بازگشت

20 ـ چرا اين همه سخن، از مهدي(عج)


مى پرسند:

چرا از حضرت مهدى (عج) آنهمه سخن به ميان آمده، پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و همه ائمّه(عليهم السلام) در فرصتهاى مختلف از آنحضرت سخن گفته اند، حتى به جزئيات و شمائل و خصوصيات مربوط به آنحضرت تصريح كرده اند ... كه درباره هيچيك از ائمّه(عليهم السلام)چنين نيست؟







پاسخ:



اين همه توجه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و امامان(عليهم السلام) به حضرت مهدى(عج) و ذكر ويژگيهاى شخص آنحضرت و قيام او ... به خاطر چند جهت است:

1 ـ مردم در طول زمان، خود را آماده ظهور آنحضرت كنند و با داشتن هدف مشخّص، دنبال آنحضرت را بگيرند تا حكومت جهانى از دست استكبار جهانى بيرون آيد و بدست صالحان قرار گيرد و اين كار با نهضتهاى اسلامى عميق و پى گير قابل اجرا است.

2 ـ ذكر خصوصيات براى آن است كه افراد دروغگو كه از معتقدات مذهبى مردم سوء استفاده كرده و در طول تاريخ خود را همان مهدى موعود خوانده اند، شناخته شوند و رسوا گردند.

3 ـ اهميّت مهدى (عج) و انقلابش كه اميد همه در همه جهان و تاريخ است، نيز عاملى است كه قبل از ظهورش از آنحضرت سخن بسيار به ميان آيد و قلبها و روحها بنام نامى آنحضرت سرشار از اميد و توجه به آينده روشن گردد، و مؤمنان و مستضعفان بدانند كه خداوند آنها را به خودشان واگذار نكرده، آنها حجّت برحق دارند، رهبرى معصوم، پشتيبان آنها است، با چنين پشتيبانى از هيچ چيز و هيچكس نهراسند و تحت رهبرى او به پيش روند.

و در طول زمان غيبت، با توجه به اوصاف او، دريابند كه چه كسى مى تواند به نيابت عام آنحضرت، زمام امور و رهبرى را بدست گيرد، دريابند كه بايد نزديكترين فرد به اين خصوصيات و اوصاف، بر مسند نيابت عام آنحضرت بنشيند و به عنوان ولايت فقيه مردم را رهبرى كند.

امّا اگر اين خصوصيات ذكر نمى شد و اينهمه اهميت به آن داده نمى شد، مردم در بسيارى از امور سياسى و اجتماعى و معنوى، راه را گم مى كردند و از صراط مستقيم به سوى شرق و غرب پناه مى بردند.




پاورقي

مى پرسند:

با اينكه طبق روايات كسانى را كه مدّعى ديدار امام زمان (عج) هستند بايد تكذيب كرد پس چرا به ذكر نمونه هائى از ديدار كنندگان، در اين كتاب يا در كتابهائى مانند: بحارالأنوار، اثباة الهداة و كشف الغمه و ... پرداخته شده است؟









پاسخ:



نظر به اينكه: مدّعيان در بسيارى از مواقع، مى خواهند با اين ادّعا سوء استفاده كنند، چنانكه در تاريخ مكرر ديده شده است.

و نظر به اينكه در بعضى از موارد در زمانهاى معاصر امامان(عليهم السلام) و نزديك به آن، براى حفظ جان، تقيّه واجب بوده است و اگر كسى چنين ادعائى مى كرد در مخاطره قرار مى گرفت.

و امور ديگر كه بر ما پنهان است موجب آن شده كه ائمه(عليهم السلام)دستور داده اند كه هر كس گفت: من امام زمان(عليه السلام) را ديده ام، او را تكذيب كنيد، و يا اينكه تكذيب مربوط به احكام است، يعنى كسى كه حكمى از اسلام را از امام زمان(عليه السلام) نقل كند او را قبول نكنيد.

وانگهى داستان ديدار كنندگان نوعاً بعد از مرگشان آشكار شده است، به هر حال اگر سوء استفاده و تقيه و آثار سوء و يا عوامل مهمترى در كتمان نباشد، اظهار آن ظاهراً بى مانع خواهد بود (والله اَعلم).