بازگشت

پايان غيبت


دوران انتظار و ناشناخته بودن آخرين حجت، آن گاه پايان مى پذيرد كه با فراهم شدن شرايط ظهور، خداوند عبد صالح خود را به صحنه ظهور فرا خوانَد و به خورشيدِ فرو رفته در غربت، امر به طلوع كند.



اين ظهور و طلوع و پايان غربت و انتظار، تنها به دست حاكم مطلق هستى است كه مقتدر و عزيز و حكيم است. آن طور كه رفت و آمدها، تولد و مرگها و طلوع و غروبها به دست او است، كه او (ربّ المشارق و المغارب) است، و محبت زائد الوصفى به بندگانش دارد.



در روايت آمده است: اگر مدبرين وكسانى كه از درگاه خدا روى گردانده اند، مى دانستند اشتياق خداوند به آن ها چگونه است، از شدّت شوق، قالب تهى مى كردند و جان مى باختند( [13] ).



اين محبتِ همراه با حكمت و عزّت، كه تجلياتى از جلوه هاى الله هست، زمان ظهور را تعيين مى كند. زمانى از طرف معصوم(عليه السلام) براى ظهور تعيين نشده، تنها آمادگى و زمينه سازى سريع تر همراه با دعا و التجا به درگاه خدا، لحظه ظهور را نزديك مى كند. اين زمينه ها در امّت بنى اسرائيل باعث شد موسى چهار صد سال زودتر از وقتِ تعيين شده، متولد شده، براى نجات بنى اسرائيل مبعوث گردد، با اين تفاوت كه در اين امت، خودِ حجّت اصرار بر ظهور دارد و در چيدن پايه هاى آن كوشا است. بايد دانست كه حجج پيشين در بالا بردن پايه هاى حكومت حضرت مهدى(عليه السلام) جان به جان آفرين تسليم كردند.



«حتى يطلع اللّه لكم...»

پاورقي





[13] ـ جامع السعادات، ملا مهدى نراقى، ج 3 ، ص 130.