بازگشت

حل مشكل مسكن در عصر ظهور


مـشـكل مسكن همواره از مشكلاتى است كه جامعه انسانى در روزگاران گذشته از آن رنج بـرده و امـروز نـيـز رنـج مـى بـرد. چـرا كـه اگر نگوييم بيشتر انسانها، مى توان گفت بيشى از آنان به بحران مسكن گرفتارند. و عمر خويش را بناچار در خانه هاى محقر و يا اجاره اى سپرى مى كنند و پول و امكاناتى كه بتوانند براى سكونت خود و خانواده خويش ، خانه اى مناسب فراهم ساخته و با آسايش و آرامش و رفاه در آن زندگى كنند، ندارند.

ايـن مـشـكـل اسـاسى نيز بدبختانه از مشكلاتى است كه ثمره شوم قوانين ظالمانه و ضد اسـلامـى حاكم بر جامعه ها و تمدنهاست . چرا كه دولتها، آزادى اين موهبت الهى را در مورد مـسـكـن و مـحل زندگى ، از انسانها سلب نموده و سركوب مى كنند. و به اين انبوه عظيم از مـردم اجـازه نـمـى دهند جز با شرايط بى رحمانه و ماليات و عوارض سنگين و ظالمانه و غير اسلامى حتى در خارج از شهرها نيز خانه اى براى خود و خانواده خويش بسازند.

بـنـظـر مـى رسـد ثـمـرات و شـوم و تـاءسـفـبار و درد و رنجهايى كه از اين راه ، دامنگير خانواده ها و جامعه ها مى شود، نيازى به پرسش و پاسخ ندارد.

بـسـيـارى از جوانان به خاطر بحران مسكن ، دوران طراوت و شادابى عمر خويش را بدون تـشـكـيـل نـهاد مقدس و مسؤ ليت آفرين خانواده مى گذرانند كه اين شيوه زندگى ، خود ره آورد شـومـى هـمـچـون : ضـعـف مـبـانـى عـقـيـدتـى و اخـلاقـى ، انـحـرافـات جـنـسـى و تـنـزلزل روانـى و ديـگـر آفتها و كارها ناپسند را براى جامعه به بار مى آورد. و آنگاه پـس از سـپرى شدن دوران طلايى جوانى تازه ازدواج مى كنند و ناگزير مى گردند عمر خـويـش را در يـك خـانـه اجـاره اى و يـا يـك طـبـقـه مـحـقـر و كـوچك با شرايط وخامت بارى بگذارنند كه اين نيز عوارض ويرانگرى در پى دارد.

از مـيـوه هـاى تـلخ بـحـران مـسـكـن و نداشتن محيط زندگى مناسب ، انواع بيماريها است كه بـخـاطـر تـنـفـس در يـك فـضـاى تـنـگ و نـامـنـاسـب دامـنگير انسانها مى گردد و نيز انواع درگـيريهاى خانوادگى و عقده هاى روانى از ديگر ره آوردهاى نداشتن مسكن مناسب و زيستن انبوهى ، در يك محيط كوچك و نامناسب است .

در ايـن شـرايـط اسـت كـه كـودكـان از بـازى و سـرگـرمـى و فـوتبال در محيط زندگى محروم مى گردند و به ناگزير براى بازى به خيابانها و كـوچـه ها و پاكها و گردشگاهها روى مى آورند. و چه بسا كه همين اوقات فراغت و بازى در مـحـيـطى دور از چشم پدر و مادر، به انحرافات فكرى و رفتارى آنان منجر مى گردد. زيـرا عـوامـل فـسـاد و تـبـاهـى و عـنـاصـر وابـسـته به جريانهاى گمراه كننده و احزاب و دسـتـجاتى كه در انديشه شكار جوانان بيگناه و كم تجربه اند، بيشتر در همين محيطهاى عـمـومـى بـراى صيد آنان انواع دامها را مى گشايند تا بدينوسيله آنان را به راه دلخواه خـويش سوق دهند. و نيز دهها مشكل اجتماعى و فردى و رنج و درد و جنايت ديگر كه همه ، ره آورد شوم بحران مسكن و نداشتن خانه مناسب است .

امـا در عـصـر ظـهـور و حـاكـمـيـت امـام عـصـر عـليـه السـلام ، ايـن مـشـكـل بـزرگ اجـتـمـاعـى و اقـتـصـادى نـيـز بـصـورت كامل حل مى گردد همانگونه كه در روزگار درخشان حكومت عادلانه و انسان ساز على عليه السـلام بـا تـدابـيـر ژرف و سـازنـده آن حـضـرت ، در مـدتـى كـوتـاه خـود بـه خـود حل شد.

تـاريـخ ، بـيـانـگـر ايـن واقعيت كه به بركت حكومت اميرمؤ منان عليه السلام و تدابير و طـرحـهـاى او، هـر انـسـانـى بـراى خـويـش صـاحـب خـانـه اى مستقل گرديد و مشكل مسكن بطور كامل حل شد.

يـك پـرسـش : ((چـگـونـه امـام عـصـر عـليـه السـلام در دوران حـاكـمـيـت خـويـش ايـن معضل اجتماعى را حل مى كند؟))

پـاسـخ : از راه تـطبيق و پياده كردن دقيق مقررات و قوانين زندگى ساز و سعادت آفرين اسلام .

اسلام بر اين انديشه رهنمون است كه :

((الاءرض لله و لمن عمرها.))

يعنى : زمين از آن خداست و پس از آن ، از آن كسى است كه آن را آباد سازد.

از ايـن رو هـر زمـيـن كه ملك ديگرى نباشد، هر انسانى مى تواند آن را احيا و آباد سازد. و پـس از آن مـرحـله بـه مـالكـيـت او در مـى آيد و هيچ قدرتى همچون دولت يا شهرداريها يا ديـگـران ، حـق جـلوگـيـرى و مـزاحـمـت و يـا دريـافـت ماليات و عوارض و پولهايى از اين قـبـيـل از او را نـدارنـد، چـرا كـه اسـلام مـالياتى جز آنچه در آيات قرآن و روايات بدان تصريح شده است ، ندارد.

ايـنـك بـا يـكـى از روايـات بيانگر حل بحران مسكن در حكومت امام مهدى عليه السلام است ، بحث را به پايان مى بريم :

امام صادق عليه السلام فرمود:

((اذا قـام ال مـحمد... اتصلت بيوت الكوفة بنهر كربلا.)) يعنى : هـنـگـامـى كه قائم آل محمد صلى الله عليه و آله قيام نمايد، خانه هاى شهر ((كوفه )) به نهر ((كربلا)) متصل مى شود و شهر بقدرى گسترش ‍ مى يابد كه همه صاحب خانه مى شود.

بدينسان ، اين روايت ، بيانگر اين مطلب است كه مردم زمينهاى خشك و سوزان و بيابانهاى بـى آب و عـلف را احـيـا و آباد مى سازند و بصورت خانه هاى زيبا و پرشكوه و باغهاى پـرطـراوات در مـى آورنـد كه يك نمونه آن ، گسترش ‍ شايسته خانه هاى كوفه تا نهر كربلا مى باشد، آن هم با آن مسافت بسيارى كه اينك ميان آن دو شهر موجود است .