بازگشت

دستيار مهدي(ع) معلم موسي(ع)


موعود عدالت گستر، مهدي فاطمه(ع) مانند ديگران نياز به اصحاب و ياراني پاك و مخلص دارد كه به وسيله راهنماييهاي حكيمانه آن حضرت بتوانند در پيشبرد اهداف مقدسش گامهاي بزرگي بردارند. ياران امام مهدي(ع) دو دسته اند:



1 - ياران مهدي در زمان غيبت.



2 - ياران مهدي در زمان حضور و قيام آن حضرت.



ياران مهدي در زمان غيبت آن قدر فراوانند كه نه ما آن ها را مي شناسيم و نه از كار و وظايفشان باخبريم اما به هر حال اخبار و احاديث اسلامي به نام فرد و يا گروه و طبقه خاصي به عنوان ياران مهدي در عصر غيبت اشاره كرده اند كه به شناسايي يكي از اين چهره هاي مقدس مي پردازيم.



خضر بسياري از ما نام خضر را شنيده ايم چهره اي كه سابقه چندين هزار ساله دارد، چهره اي كه با پيامبر خدا يعني حضرت موسي سفر دريايي داشت، چهره اي كه از بهترين ياران ذوالقرنين بوده است. خداوند به او عمر طولاني داد تا بر طولاني بودن عمر امام زمان دليل و برهاني قوي باشد. او را نگه داشت تا انيس و مونس تنهايي امام زمان ما در زمان غيبت باشد.



نام و نسب همانگونه كه تاريخ نويسان در نام حضرت خضر اختلاف دارند، در نسب او نيز اختلاف دارند. طريحي به نقل اين اقوال پرداخته مي نويسد: خضر صاحب موسي بفتح خاء و بكسر آن و سكون ضاد و فتح و يا كسر آن. وي فرزند ماعيد بن عيص بن اسحاق است. و برخي گفته اند: نامش ايليا فرزند ملكان بن قالع بن قالع بن ارفخشد بن سام بن نوح مي باشد. و در برخي شروح آمده كه نامش الياس بن ملكان بن ارفخشد بن سام بن نوح است. و گفته شده كه نامش ايليا بن عاميل بن شمالخين بن اريا بن علقما بن عيص بن اسحاق بن ابراهيم است. همچنين گفته اند نامش ارميا بن حلشا، و از اسباط هارون بوده است. ولي اصح آن است كه اهل سير نقل كرده و آنچه كه از پيامبر رسيده كه نامش بليا بن ملكان عامر بن ارفخشد بن سام بن نوح مي باشد. بنابراين نام اصلي وي خضر نبوده بلكه به خاطر صفاتي كه در او بوده است به خضر معروف شده است.



آيا خضر پيامبر بوده است؟ در اينكه آيا حضرت خضر پيامبري از پيامبران و يا بنده اي از بندگان صالح خدا بوده بحث و گفتگو است. در بعضي اخبار آمده است كه خضر و ذوالقرنين پيامبر نبوده بلكه هر دو عالم بوند. چنانچه بريد بن معاويه از امام باقر و صادق نقل مي كند كه حضرت فرمود: صاحب موسي - خضر - و ذوالقرنين پيامبر نبودند بلكه عالم بودند. اما بسياري از علما به استناد برخي آيات و روايات معتقدند كه حضرت خضر(ع) پيامبري از پيامبران خدا بوده است.



علامه طريحي مي فرمايد: بسياري از علما مي گويند وي پيامبر بوده و استدلال كرده اند به اينكه به موسي گفت: «و ما فعلت عن امري هرگز اين كارها را از پيش خود انجام ندادم.»



علامه طباطبايي پس از آنكه مساله عالم بودن خضر را مطرح مي كند، بعد مي فرمايد: لكن آيات نازل شده در قصه خضر و موسي ظاهر در اين است كه وي پيامبر بوده است.



و آنگاه اضافه مي كند: آنچه كه از روايات نبوي و از طريق اهل بيت وارد شده چنانكه محمد بن عماره از امام صادق آورده به دست مي آيد كه خضر پيامبري مرسل بوده است كه خداوند وي را به سوي قومش فرستاد. او نيز مردم را دعوت به توحيد و اقرار به انبيا و رسل و كتابهاي آسماني نمود.



ويژگيهاي خضر(ع) حضرت خضر(ع) داراي ويژگيهاي زيادي است كه به برخي از آنها به استناد روايات اشاره مي كنيم:



1 - وي از جمله كساني است كه به چشمه آب حيات دست پيدا كرده و مقداري از آن را نوشيده است.



2 - خضر(ع) هم اكنون زنده است و تا نفخ صور زنده خواهد بود. امام رضا(ع) فرمود: خضر از آب حيات نوشيد پس او زنده است تا نفخ صور دميده شود.



حلبي نيز در همين راستا آورده است كه: اجمع العلماء بالنقل علي كون الخضر حيا باقيا الي الآن.



3 - خداوند به خضر(ع) توان و قدرت نيرومندي عطا كرده، چنانكه طريحي مي نويسد: خداوند به خضر توان و قدرت بسيار بالايي عطا كرد. و مسؤول مقدمة الجيش ذي القرنين بوده است.



4 - از خصوصيات و ويژگيهاي خضر اين بوده كه به هر كجا مي نشسته آنجا سرسبز مي گشت. امام صادق(ع) فرمود: بر هيچ تخته خشكيده اي نمي نشست مگر آنكه سبز مي گشت و بر هيچ زميني بي آب و علف قرار نمي گرفت مگر آن كه سرسبز مي گشت و به همين جهت خضر ناميده شد. همچنين گفته شده كه هر گاه به نماز مي ايستاد اطرافش سرسبز مي گشت.



5 - قرآن مجيد هر چند آشكارا نام او را نبرده است اما از او به عنوان عالم ياد كرده است و در سوره كهف در جريان ملاقات حضرت موسي با خضر چنين مي فرمايد: «فوجدا عبدا من عبادنا آتيناه رحمة من عندنا و علمناه من لدنا علما».



6 - هر كجا نامش برده شود فورا حاضر مي گردد. امام رضا(ع) در باره اين ويژگي مي فرمايد: «و انه ليحضر حيث ما ذكر فمن ذكره منكم فليسلم عليه » هر كجا از او ياد شود همانجا حاضر مي شود، پس هر يك از شما به ياد او افتاد بر او سلام كند.



7 - حضور همه ساله در مراسم حج. همچنين امام رضا(ع) مي فرمايد: «و انه ليحضر الموسم كل سنة فيقضي جميع المناسك و يقف بعرفه فيؤمن علي دعاء المؤمنين » همه ساله در مراسم حج حضور مي ياب و تمام مناسك حج را نيز انجام مي دهد، و در عرفات در كنار ساير حجاج خانه خدا مي ايستد و بر دعاي مؤمنين آمين مي گويد.



8 - اندرزگويي و نصيحت پذيري. از ديگر ويژگيهاي حضرت خضر(ع) اين است كه هم به ديگران توصيه و اندرز مي داده و هم دنبال آن بوده كه از نصايح و گفته هاي بزرگان و صالحان كمال بهره و استفاده را ببرد. مثلا گاه مي بينيم كه معصومين (عليهم السلام) امثال امام صادق و امام باقر و امام زين العابدين وصاياي او را به موسي و اندرزهاي خضر را به ديگران براي ما نقل كرده اند. و گاهي هم روايت كرده اند كه خضر به محضرشان مي رفته و درخواست نصيحت و توصيه مي نموده مثلا به اميرالمؤمنين پيشنهاد كرد كه مرا به كاري راهنمايي كن كه اگر آن را انجام دهم خداوند مرا از آتش جهنم نجات دهد.



آيا خضر(ع) را مي توان ديد؟ در اينكه آيا مي شود حضورا به خدمت خضر رسيد يا نه باز روايات دو دسته هستند دسته اول آنهايي مي باشند كه امكان رؤيت را نفي كرده حتي از امامان معصوم.



مثلا از امام رضا(ع) نقل شده كه فرمود: «و انه لياتينا فيسلم فنسمع صوته و لا نري شخصه .. » خضر نزد ما مي آيد و به ما سلام مي كند پس ما صدايش را مي شنويم ولي شخص او را نمي بينيم.



همچنين از حضرت رضا(ع) روايت شده كه هنگامي كه رسول خدا رحلت كرد شخصي در خانه اهل بيت آمده و به آنان تعزيت و تسليت گفت، اهل بيت صدايش را مي شنيدند اما شخص او را نمي ديدند، حضرت علي(ع) فرمود اين خضر است كه آمده و مصيبت پيامبر را به شما تعزيت مي دهد. و از امام زين العابدين شبيه آنچه كه گذشت نقل شده است.



و دسته دوم رواياتي هستند كه از آنها چنين برمي آيد: علاوه بر اينكه معصومين صداي خضر را مي شنيدند شخص او را نيز مي ديدند و گاهي هم ياران امام با خضر ملاقات مي كردند.



و بارها ديده شده كه به حضور امامان رسيده و سؤالاتي از آنان كرده كه در برخي موارد پاسخ پرسشها را به فرزند معصومشان واگذار كرده اند.



همانگونه كه روايت شده امام باقر در حج بودند مردي به حضور امام رسيد و دو زانو نشست و از آن حضرت سؤالي كرد. امام باقر فرمودند از فرزندم جعفر(ع) بپرس. و در آخر خبر آمده كه امام باقر فرمود: اين خضر است.



همچنين از ملاقاتهاي مكرر خضر با حضرت امير كه هم ميثم تمار او را ديده و هم شرطة الخميس شخص خضر را ديده بودند و به گمان اينكه او دشمن علي است و از تاريكي شب آمده است استفاده كند تا علي را ترور بنمايد. و همچنين از ملاقات و گفتگوي مكرر خضر با امام زين العابدين در مدينه و در بين راه مكه و مدينه و از فرستادن امام صادق(ع) چوبي از درخت طوبي را جهت رفع تشنگي داود رقي به وسيله او و روايات متعدد ديگر استفاده مي شود. خضر(ع) با اهل بيت(ع) تماس حضوري داشته بلكه بسياري اوقات كارهاي معصومين را نيز انجام مي داده است. اما نسبت به ساير مردم در زمان حيات معصومين گاه گاهي مورد رؤيت بوده است و اما در زمان غيبت، همانند خود امام زمان جز در موارد بسيار نادر، براي احدي قابل رؤيت و شناسايي نمي باشد.



رابطه خضر با اهل بيت(ع) بسياري از روايات و احاديث دلالت دارند كه حضرت خضر(ع) رابطه بسيار خوبي با اهل بيت پيامبر(ص) داشته بلكه طبق فرمايش امام رضا(ع) هر روز نزد معصومين(ع) مي رفته و عرض سلام مي كرده است. حضرت فرمود: و انه لياتينا فيسلم فنسمع صوته و لا نري شخصه. آري همو بود كه پس از رحلت پيامبر خدا به در خانه اهل بيت آمده و به آنان تسليت مصيبت رسول خدا را گفت و همو بود كه پس از شهادت مولي الموحدين اميرالمؤمنين با شتاب در حالي كه لااله الاالله مي گفت خود را به در خانه علي رسانده و مي گفت: خداي تو را رحمت كند اي اباالحسن تو اولين فردي بودي كه به اسلام گرويدي، و از نظر ايمان خالص ترين آنها، و از همه يقينت به خدا شديدتر و بيشتر از همه از خدا ترس داشتي .. . علي تو همانند كوهي بودي كه هرگز بادها و طوفانها او را از جاي تكان ندهد. ابن عباس گويد: همگان سكوت كردند تا سخنانش تمام شد سپس خود گريه كرد و ياران رسول خدا را به گريه انداخت. سپس به دنبالش گشتند ولي او را نيافتند.



و همو بود كه پس از شهادت امام حسن(ع) در گوشه اي از مسجدالحرام در مصيبت آن حضرت اشعاري سوزناك مي خواند.



ابن عباس گويد: روزي كه امام حسين(ع) به شهادت رسيد صدايي از گوشه خانه به گوشمان رسيد كه مي گفت:



اصبروا آل الرسول



قتل الفرخ النحول



نزل الروح الامين



ببكاء و عويل



صبر كنيد اي آل رسول الله! فرزندي كه خدا به پيامبر هديه كرد، كشته شد.



جبرئيل امين نازل شد در حالي كه گريه و زاري مي كرد.



علاقه شديد خضر به علي(ع) بدون شك حضرت خضر از جمله كساني بود كه جايگاه معصومين بالاخص علي(ع) را خوب درك كرده بود. بدين جهت پس از رحلت رسول الله، اين علاقه با خاندان پيامبر مستحكم تر شد و در تمام قضايايي كه براي علي(ع) در مدينه رخ داد تا رفتن به سوي عراق و جنگ با ناكثين و قاسطين و مارقين، در كنار مولاي متقيان و مايه دل خوشي علي(ع) و آرامش خاطر آن حضرت بود.



«اصبغ بن نباته » گويد: اميرمؤمنان در حال نماز بود كه مردي به طرف آن حضرت آمد، در حالي كه بر تن او دو برد سبز رنگ بود و دو گيسوي بافته شده مشكي و محاسن سفيد داشت.



هنگامي كه حضرت سلام داد، خود را بر روي امام انداخته و بر سر مبارك علي بوسه زد. سپس دست حضرت را گرفته، بيرون رفتند. به سرعت دنبال آنها رفتيم، از حضرت در باره او پرسيديم، ايشان فرمود: اين برادرم خضر است ...



همچنين اصبغ نقل مي كند: بار ديگر در حالي كه ميثم تمار در كنار همان ستوني كه حضرت نماز مي خواند، ايستاده و نماز مي گزارد، به مثيم گفت: اي كسي كه در كنار ستون نماز مي گزاري! به صاحب خانه سلام مرا برسان و به او بگو كه من از او شروع كردم، اما او را در حال استراحت ديدم.



در خبر ديگري آمده است: روزي علي(ع) و خضر با هم ديدار كردند. علي(ع) فرمود: جمله حكمت آميزي بگوي. خضر گفت: چه زيباست تواضع ثروتمندان براي فقرا، براي رضاي خدا. علي(ع) فرمود:



و بهتر از آن تكبر كردن فقرا بر ثروتمندان نشانه اعتماد و توكل به خداست، خضر گفت: اين سخن را بايد با آب طلا نوشت.



امام زين العابدين و حضرت خضر(ع) ابراهيم بن ادهم و فتح موصلي گويند: همراه قافله در صحرا و بيابان بودم. پس براي قضاي حاجت از قافله فاصله گرفتم. ناگهان چشمم به كودكي افتاد كه در حال راه رفتن بود. پيش خود گفتم: سبحان الله! در صحراي بي آب و علف، اين كودك چه مي كند. نزديك شده، بر او سلام گفتم.



پاسخ مرا داد، پرسيدم: به كجا مي روي؟



- به سوي خانه پروردگارم.



- عزيزم، تو كودك هستي. نه حج واجبي بر تو هست و نه مستحبي.



- اي پيرمرد آيا نديدي كه چه قدر كودكاني كه از من كوچكتر بودند و از دنيا رفتد.



- توشه و مركبت كجاست؟



- توشه ام تقواي من و مركب من دوپايم و هدفم مولايم است.



- غذايي همراهت نمي بينم؟!



- اي شيخ آيا پسنديده است كه كسي تو را دعوت كند، آنگاه غذا از خانه برداري؟!



- نه



- آن كس كه مرا به خانه اش دعوت كرده، او است كه سيرم كند و سيرابم گرداند.



- بيا و همراه من سوار شو تا مشاعر را درك كني - يعني به حج برسي - .



- از ما تلاش در راه رفتن و از او ما را رساندن، آيا فرمايش خدا را نشنيدي كه مي گويد: و كساني كه در راه ما تلاش كردند، راه هايمان را به آنها نشان مي دهيم، و به تحقيق كه خداوند با نيكوكاران است.



گويد: گرماگرم صحبت بوديم كه جواني خوش سيما در حالي كه پيراهن سفيدي بر تن داشت، از راه رسيد. دست به گردن آن پسر انداخت و به او سلام كرد. من به طرف آن جوان رفتم و عرضه داشتم: به حق آن كسي كه خلق تو را نيكو گردانيد، اين پسر كيست؟



گفت: آيا او را نمي شناسي؟ اين علي بن الحسين فرزند علي بن ابي طالب است.



گويد: بلافاصله آن جوان را رها كردم و به طرف آن پسر رفتم و گفتم به پدرانت تو را سوگند مي دهم بگوي اين جوان كيست؟



- اين برادرم خضر است و هر روز نزد ما مي آيد و بر ما سلام مي كند.



- به حق پدرانت قسمت مي دهم كه به من خبر دهي، چگونه بدون توشه اين دشت و بيابان را به پشت سر مي گذاري؟



- آري با توشه اين راه را طي مي كنم و اما توشه راهم چهار چيز است.



- چيستند؟



- تمام دنيا در نظر و زير سلطه خدا مي باشد و تمامي خلق، بندگان خدا و كنيزان و خانواده او هستند و تمام رزق و روزي را به دست او مي بينم، همچنين فقط قضاء و مشيت الهي را در تمام زمين قابل نفوذ مي دانم.



گفتم! عجب توشه اي داري و تو اي زين العابدين با اين توشه از گذرگاههاي آخرت طي مي كني چه رسد به گذرگاههاي دنيا.



نقش حضرت در زمان غيبت همانگونه كه ملاحظه شد حضرت خضر(ع) در ايام حضور معصومين نقش بسيار مهمي را ايفا مي كرد، گرچه بيشتر كارها و برنامه هايش را احدي جز آنها نمي داند كه به برخي از آنها قبلا اشاره شد. اما در زمان غيبت بقية الله الاعظم(ع) بدون شك كارهاي زيادي را انجام مي دهد كه از آن بي اطلاع هستيم، اما كاري كه طبق فرمايش امام رضا انجام مي دهد آن است كه: آن سلامي كه به ساير معصومان داشته، بدون شك همان را نسبت به امام زمان ادامه مي دهد و امام رضا فرمود: «و انه لياتينا فيسلم علين » نزد ما مي آيد و به ما سلام مي كند.



و آن كارهايي كه ساير معصومين در زمان حضور از جمله امام صادق به عهده خضر واگذار مي كردند، يقينا در زمان غيبت امام زمان به او واگذار خواهد شد. از قبيل، رسيدن به فرياد درماندگان در بيابانها و گم شدگان و غير آن.



و از همه مهمتر آن است كه خداوند به وسيله خضر، امام زمان را در ايام غيبت از تنهايي بيرون آورده، مونس آن حضرت خواهد بود. امام رضا مي فرمايد: «و سيونس الله به وحشة قائمنا في غيبته و يصل به وحدته » و در آينده خداوند به وسيله او وحشت قائم ما را در ايام غيبتش به انس مبدل خواهد كرد و يار آن حضرت در تنهايي خواهد بود.



راز عمر خضر براي استدلال به امام زمان مساله مهم ديگر اين است كه خداوند عمر طولاني به خضر عنايت فرمود تا بر طولاني بودن عمر امام زمان دليل باشد و بهانه را از دست دشمنان بگيرد.



سدير صيرفي ضمن حديث مفصلي از امام صادق(ع) در اين جهت، مي فرمايد: و اما عبد صالح يعني خضر به درستي كه خداوند هرگز عمر او را طولاني ننمود تا اينكه نبوتي برايش مقدر كرده باشد و نه به جهت كتابي كه بر او نازل شود و نه به جهت شريعتي كه با آن، شريعت پيامبر را نسخ كرده باشد و نه براي امامتي كه بندگان را به پيروي از او ملزم كند و نه براي طاعتي كه خداوند براي او فرضي كرده باشد، بلكه چون در علم خدا گذشته بود كه تقديري در عمر حضرت قائم در ايام غيبت خواهد داشت و نيز در علم او انكار اين جهت از امت گذشته بود، خواست تا عمر حضرت قائم به درازاي عمر عبد صالح يعني خضر طولاني شود.



و اين زنده نگه داشتن و طولاني كردن عمر خضر جز براي استدلال نمودن به عمر حضرت قائم و براي ابطال حجت منكرين هيچ دليل ديگري ندارد



سرانجام لابد مي پرسيد كه سرانجام كار خضر به كجا خواهد رسيد و تا چه وقت زنده مي ماند و آيا مرگ براي او هست تا نيست؟



پاسخ مي دهيم از آنجايي كه قرآن مي فرمايد: «كل نفس ذائقة الموت » مرگ بر همه مقدر شده، بنابراين خضر هم خواهد مرد اما چه وقت، اين را بايد از روايات و اقوال مفسرين به دست آورد.



نيشابوري از ثعلبي نقل مي كند كه گفته مي شود حضرت نمي ميرد، مگر در آخرالزمان بعد از آنكه قرآن بالا مي رود.



و همچنين از نيشابوري نقل گرديد كه: آخرين كسي از بني آدم از دنيا مي رود، الياس و خضر است.



و از امام رضا(ع) نقل شد كه فرمود: خضر زنده است تا نفخ صور دميده شود.



اين بود خلاصه اي از زندگينامه ياري از ياران مخلص امام زمان(ع) در غيبت كبري.



اللهم اجعلنا من انصاره و اعوانه و الذابين عنه. آمين يا رب العالمين.




پاورقي

1 - مجمع البحرين، ص 246.

2- كمال الدين، ج 2، ص 391.

3- تفسير عياشي، ج 2، ص 340.

4- مجمع البحرين، ص 246.

5- الميزان، ج 16، ص 352.

6- همان سفينة البحار، ج 1، ص 329.

7- مجمع البحرين، ص 246.

8- سفينة البحار، ج 1، ص 389.

9- تقريب المعارف، ص 207.

10- مجمع البحرين، ص 246.

11- اثبات الوصيه، ص 29 قصص الانبياء ابن كثير، ج 2، ص 140.

12- الميزان، ج 16، ص 352 مجمع البحرين، ص 246 از معاني الاخبار.

13- مجمع البحرين، ص 246.

14- كهف، آيه 65.

15- كمال الدين، ج 2، ص 390.

16- همان، ص 391.

17- بحارالانوار، ج 13، ص 319، 54، 54، 301، 294 الشيعه و الرجعه، ج 1، ص 304.

18- سفينة البحار، ج 1، ص 390.

19- كمال الدين، ج 2، ص 390.

20- همان، ص 391.

21- همان، ص 392.

22- سفينة البحار، ج 1، ص 390.

23- همان.

24- همان.

25- كمال الدين، ج 2، ص 386.

26- بحارالانوار، ج 46، ص 38.

27- سفينة البحار، ج 1، ص 391.

28- كمال الدين، ج 2، ص 390 سفينة البحار، ج 1، ص 389 اثبات الهداة، ج 3، ص 480 البحار، ج 52، ص 152 مناقب آل ابي طالب، ج 2، ص 244.

29- همان، ص 391.

30- همان، ص 388.

31- سفينة البحار، ج 1، ص 390.

32- مناقب ابن شهرآشوب، ج 2، ص 246.

33- همان.

34- همان، ص 247 مجمع البحرين، ص 523 سفينة البحار، ج 1، ص 390.

35- بحارالانوار، ج 46، ص 38.

36- معجم الامام المهدي، ج 4، ص 167 حلية الابرار، ج 2، ص 683.

37- همان.

38- اعلام الوري، ص 406.

39- الشيعة و الرجعه، ج 1، ص 303.

40- همان، ص 306.

41- سفينة البحار، ج 1، ص 389.