بازگشت

كشاورزي در عصر ظهور


هـمـه مـى دانـيـم كـه زراعـت و كـشـاورزى از مـنـابـع مـهم ثروت ملى و از موارد اساسى پاسخگويى به نيازهاى مادى جامعه و از وسايل تاءمين مواد غذايى در جهان انسان و حيوان اسـت و خـداونـد آب و خـاك را در اخـتـيار بشر نهاده است تا از امكانانت و بركات زمين بهره گيرد.

از ايـن رو در سـراسر كره زمين بويژه در رگه هاى خاصى از آن ، آب بر سطح يا درون آن جـريان دارد. و اين انسان است كه بايد آب را استخراج نموده و زمين را زير كشت بگيرد و نـهـال غـرس كـنـد و يـا دانـه هاى گوناگون در آن بيافشاند و آن را سيراب سازد. اين مسئوليت انسان است و اثرگذارى و اثرپذيرى متقابلى كه ميان خورشيد و هوا و آب و خاك رخ مـى دهـد از قـلمرو قدرت انسان خارج است و آنها در قلمرو قدرت آفريدگار هستى است كه اين خواص را در اين عناصر چهارگانه قرار داده است .

قرآن در اين مورد مى فرمايد:

(( أَ فَرَءَيْتُم مّا تحْرُثُونَ ءَ أَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نحْنُ الزاّرِعُونَ .))

اما با وجود بركات و نعمتهاى بسيار و فوايد سرشار كه مى توان از كشت و زراعت براى جـامـعه كسب كرد، باز هم ميليونها انسان از سوءتغذيه و كمبود مواد غذايى شكايت دارند و كودكان در بسيارى از كشورها بويژه آسيا و آفريقا، از گرسنگى جان مى سپارند.

بايد پرسيد كه : ((آيا زمين خدا گسترده نيست و وسعت زراعت و كشت و كار ندارد؟))

پاسخ اين است كه : چرا، زمين خدا وسيع و پهناور است .

آيـا آب ايـن مـاده حـيـاتى ، در زمين كم است و توان پاسخگويى به نيازهاى بشر و ديگر موجودات زنده را ندارد؟

پـاسـخ اين است كه : چرا، نه تنها چنين نيست بلكه ميليونها تن از اين ماده حياتى هر روز به هدر مى رود و انسان از آن استفاده نمى كند.

پس : عامل گرسنگى و كمبود مواد غذايى و گرانى قيمتها و ميوه ها چيست ؟

پاسخ اين است كه : تنها عامل كمبود گرسنگى تورم ، فقر، محروميت و بينوايى توده ها، دولتـهـا و حكومتهاى بيدادگرى هستند كه ميان انسان و منابع طبيعى و نعمتها و روزيهايى كـه آفـريدگار هستى براى بهره ورى بندگان آفريده است فاصله افكنده اند. و ثمره ايـن بـيـدادگـرى ، مـصـيـبـت و فـقـر، محروميت و گرسنگى ، گرانى و كاهش در ثروتها و نيروهاى انسانى و ميوه هاست كه بشر همواره از آنها رنج مى برد.

امـا هـنـگـامـى كـه امام مهدى عليه السلام ظهور مى نمايد، سيستم زراعى و كشاورزى بطور كـامـل دگـرگـون مـى گـردد و بـه بـهـتـريـن و زيـبـاتـريـن شكل و محتوا و برنامه شكوفا مى گردد.

اينك نمونه هايى از روايات در نشانگرى آن شرايط شكوهبار را از نظر مى گذرانيم :

1ـ امـام بـاقـر عـليـه السـلام در روايتى طولانى در اين مورد مى فرمايد: ((آن اصلاحگر بـزرگ جـهـانـى سپس دستور مى دهد از كربلا و از پشت زيارتگاه امام حسين عليه السلام نهر عظيمى را حفر مى كنند و بوسيله آن آب را به كوفه و اطراف آن مى رساند و اين نهر تا نجف ادامه مى يابد و با استفاده از قدرت و نيروى برخاسته از اين آب خروشان انواع دستگاهها را بكار مى اندازند...))

از ايـن روايـت اسـتـفـاده مـى شود كه امام مهدى عليه السلام به حفر بناى پلها و سدها بر شـطـهـا و رودخـانـه هـا بويژه ميان كربلا و نجف فرمان مى دهد و دستور مى دهد كه انواع دسـتـگـاهـهـا از جـمـله آسـيابها براى آسياب نمودن حبوبات نصب گردد تا هر كس بتواند بطور رايگان از آنها بهره گيرد.

تا آنجايى كه يك زن در كمال امنيت و آرامش هر گاه دلش خواست حبوبات و مواد غذايى مورد نياز خويش و خانواده اش را بطور رايگان با بهره ورى از آسيابها و دستگاههايى كه در مسير آب نصب شده است برطرف مى سازد.

بـه نظر مى رسد كه امام مهدى عليه السلام دستور مى دهد ميان كربلا و نجف نهرى عظيم بـراى احـيـاى كـشـاورزى و تـعـديـل آب و هـواى مـنـطـقه حفر نمايند. چرا كه اين منطقه به صـحـراهـا و بـيـابانها پيوسته است و هزاران كيلومتر از زمينهاى شرق و غرب و جنوب آن منطقه همچون بيابانهاى و مرزهاى آن با عراق و اردن و صحراى ((نفود)) كه حدود آن به كـويـت و حـجـاز مـى رسـد و ((ربـع خـالى )) و حـدود آن كـه ((مـسقط)) و ((يمن )) است بصورت مطلوبى احيا و دگرگون مى گردد.

اين صحراها و بيابانهاى پهناورى كه جز اندكى از آنها بقيه خشك و خالى و بدون آب و علف است و از سكونت و كشت و زرع و آب و گياه تهى است به زودى پس از ظهور امام عصر عـليـه السـلام از آن نـهـر سـيـراب مـى گـردد و شـرايـط آن بـطـور كامل دگرگون مى شود.

روشن است كه اين نهر، از شط عريض و طويل و عميق فرات منشعب مى شود كه ميليونها تن آب در هر دقيقه در آن جريان دارد و سرانجام به خليج مى ريزد و به هدر مى رود.

بـا آن بـيـان و پـس از اجـراى ايـن طـرح عـظـيم آبرسانى و احياى زمينها و افشاندن انواع بـذرهـا و دانـه هـا و غـرس نـهـالها و درختان گوناگون و ساختن شهرها و مناطق مسكونى و زنده كردن و نشاط بخشيدن به منطقه آيا مى توان گسترده خيرات و بركات و نعمت رفاه و آسايشى را كه نصيب صدها ميليون انسان ساكن اين منطقه پهناور مى شود در ذهن ترسيم كرد؟

و آيـا مـى تـوان تـصور كرد كه چقدر جو لطيف مى گردد و آب و هوا دگرگون مى شود و بيماريها كاهش مى يابد و بيشتر مشكلات زندگى رخت بر مى بندد و آمار جرايم و جنايات ، قـوس نـزولى مـى پـيـمايد؟ چگونه بيكارى به صفر مى رسد و انواع مواهب و نعمتها و امـكـانـات زنـدگـى شـايـسته و در خور شاءن انسان به صورت وصف ناپذيرى كه اينك انديشه ها توان تصور آنها را ندارد گسترده و فراوان در دسترس مردم قرار مى گيرد؟

ايـنـها پرتويى از ثمرات و ره آوردهاى اين زندگى شكوفا و شكوهبار است . و تازه اين يـك نـقـطـه از نـقـاط بـى شـمـار گيتى است كه روح حيات در آن جريان مى يابد و از اين گـونـه طـرحها و برنامه هاى عمرانى در ديگر زمينهاى موات و ديگر دشتها و بيابانها و كويرهاى افتاده و خشك و سوزان در سراسر جهان اجرا مى گردد.

روشن است كه برنامه ريز و طراح اين طرحها و برنامه هاى زندگى ساز امام مهدى عليه السـلام است . و اوست كه دستور اجراى طرحها را با تدبير بى نظير و بدست خويش مى دهد اين بدان معنا نيست كه خود آن حضرت اين طرحها را بدست تواناى خويش پياده مى كند چـرا كـه نـيـازى هـم بـه ايـن كار نيست بلكه كافى است كه او دستورات لازم و آموزشهاى ضرورى را صادر و طرحها را بدون تشريفات و مانع تراشيهاى موجود در وزارتخانه و دسـتـگـاهـهـاى ادارى و اجـرايـى كـنـونـى و نـامـه هـاى متقابل تشريفاتى براى اجرا امضا مى كند و كارها هرگز بخاطر امضاى فلان كميسيون و يـا پـشـت گـردنـه هـا و مـوانـع در بـنـد كـنـدهـا و زنـجيرها و سيستم كاغذ بازى حاكم بر سـازمـانـهـاى ادارى كـه هـزاران مـشـكل در مسير زندگى و رشد و ترقى مردم ايجاد مى كند متوقف نمى شود.

و نـيـز لازم بـه يـاد آورى اسـت كـه احـيـاى زمـيـنها و رونق كشاورزى منحصر به آبيارى و سـيراب شدن آنها از نهرها نيست بلكه خداى جهان آفرين درهاى آسمان را بر روى زمينيان مى گشايد و خيرات و بركات آسمان را بسوى زمين فرو مى باراند.

با رواياتى كه ترسيم خواهد شد اين نكته روشنتر مى شود:

1ـ ابوسعيد خدرى از پيامبر گرامى ((ص )) آورده است كه فرمود:

((تـتـنـعـم امـتـى فـى زمـن المـهـدى - نـعـمـة لم يـتـنـعـمـوا مـثـلهـا قـط، ترسل السماء عليهم مدرارا و لاتدع الارض شيئا من نباتها الا اءخرجته .))

يـعـنـى : امـتـم در روزگـار ظـهـور مـهدى عليه السلام از نعمتهايى بهره ور مى گردد كه همانندش سابقه ندارد آسمان بركات خويش را پياپى بر آنان مى فرستد. و زمين تمامى گياهان و گلها و درختان خويش را براى آنان مى روياند.

2ـ و نيز فرمود:

((يـخـرج فـى آخـر امـتـى المهدى يسقيه الله الغيث و تخرج الارض نباتها و يعطى المال صحاحا و تكثر الماشية و تعظم الامة .))

يـعـنـى : در آخـرالزمـان در مـيـان امتم مهدى ، آن نجات بخش ملتها قيام مى كند خدا كران تا كـران قـلمـرو حـكـومـت جـهـانـى او را بوسيله باران سيراب مى سازد و زمين ، گياه و نبات خـويـش را مى روياند آن گرامى اموال عمومى را بطور عادلانه به مردم اعطا مى كند و به دامدارى و دامپرورى و رونق اقتصادى اهميت مى دهد و امت را تكريم نموده و عظمت مى بخشد.

3ـ و نيز فرمود:

((و تزيد المياه فى دولته و تمد الانهار و تضاعف الارض اكلها.))

يـعـنـى ... آبـهـا در دولت او فـراوان مى گردد و زمين بركات خويش را چندين برابر مى سازد.

4ـ اميرمؤ منان عليه السلام ضمن روايت طولانى در اين مورد مى فرمايد:

((و لو قد قام قائمنا لانزلت السماء قطرها و لاخرجت الارض نباتها... حتى تمشى المراءة بين العراق و الشام لاتضع قدميها الا على النبات ...))

يعنى : هنگامى كه قائم ما قيام نمايد، آسمان باران رحمت خويش را فرو مى ريزد و زمين ، روييدنيهاى خود را مى روياند تا آنجايى كه زنى ميان عراق تا شام مى رود و پاى خويش را جز بر گل و گياه نمى گذارد.. چرا كه جاى پايى براى خود نمى يابد.

5ـ و نيز در روايتى از عصر حاكميت امام مهدى عليه السلام مى فرمايد:

((و يـزرع الانـسـان مـدا يـخـرج له سـبـعـمـاءئة مـد كـمـا قـال الله تـعـالى : كـمـثـل حـبـة انـبـتـت سـبـع سـنـابـل فـى كل سنبله ماءتة حبة والله يضاعف لمن يشاء.))

يعنى : انسان در عصر حاكميت جهانى آن حضرت هر آنچه از انواع دانه هاى زراعى بر زمين بيافشاند، هفتصد برابر، برداشت مى نمايد همانگونه كه خدا در قرآن مى فرمايد:

(( اللّهِ كَمَثَلِ حَبّةٍ أَنبَتَت سبْعَ سنَابِلَ فى كلّ ِ سنبُلَةٍ مِّائَةُ حَبّةٍ وَ اللّهُ يُضاعِف لِمَن يَشاءُ .))

يـعـنى : مثل آنان كه مالشان را در راه خدا انفاق كنند به مانند دانه هاى است كه از يك دانه هـفـت خوشه برويد و در هر خوشه اى صد دانه باشد. و خداوند براى هر كس كه بخواهد مى افزايد.

از روايـاتى كه از نظرتان گذشت روشن شد كه تمامى صحراها و دشتها و زمينهاى خشك و سوزان و تهى از كشت زرع و نهال و درخت ، پس از ظهور امام مهدى عليه السلام در اندك مـدتـى به مزارع سبز و خرم تبديل مى گردد. و بخاطر بارانهاى مفيد و پياپى و حفر و جارى ساختن نهرهاى پر آب كران تا كران زمين نشاط و طراوت بهاران به خود مى گيرد.

ريـزش بـارانـهـا بـصورت مفيد و ثمربخشى انجام مى گيرد، نه چون بارانهاى سيلاب خـيـزى كـه در بـرخـى كـشـورها گاه به گونه اى فرو مى ريزد كه با سيلاب مهيب خود شهرها و روستاها را ويران مى كند و مزارع را غرق و انسان و حيوان را نابود مى سازد.

و روشن است كه مردم در عصر ظهور در زراعت و غرس انواع درختان آزادند و در راه تلاش و سـازنـدگـى آنان موانع و خوانها و گردنهاى بازدارنده اى همچون مالياتهاى ظالمانه و مقررات ضد انسانى و اسلامى قرار نمى دهند؛ چرا كه اسلام به فرد و گروه تلاشگرى كه بخواهند زمينهاى موات را احيا كنند و آنها را به مزارع سرسبز و باغات پرميوه و شهر و روسـتاهاى آباد و آزاد تبديل سازند آزادى اعطا مى كند و كار آنان را جهان عنوان مى دهد، براى نمونه :

1ـ از پيامبر گرامى ((ص )) آورده اند كه فرمود:

((من احيا ارضا مواتا فهى له .))

يعنى : هر كس زمين مرده اى را زنده كند از آن خود اوست

2ـ و نيز فرمود:

((من غرس شجرا او حفر واديا لم يسبقه اليه اءحد او اءحيا اءرضا ميتة فهى له قضاء من الله ورسوله .))

يـعـنـى : هر كس درختى را غرس كند يا نهرى پيش از ديگران حفر نمايد يا زمين مرده اى را زنده سازد، از آن اوست . اين حكم و داورى خدا و پيامبر است .

3ـ و امام باقر عليه السلام فرمود:

((ايما قوم احيوا شيئا من الارض و عمروها، فهم اءحق بها و هى لهم .))

يـعـنـى : هـر گـروهـى قـطـعـه اى از زمين را احيا و آن را آباد سازد، بدانها شايسته تر و زيبنده تر است و آن زمين از احياگر آن است .

و روايـات ديـگـرى كه تصريح مى كند كه هر انسانى ، قطعه اى از زمين را احيا كند، ملك اوست ، مشروط بر اينكه پيش ‍ از آن ملك كسى نباشد. و زراعت و نهالهايى را نيز كه در آن كـشـت مى كند از آن اوست نه فئودالها و يا دولتها، همانگونه كه در كشورهاى ماركسيستى و... اينگونه بود. و امروز نيز در نقاط مختلف جهان ، ميليارها هكتار از زمينها همچنان در طى قـرون و اعـصـار وا افـتـاده و بـدون كـشت و زرع و بهره بردارى مانده است و يا اگر كشت گردد، محصول آن به جيب زمين داران ، سرازير مى گردد.

هـمـه ايـن بـيـدادگـريـهـا و حق كشيها، محصول قوانين ضد اسلامى و وارداتى از كشورهاى استعمارى است .

امـا هـنـگـامـى كـه امـام مـهـدى عـليـه السـلام قـيـام كـنـد ايـن مـقـررات ظالمانه و ساختگى و بـاطـل را از بـيـن مـى بـرد و انـسان به آزادى ، آن موهبت الهى خويش ، دست مى يابد. و در نـتـيجه ، در زمين خدا براى خويشتن كشت مى كند. و از بركات خاك انواع دانه ها و ميوه ها و محصولات زارعى را، براى حيات سعادتمندانه و رونق و رفاه زندگى خويش ‍ برمى دارد و نهايت فراوانى و رونق و آسايشى را كه انسانها بدان دست مى يابند، تنها خدا آگاه .

بدين سان به سبب كشت و زرع بسيار و سرشار شدن پستانها از شير، خيرات و بركات فـراوان چـنـد بـرابـر مـى گـردد. و نعمتها بصورت وصف ناپذيرى افزايش مى يابد و عمران و آبادانى چهره مى گشايد. و دامدارى و پرورش طيور و مرغدارى ، گسترش و رونق جديد و وصف ناپذيرى مى يابد.