بازگشت

برخورد مردم با حجّت هاي بعد از رسول(عليهم السلام) ـ حكمت


اكنون كه جامعه حرمت شكنى كرده و چون بنى اسرائيل با جانشينان رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)چنين برخورد كرده و در صدد خاموشى نورى برآمدند كه رسول براى آن ها روشن كرده بود، تا در وادى حيرت نمانند و در ضلالت و گمراهى سرگردان نشوند، و يك صدا از حاكم و محكوم، خليفه و رعيت فرياد برآوردند: ما آنان را كه از روى شفقت و دلسوزى زمينه هدايت ما را فراهم مى سازند، دوست نداريم( [9] ).



(...وَنَصَحْتُ لُكُمْ وَلكِنْ لاتُحِبّوُنَ النّاصِحينَ)( [10] )



اين نفرت و بغض از خورشيدى كه آن ها را حيات و روشنايى مى داد، باعث شد خورشيد هدايت از بين چنين جامعه اى رخت بربندد. خواست خدا و سنت او بر اين شد كه جامعه اى كه كفران نعمت نموده اند، در محروميت و حرمان قرار گيرند و در ظلمتى فرو روند كه بهره اى از نور خدا نبرند. وامام هدايت و وصى رسالت بر ظلمت صبر كند و از اين سياهى هجرت نمايد.



آيا براى اين شبِ ظلمت، پايانى است و براى اين تنگنا، گشايشى؟ آيا اين شب ابدى است و ديگر انسان ها شاهد طلوع خورشيد هدايت نخواهند بود؟ و صبر جلوداران هدايت و داعيان دين وانتظار آنان، سرمدى است؟ (اَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيب؟)( [11] ).



اين چنين نيست، بلكه از آن جا كه جهان هستى از آن خداوندى است كه حىّ و قيّوم و مقتدر و شاهد است، و در آن چه او را ناپسند آيد و هماهنگ با سنت هاى حاكم نباشد، او را تغيير و تبديل است( [12] )، اين شب ديجور را پايانى است. و اين شب از صبح روشنى خبر مى دهد كه دلِ اين ظلمت شب را خواهد شكافت، و از خورشيدِ هدايت نشان دارد كه طلوعى دوباره خواهد داشت. اين سنت خدا است كه هر چيزى به ضد خود راهبر است( [13] )، و هر نقشه ضدِّ خدا، محكوم به شكست است:



(وَمَكَرُوا وَ مَكَرَ اللهُ وَ اللهُ خَيْرُ الْماكِرينَ)( [14] )



«آن ها مكر ورزيدند، و خداوند نيز ]در پاسخ آنها [مكر در ميان آورد، و خداوند بهترين مكر انگيزان است».



اين چنين نيست كه انسان، آزادِ مطلق باشد و اختيار امور را در دست داشته باشد، تا اگر حاكم شد، شب سياه را بر جامعه حاكم كند، و راه را بر راهيان نور ببندد و تشعشع خورشيد ولايت را محدود كند، و آن را در سحرگاهان به خون نشاند، و بتواند پايان تاريخ را رقم بزند، وآن را از آنِ خود بداند، زيرا خارج از خواست حاكم هستى، هرطرحى محكوم به شكست است و هرمنكرى، مختوم به تغيير و تبديل است، و هرشبى را صبح روشنى است. حجّت خدا با طلوع خود ظلمت ظلم و خشونت جور را درهم مى شكند و قسط و عدل را برپا مى دارد.

پاورقي





[9] ـ اشاره به آيه 79، سوره اعراف دارد كه حضرت صالح(عليه السلام) به قومش فرمود:...وخير شما را خواستم ولى شما خيرخواهان و نصيحت گران را دوست نداريد.



[10] ـ اعراف: 79.



[11] ـ هود، 81.



[12] ـ دعاى مكارم الاخلاق، دعاى 20، صحيفه سجاديه: «و فيما انكرت تغيير».



[13] ـ نهج البلاغه، خطبه 186.



[14] ـ آل عمران، 54.