1 ـ جاذبه قرآن و حقّانيّت اسلام
همان گونه كه در مَثَلها آمده «سرانجام، حقيقت جاى خود را باز مى كند» تكيه بر حقائق نورانى واستوار و منطقى قرآن و اسلام، اين مكتب زنده و غنى و حياتبخش و سازنده يكى از عوامل مهم پيروزى است.
در صدر اسلام، درستى و واقعيتِ هماهنگى دستورات اسلام با عقل و وجدان و انسانيت و پيكار اسلام با هرگونه آلودگى و فقر و بدبختى و بى عدالتى خودبخود يك جاذبه قوى داشت كه انسانها را به سوى خود مى كشانيد، و پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) از اين راه پيروزى هاى چشمگيرى به دست آورد، تا آنجا كه گاهى مى شد سرسخت ترين دشمنان اسلام مانند وليد بن مُغيره وقتى چند آيه از آيات قرآن را كه حكايت از قوانين اسلام مى كند شنيد ديوانهوار به مجلسى كه از طرف دودمانش تشكيل شده بود آمد و گفت:
به خدا سوگند از محمّد(صلى الله عليه وآله وسلم) سخنى شنيدم كه نه شباهت به گفتار انسانها دارد، نه جن ها
«وَ اِنَّ لَهُ حَلاوَةٌ وَ اِنَّ عَلَيْهِ لِطَلاوَةٌ وَ اِنَّ اَعْلاهُ لَمُثْمَرٌ وَ اِنَّ اَسْفَلَهُ لَمُغْدَقٌ وَ اِنَّهُ يَعْلُوا وَلا يُعْلى عَلَيْهِ
گفتار او شيرينى خاصى دارد و زيبائى مخصوصى، بالاى آن (همه شاخه هاى درختان برومندش) پر ثمر و پايين آن (مانند ريشه هاى درخت كهن) پرمايه است، گفتارى است كه بر هرچيز پيروز مى شود و چيزى بر آن پيروز نخواهد شد.»
( [6] )
امروز نيز تكيه برچنين مكتب پر مايه و استوار و مقايسه علمى و منطقى آن بر ساير مكتبها، از نظر معنوى بزرگترين عامل حركت و زمينه سازى براى يك حكومت عدل جهانى است، و به تنهائى كافى است كه نيازهاى مادى و معنوى انسانها را بر آورد و آنها را در همه ابعاد مثبت انسانى به پيش ببرد.
براستى اگر در انقلاب فرهنگى در دانشگاهها، قرآن به صحنه آيد و حقائق نورانى آن به مردم برسد و پياده گردد، ريشه دارترين زمينه براى آينده سازى و حكومت جهانى مهدى(عج) پديدار خواهد شد.
پاورقي
[6] ـ نورالثقلين، ج 3، ص 78.