه السلام ) خواهد بود در رجعت پيش از قيامت و اما قيامت، پس در قيامت مردم مبعوث مي شوند تا به بهشت يا به جهنّم بروند.

( - بحار الانوار: ج 53، ص 43، ح 13. )





( ياران امام حسين ( عليه السلام ) هنگام بازگشت آن حضرت به دنيا )



از امام صادق ( عليه السلام ) روايت شده كه:

گروهي از فرشتگان از خداي تبارك و تعالي اجازه گرفتند كه براي ياري امام حسين ( عليه السلام ) نازل شوند، چون به سرزمين كربلا رسيدند امام حسين ( عليه السلام ) به شهادت رسيده بود.

به آنها خطاب شد ملازم قبر او باشيد تا وقتي كه خروج كند، در آن روز از ياران او خواهيد بود، اين فرشتگان همواره در كنار قبر آن حضرت هستند و براي آن حضرت گريه مي كنند تا روزي كه خارج شود و آنها از ياران و ياوران او باشند.

( - كامل الزّيارات: ص 88 . )

در برخي منابع تعداد همراهان امام حسين 95 ( عليه السلام ) هزار نفر آمده است.

( - تفسير فرات: ص 203 . )



امام حسين ( عليه السلام ) چهل هزار سال حكومت مي كند:

امام صادق ( عليه السلام ) فرمود:

«نخستين كسي كه در رجعت بر مي گردد حسين بن علي ( عليه السلام ) است، چهل هزار سال در روي زمين مي ماند، تا از كثرت سنّ، ابروانش بر روي چشمهايش بريزد».

( - بحار الانوار: ج 53، ص 46 / تفسير برهان: ج 2، ص 408 . )





( امام حسين ( عليه السلام ) حضرت مهدي ( عليه السلام ) را غسل مي دهد )



«ثُمَّ رَدَدْنا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْناكُمْ بِاَمْوالٍ وَ بَنينَ وَ جَعَلْناكُمْ اَكْثَرَ نَفيراً»

( - سوره اسراء: آيه 6 . )

«سپس شما را بر آنها چيره مي كنيم؛ و شما را بوسيله داراييها و فرزنداني كمك خواهيم كرد، ونفرات شما را بيشتر (از دشمن) قرار مي دهيم».

در تفسير آيه شريفه 6 از سوره اسراء چنين روايت شده:

... امام حسين ( عليه السلام ) با هفتاد نفر از يارانش، كه خودهاي دو روي طلا بر سر دارند، و به مردم اعلام مي كنند كه اين ( - كلاه آهني، كلاه فلزي كه در جنگ بر سر مي گذارند. (فرهنگ عميد). )

حسين [ ( عليه السلام ) ] است كه خارج شده است، تا مؤمنان در مورد او دچار شك وترديد نشوند و خيال نكنند كه شيطان يا دجّال است. واين هنگامي است كه حضرت مهدي ( عليه السلام ) در ميان مردم است.

هنگامي كه همه مؤمنان امام حسين ( عليه السلام ) را شناختند و همگي يقين كردند كه او حضرت حسين ( عليه السلام ) است، اجل حضرت مهدي ( عليه السلام ) فرا مي رسد و ديده از جهان فرو مي بندد.

( - حضرت مهدي ( عليه السلام ) همانند ديگر ائمه ( عليهم السلام ) : پس از رحلتشان قبل از قيامت به دنيا باز مي گردند. (پس از اين روايتي را در اين مورد متذكر خواهيم شد). )

آنگاه امام حسين ( عليه السلام ) او را غسل و كفن و حنوط مي كند و به خاك مي سپارد. كه هرگز امام را جز امام غسل نمي دهد.

( - بحارالانوار: ج 51، ص 56 / كافي: ج 8، ص 206 . )



( مؤمنان و دشمنانشان زنده مي شوند تا انتقام بگيرند )



از حضرت امام موسي كاظم ( عليه السلام ) روايت شده است كه:

«در رجعت ارواح مؤمنان با ارواح دشمنان ايشان به سوي بدن هايشان برگردند، تا حق خود را از ايشان بستانند.

هر كس را كه عذاب و شكنجه كرده باشد از او انتقام بگيرند.

و اگر مؤمنان را به خشم آورده باشند او را به خشم مي آورند. و اگر مؤمني را كشته باشند، در عوض او را بكشند.

پس مؤمنان سي ماه بعد از كشتن دشمنان خود زندگاني مي كنند و بعد از آن، همه در يك شب بميرند، مؤمنان به بهشت و دشمنان به بدترين عذابهاي جهنّم بر گردند».

( - بحار الانوار: ج 53، ص 44، ح 16 / حق اليقين: ص 341. )





( برگشتن حضرت عيسي ( عليه السلام ) در عهد امام زمان ( عليه السلام ) )



علي بن ابراهيم در تفسيرش روايت كرده كه:

شهر بن خوشب گفت، حجاج به من گفت:

در قرآن كريم آيه اي هست كه تفسيرش مرا عاجز كرده است ونمي فهمم و آن آيه اين است:

«وَ اِنْ مِنْ اَهْلِ الْكِتابِ اِلاّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ...».

يعني: «و هيچ يك از اهل كتاب نيست مگر اينكه پيش از مرگش به او [= حضرت مسيح ] ايمان مي آورد... ».

( - سوره نساء: آيه 159. )

حجاج گفت:

به خدا سوگند كه من امر مي كنم كه گردن يهود و نصراني را بزنند [تا بلكه ايمان بياورند] و نظر مي كنم كه لب او حركت نمي كند تا بميرد.

شهر بن خوشب مي گويد: به او گفتم:

اي امير اين مراد [ومنظور آيه ] نيست كه شما فهميده ايد.

حجاج گفت:

پس [منظور آيه چيست و] چه معني دارد.

من گفتم:

[منظور آيه اين است كه ] حضرت عيسي ( عليه السلام ) پيش از قيامت از آسمان به زمين خواهد آمد، پس نمي ماند هيچ يهودي و غير يهودي مگر آنكه ايمان به حضرت عيسي ( عليه السلام ) مي آورند پيش از مردن عيسي ( عليه السلام ) و [آن حضرت ] در پشت سر حضرت مهدي ( عليه السلام ) نماز خواهد خواند.

حجاج گفت: واي بر تو اين [مطلب و قضيه ] را از كجا آوردي و از چه كسي شنيده اي؟

گفتم: از حضرت امام محمد باقر ( عليه السلام ) شنيده ام.

حجاج گفت: به خدا قسم كه از چشمه صافي برداشته اي.

( - بحار الانوار: ج 53، ص 50 / حق اليقين: ص 341. )





( كساني كه در دنيا هلاك شدند به دنيا بر نمي گردند )



«وَ حَرامٌ عَلي قَرْيَةٍ اَهْلَكْناها اَنَّهُمْ لايَرْجِعُونَ».

( - سوره انبياء: آيه 95 . )

«و حرام است بر شهرها و آباديهايي كه (بر اثر گناه) نابودشان كرديم (كه به دنيا باز گردند؛) آنها هرگز باز نخواهند گشت»

آنچه كه از روايات استفاده مي شود عدّه اي از خوبان وعدّه اي از بدان در رجعت بر نمي گردند و آنها عبارتند از:

كسانيكه در دنيا به عذاب الهي هلاك شده اند.

از امام صادق ( عليه السلام ) و امام باقر ( عليه السلام ) روايت شده است كه:

«هر محلّي كه اهالي آن به عذاب الهي گرفتار و هلاك شده باشند در زمان رجعت باز نخواهند گشت.

و اين آيه (و حرام علي قرية...) از بزرگترين دلائل بر اثبات رجعت مي باشد، به جهت آنكه در اسلام كسي نيست كه منكر رجعت در قيامت و عالم آخرت باشد خواه آنكه به عذاب الهي هلاك شده و يا به مرگ عادي مرده باشد.

پس سخن خداوند «لايرجعون = باز نخواهند گشت» مربوط به رجعت در عالم دنيا است، چون در قيامت همگان رجعت مي كنند و محشور مي شوند تا اهل معصيت در آتش دوزخ گرفتار آيند.

( - بحار الانوار: ج 53، ص 52 و 60 و 118 و ج 90، ص 85 . )



( بني اميه را از دم شمشير بگذرانيم )



خداوند در قرآن كريم مي فرمايد:

«رُبَما يَوَدُّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ كانُوا مُسْلِمينَ».

«كافران (هنگامي كه آثار شوم خود را ببينند) چه بسا آرزو مي كنند كه اي كاش مسلمان بودند».

( - سوره حجر: آيه 2 . )

امام باقر ( عليه السلام ) در تفسير اين آيه به نقل از وجود مقدس اميرمؤمنان ( عليه السلام ) مي فرمايد:

«هنگامي كه من و شيعيانم خارج شديم [و به دنيا برگشتيم ]، عثمان و پيروانش نيز خارج شوند و بني اميّه را از دم شمشير بگذرانيم، كافران آرزو مي كنند كه اي كاش مسلمان بودند».

( - بحار الانوار: ج 53، ص 64 . )





( همه در اوج قدرت و نعمت زندگي مي كنند )



اميرمؤمنان ( عليه السلام ) فرمود:

سوگند به خداوندي كه دانه را شكافت و انسان را آفريد، در آن زمان [رجعت ] همگي در اوج قدرت و نعمت زندگي مي كنند.

و از دنيا نمي روند جز اينكه يك هزار پسر براي آنها متولّد شود، كه همگي به دور از هرگونه بدعت و انحراف زندگي مي كنند.

به كتاب خدا عمل مي كنند و از سنّت رسول اللَّه پيروي مي كنند وهمه خطرات و نگرانيها از آنها دور مي شود.

( - بحارالانوار: ج 51، ص 57 . )





( يزيد چند بار به دنيا بر مي گردد )



از بعضي روايات استفاده مي شود كه: يزيد و يزيديان چندين بار به اين دنيا بر مي گردند و در هر دفعه به كيفر اعمال خود مي رسند.

اينك به سه دسته رواياتي كه در اين زمينه آمده است اشاره مي كنيم:

1 - امام صادق ( عليه السلام ) فرمود:

«... گروهي از مؤمنان با صلابت پيش از قيام قائم ( عليه السلام ) برانگيخته مي شوند و انتقام خون حسين ( عليه السلام ) و يارانش را مي گيرند.

( - كامل الزيارات: ص 63 / تفسير نور الثقلين: ج 3، ص 138. )

2 - روايت شده:

هنگامي كه قائم ما قيام كند انتقام خون امام حسين ( عليه السلام ) را مي گيرد.

( - مستدرك: ج 3، ص 414 / اثبات الهداة: ج 7، ص 102 و 105. )

3 - و نيز روايت شده:

در پايان عمر حضرت ولي عصر (عج) امام حسين ( عليه السلام ) با هفتاد نفر از اصحابش رجعت مي كند و از يزيد و يزيديان قصاص مي كند.

( - بحار الانوار: ج 53، ص 61 . )







( آخرين بر گشت علي ( عليه السلام ) به دنيا و كشته شدن شيطان )



«قالَ رَبِّ فَانْظِرْني اِلي يَوْمِ يُبْعَثُونَ . قالَ فَاِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرينَ. اِلي يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ»

( - سوره ص: آيه 79 الي 81 . )

گفت: «پروردگارا! مَرا تا روزي كه انسانها برانگيخته مي شوند مهلت ده». فرمود: «تو از مهلت داده شدگاني. ولي تا روز و زمان معيّن».

( - نظر مرحوم علامه طباطبائي در تفسير اين آيه:

«... روز معيّن، روزيست كه خداي تبارك و تعالي اجتماع بشري را اصلاح خواهد فرمود، ريشه فساد را قطع خواهد كرد، ديگر كسي جز خدا را نخواهد پرستيد. آن روز پايان مهلت ابليس است». تفسير الميزان: ج 12، ص 168. )

«ابليس از خدا خواست كه او را تا روز قيامت مهلت دهد، ولي خداوند آن را ردّ كرد و فرمود:

(تا روز وقت معلوم تو از مهلت داده شده ها هستي)، چون روز وقت معلوم فرا رسد، ابليس با تمام پيروانش كه از زمان ( - سوره حجر: آيه 36 - 38 . )

خلقت آدم تا آنروز از او پيروي كرده اند، ظاهر مي شود ...»

و حضرت اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) برگردد و اين آخرين برگشت آن حضرت است.

راوي گفت: مگر [علي ( عليه السلام ) ] رجعتهاي بسيار خواهد كرد؟

حضرت فرمودند: بلي.

و هر امامي كه در قرني بوده باشد نيكوكاران و بدكاران زمان او بر مي گردند تا حق تعالي مؤمنان را بر كافران غالب گرداند ومؤمنان از ايشان انتقام بگيرند.

پس چون آن روز [يعني آخرين رجعت علي ( عليه السلام ) ] برسد، حضرت اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) برگردد با اصحابش، و شيطان نيز بيايد با اصحابش، و ملاقات ايشان در كنار فرات واقع شود نزديك به كوفه، پس كُشت و كشتاري بينشان واقع مي شود كه هرگز چنين قتلي واقع نشده باشد.

امام صادق ( عليه السلام ) فرمود: گويا مي بينم اصحاب حضرت امير را كه صد قدم از پشت سر بر مي گردند و پاي بعضي در ميان آب فرات داخل شود. پس ابري از آسمان فرود آيد كه پر شده باشد از ملائكه، و رسول خدا6 در حالي كه اسلحه اي از نور در دست داشته باشد، در پيش آن ابر مي آيد، چون نظر شيطان بر آن حضرت بيافتد عقب نشيني كند، و اصحابش به او گويند: اكنون كه پيروز شدي به كجا مي روي؟

شيطان مي گويد: من مي بينم آنچه شما نمي بينيد، من مي ترسم از پروردگار عالميان.

پس حضرت رسول 6 به او مي رسد و حربه در ميان دو كتفش بزند كه او و اصحابش همه هلاك شوند.

( - سلاح، آلت جنگ از قبيل شمشير و خنجر و سرنيزه.

بعد از آن، همه مردم خدا را به يگانگي بپرستند و هيچ چيز را باخدا شريك نگردانند.

حضرت اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) چهل و چهار هزار سال حكومت خواهد كرد... پس در آنوقت دو باغ سر سبز كه حقتعالي ( - مرحوم مجلسي در كتاب حق اليقين: ص 341 مي فرمايد: چهل و چهار هزار فرزند از صلب علي ( عليه السلام ) متولد شود و همه پسر، هر سال يك فرزند. )

در سوره الرحمن فرموده در دو طرف مسجد كوفه به هم رسد.

( - بحار: ج 53، ص 42، ح 12 / حق اليقين مرحوم مجلسي ؛ ص 341 . )