بازگشت

دختر قيصر در دودمان پيمبر




دختر قيصر در دودمان پيمبر

بشر مي گويد: چون او را به سامرا و حضور مولايم ابوالحسن امام هادي عليه السّلام بردم، آن حضرت به او فرمود: « عزّت اسلام، ذلّت مسيحيت، و شرف خاندان عصمت و طهارت را چگونه يافتي؟ » عرض كرد: « اي پسر رسولخدا، چيزي را كه شما از من به آن آگاهتر هستيد چگونه براي شما وصف كنم؟ ».

امام هادي عليه السّلام فرمود: « مي خواهم به تو پاداشي بدهم، آيا ده هزار دينار طلا براي تو خوشتر است يا مژده اي كه در آن شرف جاودانه است؟ ».

عرضه داشت: « مژده فرزند براي من ».

فرمود:« اَبْشِري بِوَلَدٍ يَمْلِكُ الدُّنْيا شَرْقاً وَ غَرْباً، وَ يَمْلا َُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً، كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً »:

« مژده باد تو را به فرزندي كه خاور و باختر گيتي را به ملك خويش در آورد و جهان را از عدل وداد آكنده سازد، پس از آنكه از ظلم و ستم آكنده باشد ».

- غيبت طوسي، ص 128، كمال الدّين، ج 2 ص 423، دلائل الامامه،ص 267 و مناقب ابن شهرآشوب، ج 4 ص 441.

نرجس خاتون پرسيد: « پدر اين مولود فرخنده كيست؟ ».

فرمود: « همان كه پيامبر اكرم - صلّي اللَّه عليه و آله - در فلان شب از فلان ماه از فلان سال - رومي - ترا براي او خواستگاري كرد ».

پرسيد: از حضرت مسيح و وصيّ او؟

فرمود: آري، حضرت مسيح و وصيّ او ترا به عقد چه كسي در آوردند؟

عرضه داشت: « فرزند گرامي شما ابو محمّد عليه السّلام ».

فرمود: او را مي شناسي؟

گفت: « چگونه نشناسم در حالي كه از شبي كه به دست بانوي بانوان جهان ( حضرت زهرا سلام اللَّه عليها ) به شرف اسلام مشرف شده ام، شبي نگذشته كه به ديدار من نيامده باشد ».

مليكه در مكتب حكيمه

در آن هنگام حضرت هادي عليه السّلام به خدمتكار خود «كافور» فرمودند: « خواهرم حكيمه را فرا خوان ».

هنگامي كه حكيمه به محضر امام هادي عليه السّلام شرفياب شد به او فرمود:

« هاهيه »: يعني « اين همان بانوي معهود است ».

حكيمه خاتون مدتي بس طولاني او را در آغوش كشيد و ابراز شادماني فرمود.

آنگاه امام هادي عليه السّلام فرمود: « اي دختر رسولخدا، او را به خانه خود ببر، فرائض ديني و سنن اسلامي را به او بياموز، كه او همسر ابو محمّد، و مادر حضرت قائم - عجلّ اللَّه تعالي فرجه الشريف - مي باشد ».

- غيبت طوسي، ص 124 - 128، كمال الدين صدوق،ج 2 ص 417 - 423، دلائل الامامه، ص 262 - 267، مناقب ابن شهرآشوب، ج 4 ص 440 - 441، روضة الواعظين، ج 1 ص 252 - 255، اثباة الهداة ج 3 ص 363 - 365 و 408 - 409، بحار الانوار، ج 51 ص 6 - 10، حلية الابرار ج 2 ص 515 و منتخب الانوار المضيئه ص 51 - 60.

* * *