8 ـ هشياري و هوشمندي
يك فرد با ايمان بايد «كَيِّس» و هوشيار باشد و به جاى دو چشم، با چهار چشم اطراف خود را ببيند و كاملاً مراقب باشد، كه از ناحيه دشمن غافلگير نگردد، و به طور خلاصه مؤمن در اين دنيا بايد خود را همواره در جبهه مقدم جنگ با دشمن ببيند و مواظب باشد كه اگر دشمن از در رفت، از پنجره وارد نشود، اگر در جبهه نظامى شكست خورد در جبهه اقتصادى پيروز نشود و...
به عنوان مثال حكومت عثمانى يك حكومت مقتدر اسلامى بود، هيچ قدرتى را ياراى مقابله با آن نبود ولى بر اثر عدم هشيارى و به خاطر غفلت و غوطهور شدن در امور گذرا و مادّى، آنچنان غافلگير شد كه با يك پيش آمد يعنى جنگ جهانى دوم از هم پاشيد و به چندين قسمت تجزيه شد و در نتيجه در مارس 1925 ميلادى اسلام به معنى يك قدرت آشكار سياسى و اجتماعى و كانون مشتعل از انديشه ها و احساسهاى نو و نيرومند زائيده از صحنه حوادث جهان رخت بربست واز ميدانهاى گرم كار و پيكار به گوشه سرد و آرام خزيد و رفته رفته راه سقوط و تفرّق را پيش گرفته، نه تنها در جبهه نظامى و سياسى شكست خورد بلكه اسلام جوشان و خروشان و حركتزا و جنبش آفرين در ميانشان به اسلام فرسوده و بى روح درآمد، دشمنان از فرصت استفاده كرده و به پيش تاختند.( [33] )
در اين راه بايد از عوامل بازدارنده و غافل كننده مانند سنت گرائى و گذشته نگرى غلط، شخصيت گرائى، پيشداورى و گم بودن، عُجب و خودبينى، پيروى از هوس هاى نفسانى، تكيه بر حدس و گمان، وابستگى ها و...، به شدت پرهيز كرد.
اين مطلب مهم را رسول اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) در يك عبارت كوتاهى فرموده است:
«وَ لَوْ لا كَثيرُ كَلامِكُمْ وَ تَمْرِيج فِى قُلُوبِكُمْ لَرَأَيْتُمْ ما اَرى وَ سَمِعْتُمْ ما اَسْمَعُ
اگر زياده روى در سخن شما (شعار توخالى)، و هرزه چرانى در دل شما (پر كردن ذهن از امور واهى) نبود هرچه من مى بينم شما هم مى ديديد و هرچه من مى شنوم شما هم مى شنيديد.»
( [34] )
پاورقي
[33] ـ شرح در داستان باستان، ص 39 الى 105.
[34] ـ الميزان، جلد 5، صفحه 292.