پيروزي بدون خونريزي
از ويژگيهاى حكومت الهى حضرت مهدى ، پيروزى بدون خونريزى است . و حمام خونى كه جهانگيران جهان از قبيل اسكندر و چنگيز و تيمور براى كشور گشايى به پا كردند، در حكومت جهانى حضرت مهدى منتفى است .
حكومت حضرت مهدى ، جهانگيرى و جهانگشايى نيست ، بلكه جهانبانى و جهانمدارى است و اين ويژه حكومتهاى الهى است كه در هر سه حكومتها تحقق داشته و قدرت حكومت ، با مهر و رحمت همراه بوده است .
به يقين روزى خواهد رسيد كه حكومت الهى حضرت مهدى ، جهان و جهانيان را زير پوشش خود قرار خواهد داد بدون آن كه خونريزى در كار باشد، بشر به حسب فطرت از آغاز پيدايش خود، خواهان بر پايى عدل بوده و هست ولى اين خواسته فطرى ، براى بر پايى حكومت عدل كافى نيست .
چنانچه حكومت عدل را با زور سر نيزه نمى شود به پا كرد؛ چون ظلم به جز ظلم نخواهد زاييد و قداست هدف ، مبرر وسيله نخواهد بود. ولى هنگامى كه خواسته فطرى بشر، اشتداد پذيرفت و به مرتبه شوق رسيد و فاعليت پيدا كرد، آن وقت است كه زمينه براى بر پايى حكومت عدل عالمگير مهدى آماده شده است .
اشتداد خواسته فطرى بشر، وقتى است كه ظلم و ستم بسيار شود و بشر از آن به تنگ آيد تا خواسته فطرى او فاعليت پيدا كند و او را بر انگيزد كه شب و روز در راه پيدا كردن عدل گام بر دارد و موانع رسيدن به آن را يكان يكان از ميان بردارد. تا به هدف برسد.
در اين هنگام ، قائدى توانا و بزرگوار و شناخته شده ، قدم در ميان خواهد گذارد و حكومت عدل را بر پا خواهد كرد.
و نخستين حكومت عدل در نقطه اى از جهان بر پا خواهد شد و درخشندگى پيدا خواهد كرد و همسايگان از آن آگاه خواهند شد. يكان يكان به سويش مى شتابند و الحاق خود را به حكومتش اعلام مى دارند. نوبت به جهانيان مى رسد و ملتهاى جهان از آن استقبال مى كنند و با جان و دل مى خواهند كه در ظل حكومتش قرار گيرند.
چنين حكومتى درست برخلاف جهانگيرى جهانگشايان خواهد بود؛ چون آنها مى خواهند كشورهاى ديگر را تسخير كنند و ملتها با آنها مى جنگند و از خود دفاع مى كنند و پيروزى جهانگشا، با خونريزى محقق مى شود.
بر پا كننده عدل را ملتهاى جهان ، خواستارش هستند تا در ظل حمايتش قرار گيرند. و پيروزى عدالت به دست مهدى در سراسر گيتى محقق مى شود و حكومت الهى به جاى حكومتهاى بشرى مى نشيند و جهان پر از عدل و داد مى شود و خواسته همگانى خلق ، تحقق مى پذيرد.
خداى خلق هم وعده و مژده داده است كه چنين روزگارى خواهد آمد. از ويژگيهاى خاص حكومتى الهى آن است كه در اين حكومتها اقليت و اكثريت وجود ندارد؛ همگان در آن يكسانند و حكومت ، حكومت مردم است . پيدايش اقليت و اكثريت در حكومتها، يا نژادى است و يا مذهبى ، مساوات نژادى ، اقليت و اكثريت نژادى را از ميان بر مى دارد؛ چنانچه عدل شمولى ، اختلافات مذهبى را مى شويد و به دريا مى افكند.